به گزارش خبرنگار تجسمی مهر، مدتی است که به مدد ظهور و حضور متعدد هنرمندان خوشنویسی در جامعه و حمایتهای مقطعی از این هنرمندان، "کتابت قرآن کریم" به خط خوشنویسی رونق زیادی پیدا کرده است و به خصوص در ماه مبارک رمضان، از گوشه و کنار کشور میشنویم که عدهای دست به کار شدهاند و قرآن کریم را به خط نستعلیق کتابت میکنند و آن را به نمایش میگذارند.
گر چه این اتفاق، از این جهت خوشایند است که نگاه هنرمندان به آیات الهی، ویژه و مومنانه است، اما بحثهایی در این میان مطرح میشود که مربوط به سختی خوانش و کاهش مسائل زیبایی شناسانه است. نستعلیق؛ خطی است که ویژه نثر پارسی است اما قرآن کریم، حداقل برای ما ایرانیان حتما باید همراه با اعرابگذاری باشد تا بتوانیم به راحتی و سهولت آن را قرائت کنیم بنابراین لزوم همین اعرابگذاریها سبب میشود تا زیباییها و کشیدگیها و منحنیهای منحصربه فرد خط نستعلیق تحتالشعاع قرار گیرند و زیباییهای مورد نظر به چشم نیاید. ضمن آنکه خواندن این آیات معظم، دشوارتر خواهد بود.
رضا رینهای استاد خط خوشنویسی با تایید موضوع بالا، اظهار میکند: قرآن کریم همواره و اصولا با خط نسخ نوشته میشود و به واسطه خوانایی و سهولت در اعرابگذاری مورد توجه واقع شده است. به طوری که عثمان طه هفتاد بار قرآن کریم را به خط نسخ نوشته است؛ گر چه خط او همه ملاکهای زیبایی را در خود ندارد.
این هنرمند برجسته خوشنویسی همچنین تاکید میکند: برخی از اساتید خوشنویسی معتقدند که خط نستعلیق لازم است که فاقد مسائلی همچون اعرابگذاری باشد. حتی گاهی ما خوشنویسها به سختی برای برخی از حروف نقطه میگذاریم چون ممکن است زیبایی آن کلمه یا جمله از بین برود. وقتی یک خط زیبا و تکاملیافته ایرانی با یک کلام معنوی و متعالی همچون قرآن درآمیزد نتیجه کار بسیار دلنشین خواهد بود. اما این کار به صورت محدود و کوتاه نتیجه خوبی میدهد و همانطور که اشاره شد اعرابگذاریهایی که لازمه کلام قرآن است، این زیبایی را تحتالشعاع قرار میدهد.
همچنین علی تن از اساتید خوشنویس کشور با اشاره به اینکه خط نستعلیق برای کتابت قرآن کریم مناسب نیست، ادامه میدهد: اگر بتوانیم روشهای مناسبی با خطوط ایرانی به عنوان الگو قرار دهیم نتایج بهتری خواهیم گرفت. به نظر من خط نسخ ایرانی جایگزین مناسبی برای کتابت قرآن کریم به خط عثمان طه است. خط عثمان طه با سیاست خاصی توسط عربستان رواج پیدا کرد و مورد الگو قرار گرفت. متاسفانه ما هم به این رواج دامن زدیم و با وارد کردن نسخههای زیادی قرآن کریم به خط طه و چاپ بیش از حد توسط انتشارات داخلی، این خط، خط غالب قرآن کریم قرار دادیم.
وی با با بیان اینکه رسیدن به کتابتی که با هویت ایرانی سازگاری داشته باشد، نیازمند تلاش و کار بیشتر است، ابراز میکند: تا رسیدن به نقطه مورد قبول، باید حمایت و سرمایهگذاری شود. البته قرآن کریم به خط نسخ مرحوم نیریزی، از جمله کتابتهای مورد توجهی است که میتوانیم توجه بیشتری به آن داشته باشیم.
به عقیده مجتبی ملکزاده استاد خوشنویسی هم، نیازی به کتابت قرآن کریم با خط نستعلیق دیده نمیشود. او میگوید: خط مناسب برای کتاب قرآن کریم خط نسخ است که شاید امروز تنها دو یا سه هنرمند باشند که قادر به این کار هستند. امروز نسخههای مختلفی با خطهای متفاوت از قرآن کریم در خانه هر مسلمانی وجود دارد. بنابراین نیازی به وجود قرآن به خط نستعلیق دیده نمیشود چرا که کمبودی در این حوزه احساس نشده است. اما اغلب هنرمندان خوشنویس با کتابت به خط نستعلیق قصد دارند ارادت خود را به کتاب آسمانی قرآن نشان دهند. من تا به حال دو بار قرآن کریم را به خط نستعلیق شکسته نوشتهام که این کار سابقه تاریخی نداشته است. اما این آثار قابل چاپ نیست چرا که خوانش آن مشکل است و فقط جنبه موزهای دارد.
