به گزارش خبرنگار فرهنگي "مهر" ، آيت الله معرفت، قرآن پژوه معاصر در تبيين ماهيت شبهه گفت: "شبهه يكي از نعم اللهي است و اساسا اگر شبهه در كار نبود، دانشي در كار نبود."
وي افزود: دانشمند در كار تحقيق شك مي كند و هميشه نگراني و دغدغه اي دارد و آن اينكه با هر پديده اي كه مواجه مي شود، ابتدا به ديده ترديد در آن مي نگرد و اين خود، مبدا هر حركت علمي است. يك فقيه هم در آراي فقهاي پيشين شك مي كند كه به دنبال تحقيق مي رود، البته هستند فقهايي كه در اجتهاد تقليد مي كنند، اما كساني امثال علامه حلي در همه چيز شك مي كنند، حتي در آراي خودشان و هميشه در حال انجام تحقيقي نو هستند. پس شك و شبهه باعث پيشرفت است.
وي با اشاره به حديثي كه به پيامبر اسلام نسبت داده مي شود ، اظهار داشت: اختلاف نظرها و تشكيكها موجب مي شود حركت علمي عميقي در جامعه به جريان افتد.
ايشان در ادامه تصريح كرد: متاسفانه در فرهنگ ما شبهه به عنوان جنگ در نظر گرفته مي شود، در حالي كه اصلا اين طور نيست. شبهه، يعني در يك مسئله و امري ترديدي براي انسان حاصل شود و براي دانستن آن تلاش كند تا مسئله برايش حل شود. شبهه به اين معنا نيست كه انسان مي خواهد به جهل و انكار برسد، بلكه مي خواهد واقعيت برايش آشكار شود.
ايشان با تاكيد بر اهميت طرح صحيح شبهه اذعان داشت: به نظر من شبهه اساس پيشرفت است و كسي كه شبهه نمي كند يعني حركت علمي در او وجود ندارد ، لذا معتقدم شبهه چيز خوبي است.
ايشان در پاسخ به اين سوال كه آيا ميان شبهات كهن و شبهات جديد تفاوت ماهوي وجود دارد يا اينكه فقط موارد تغيير كرده است، گفت: شبهات دو نوع هستند: برخي شبهات در رابطه با قرآن شايد قدمت هزار ساله داشته باشند، مثلا برخي از اين شبهات را مرحوم فخر رازي در تفسيرش مطرح كرده و برخي كتابهايي كه دراين رابطه وجود دارد به هزار سال پيش برمي گردد، اما شبهاتي هم هستند كه تازه مطرح شده اند و از آن جمله مي توان از اين شبهه نام برد كه قرآن منابع اش را از كجا آورده است.
شبهه تازه ديگري كه مطرح است، مسئله ساختار قرآن است و يا تركيب الفاظي و كلام قرآن كه آيا از طرف خداست، يا ساخته پيغمبراست، شبهات درباره وحي هم تازه است و يا اينكه ساختار قرآن گفتاري است يا نوشتاري؟
ايشان درباره زمينه هاي مختلفي كه ممكن است در آن شبهه به وجود آيد، گفت: زمينه شبهه گاه خارجي است و گاه داخلي. زمينه هايي كه جنبه خارجي دارد از آنجا نشات مي گيرد كه قرآن را وحي و سخن خدا نمي دانند و آن را ساخته و پرداخته دست بشر مي دانند، مثلا وقتي نظرات مستشرقين را درباره قرآن مي بينيم، ابتدا وصف كاملي از شخص پيامبر مي كنند، از نبوغ و ذكاوتش، از مشي فكري و انديشگي اش و پيغمبر را از اين لحاظ بالا مي برند و بعد نتيجه مي گيرند درآن جامعه عقب افتاده، اين فرد توانسته با آن عقل و ذكاوتي كه دارشته مطالبي را از اين طرف و آن طرف گزينش كند و بهترين آنها را انتخاب كند، يعني مطالب بلندي كه در قرآن هست، ناشي از اينجاست كه شخص پيامبر يك فرد نابغه بوده كه مي خواسته جامعه را از جهالت نجات دهد. براي اينكه اين را اثبات كنند، مي گويند در قرآن مسائلي هست كه با علم ، تاريخ و واقعيت تطابق ندارد و گاه در آن تناقض هم پيدا مي شود؛ در اين صورت قرآن وحي نيست ، چون نمي شود خدا اشتباه كند و چون خدا اشتباه نمي كند، پس اگر در قرآن اشتباهي هست، مربوط به شخص پيامبر است. آن وقت در قرآن جست وجو مي كنند تا جاهايي را كه خلاف علم و تاريخ است، پيدا كنند.
ايشان تصريح كرد: با كساني كه شبهه را مطرح مي كنند، سه مواجهه مي توان داشت: يكي اينكه با او مواجهه قهرآميز داشته باشيم و براي او حكم ارتداد صادر كنيم. مواجهه ديگر، مواجهه تحقير گونه و جاهل دانستن طرح كننده شبهه است. شيوه سوم هم كه از همه بهتر است، دادن پاسخ علمي و دقيق به شبهه است.
ايشان در پايان تاكيد كرد: شبهه نوعي دغدغه و نگراني است كه با خود درد به همراه دارد و قرآن شفابخش است. دانشجويان و طلبه ها بايد بتوانند شبهات خود را مطرح كنند تا به كنه حقيقت دست يابند و نبايد در اين راه هيچ ترسي به خود راه دهند.
نظر شما