به گزارش خبرنگار مهر، رهنما را میتوان یک مبارز مستقل و تا حدودی تکرو تلقی کرد که هرچند با تشکیل جمعیت مسلم آزاد و نشر ارگان آن یعنی مجله حیات مسلمین سعی کرد تشکیلاتی عمل کند، ولی چون تعدادی انگشت شمار از افراد جذب جمعیت شدند، ناچار او به تنهایی این راه را ادامه داد. رهنما از خاندانی روحانی و مبارز برخاسته و برادران واحدی در جمعیت فدائیان اسلام داییهای او بودند.
کتاب «اسناد و خاطرات شیخ مصطفی رهنما» به عنوان یک منبع پژوهشی، دربردارنده این دو ویژگی اسناد و خاطرات به صورت توام است و به سهم خود میتواند برخی از خلأهای منابع تاریخی دهههای 1320 و 1330 را پر کند. به خصوص این که رهنما، در طول دوران مبارزات خود، غالبا با جمع محدودی از همفکرانش فعالیت میکرد که خود محوریت آن را بر عهده داشت. از این رو موضوعات مطروحه در خاطرات و اسناد او، حالتی منحصر به فرد به کتاب بخشیده است.
این کتاب در 3 فصل اصلی تدوین شده است. فصل اول، مدخل پژوهشی است و از فصل دوم خاطرات رهنما آغاز میشود. تولد و خاندان، تحصیلات حوزوی در قم و نجف، بازگشت به ایران و اعزام به سربازی، مهاجرت به تهران و طرح مساله فلسطین، تشکیل جمعیت مسلم آزاد، ارتباط با سازمانها و جنبش جهانی، اتهام کمونیستی، هیجده بار زندان و تبعید در دوران مبارزه، داستان ازدواج، شعر و شاعری و همراهی با نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی از بخشهای تشکیل دهنده خاطرات رهنما و فصل دوم این کتاب هستند.
بعد از پایان خاطرات، گاهشمار زندگی رهنما آمده است. در فصل سوم هم اسناد رهنما، ضمائم و نمایههای کتاب درج شدهاند. این فصل کتاب با فهرست موضوعی اسناد شروع میشود که 105 عنوان را در بر میگیرد.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
ارتباط آیتالله طالقانی با امام هم جالب بود. ایشان میگفت من هر وقت ناامید میشوم، میروم پیش امام و روحیهام تجدید میشود. این دو مبارزه مسلحانه را قبول نداشتند و سعی میکردند از برخورد مسلحانه جلوگیری شود. حتی در جریان انقلاب نیز بارها ارتش را از مقابله مسلحانه با مردم، برحذر میداشتند. زیرا برخورد نظامی، واکنش مسلحانه به دنبال میآورد و خشونت و خونریزی را دامن میزند. بر این اساس طالقانی زمانی هم که در زندان بود تاثیر زیادی روی افراد دارای گرایش مسلحانه و حتی چاقوکشها داشت و آنها را رام میکرد. ویژگی مهم او این استقلالش بود.
خط مشی من هم همین بود؛ در مرامنامه جمعیت مسلم آزاد هیچ اشارهای به برخورد مسلحانه نکرده بودم. یک بار سرلشگر آزموده دادستان ارتش که واقعا مرد دیوانهای بود، مرا تهدید کرد که تو را هم مثل نواب صفوی میکشیم. من پاسخ دادم ما قائل به مشی مسلحانه نیستیم وبه مرامنامه جمعیت اشاره کردم که او یک دفعه عصبانی شد و عمامه من را برداشت. همان موقع یک سرهنگ وارد اتاق شد و به ترکی به او گفت: خجالت بکش. این قیافهاش نمیخورد. او هم آرام شد و من را رها کرد.
کتاب «اسناد و خاطرات شیخ مصطفی رهنما» با 552 صفحه، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 8 هزار و 900 تومان منتشر شده است.
نظر شما