این استاد خوشنویسی درباره اقبال خوشنویسان به کتابت قرآن کریم با خط نستعلیق و عدم توجه به خط نسخ اظهار میکند: با تاسیس انجمن خوشنویسان این مشکل به وجود آمد که نستعلیق به عنوان خط ملی و اول کشور شناخته شد و هنرمندان خوشنویس کمتر به خطوط دیگر پرداختند. علت این امر، آن بود که افرادی که موسس انجمن بودند همه نستعلیقنویس بودند و طبیعی است که این خط نسبت به سایر خطها بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
علیاصغر مقتدایی پژوهشگر برجسته خوشنویسی نیز این موضوع را تایید میکند که خوشنویسها به راحتی میتوانند آیات به خط نستعلیق را بخوانند اما برای عموم، آنطور که باید خوانا نیست. با این حال با خط نسخ، خوانش آیات روانتر و بهتر انجام میشود.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به توجه کم به خط نسخ ایرانی بیان میکند: حیف است که خط نسخ ایرانی امروز به فراموشی سپرده شده است. اکنون کمتر از ده نفر هنرمند خوشنویس وجود دارند که در کتابت به نسخ ایرانی استادند. با توجه به اینکه تعلیمدهنده کمی در نسخ ایرانی حضور دارند، اغلب هنرجویان خط شکسته نستعلیق را انتخاب میکنند. در این میان به خط نسخ و ثلث توجه کمتری صورت میگیرد.
کیخسرو خروش استاد برجسته خوشنویسی ایران نیز کتابت قرآن کریم به خط نستعلیق را فقط از بعد هنری قابل قبول میداند و معتقد است: ترجیح دارد که قرآن کریم با خط نسخ نوشته شود. وقتی قرآن کریم به خط نستعلیق نوشته میشود نتیجه کار فقط از بعد هنری قابل قبول است نه از بعد کاربردی.
وی در ادامه میگوید: خط نسخ نیز از جمله ابداعات هنرمندان ایرانی بوده است بنابراین ریشه این خط نیز در کشور ما بوده و در زمان گذشته رونق بسیاری داشته است. اما در کل توجه به خط نستعلیق در میان هنرجویان بیشتر شده است بنابراین کتابت قرآن کریم به خط نستعلیق بیشتر از خط نسخ انجام میشود.
با توجه به اینکه چند از اساتید برجسته خوشنویسی کشور تاکید دارند که کتابت قرآن کریم به خط نستعلیق مناسب نیست و بهتر است به خط نسخ این کار انجام شود، اما امیراحمد فلسفی یکی دیگر از اساتید خوشنویسی در واکنش به این اظهارات خطاب به کسانی که معتقدند خط نستعلیق قرآنی منجر به سخت شدن قرائت قرآن میشود، گفته است: چگونه است در دورانی قرآن با خط کوفی که نقطه ندارد نوشته میشد و همگان آن را قرائت میکردند؟ در 400 سال پیش استاد محمدحسین دماوندی قرآن با خط نستعلیق نوشته و با وجود پیچیدگیهای خاص آن بازهم مردم آن را میخواندند، اما امروز نگارش این نوع قرآن را به دلیل سخت بودن خواندن آن مورد بیتوجهی قرار میدهند.
به گفته فلسفی شاید یکی از دلایلی که بسیاری از قرآنها به خط نسخ نوشته شده است کمتر بودن پیچیدگیهای آن است. ضمن آنکه نباید جنبه هنری قرآننویسی را به دلیل بیسوادی مردم در قرائت قرآن کم کرد، چون مردم میتوانند فن قرائت قرآن خود را بالا ببرند.
این استاد خوشنویسی همچنین عنوان کرده است: حتی در دورهای گروهی از مسئولان میخواستند خط عثمان طه را به عنوان خط ملی قرآن معرفی و چاپ کنند که ما جلوی این کار را گرفتیم اما همچنان باز هم متولیان توجهی به کتابت قرآن توسط استادان خط ایران نمیکنند.
گرچه همچنان کتابت قرآن کریم به خط نستعلیق همچنان مورد اقبال خوشنویسان واقع است و از طرف دیگر، انتقاداتی به این موضوع وارد است اما آنچه در این همه این مسائل مهمتر جلوه میکند این است که ما با داشتن سابقه چندصدساله در زمینه خوشنویسی و اختراع و طراحی خطوط زیبا و بینظیر، همچنان به یک خط واحد نرسیدهایم.
کشورهایی که خوشنویسی را از ما به ارث بردهاند اکنون با بومیسازی آن، به یک خط ملی و واحد رسیدهاند و بر روی آن نیز سرمایهگذاریهای شایانی کردهاند اما ما همچنان به خط عثمان طه اقبال نشان میدهیم و شاهکارهای هنرمندان خود را به فراموشی سپردهایم. گر چه اهمیت آیات نورانی قرآن و جایگاه والایش در میان ما مسلمانان ایرانی، شاید این ضعفها را کمرنگ کرده باشد، اما این موضوع قابل تاکید است که خداوند همواره زیباییها را دوست دارند بنابراین ما نیز که ملتی صاحب هنر و زیبادوست هستیم باید مهمترین کتابمان را به زیباترین و بهترین شکل ممکن در دست داشته باشیم.
نظر شما