مرحوم علامه آیة الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی در فصل سوم کتاب انوار الملکوت مطالبی در باب نور ملکوت مسجد را مورد اشاره قرار داده است.
ایشان در آن مقال در تفسیر آیه 29 و 30 از سوره أعراف بیان می دارد: همانطور که سابقاً ذکر شد روح دین عبادت، و بهترین عبادت نماز است. خداوند براى آنکه مؤمنین در موقع عبادت حال و حضور قلب داشته باشند مکان هائى را معیّن فرموده که در آنها نماز گزارند؛ گرچه همه جا مکان خداست و هر جا نماز گزارده شود صحیح است.
و پیغمبر أکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم فرموده است: جُعِلَتْ لِىَ الأرضُ مَسجِدًا و طَهُورًا؛ [براى من همه جاى زمین مسجد و پاک قرار داده شده است] لکن معلوم است جائى را که به نام خدا بر اساس تقوى بنا کنند و با آداب شرعیّه او را تنظیف نمایند و از تجمّلات و زینت ها خالى سازند و براى او مأذنه و مِطهَره قرار دهند، و مؤمنین براى أداى فرائض دور هم جمع شوند و دل به خدا دهند، و با رابطههاى قلبى در صفوف واحد یکدل و یک جهت به خدا متوجّه شوند، البتّه البتّه کما آنکه خدا مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون [سوره آل عمران (3) آیه 200] و امر به مرابطه و ارتباط بدن ها و حواسّ و دل ها مىکند، اثرش چندین برابر است.
ایشان با تاکید بر این مطلب که نماز توجّه دل به خدا و سپردن نفس است به او، می افزاید: دعا در حال نماز آنقدر مؤثّر است که جلوى أمراض و گرفتاری ها و زلزلهها و مخاویف سماوى و فقر و احیاناً موت را مىگیرد؛ مضافاً به آنکه امراض نفس را علاج مىکند و مصلّى را به مقام تقوى و طهارت رهبرى مىنماید. حال اگر در این معنى مؤمنین دور هم گرد آیند و یکدل و یک جهت این معنى را از خداى خود تمنّى کنند به یک قدرت عجیب و پهناورى دست زده، و با توجّه آنها کارهاى ممتنع آسان و مشکلات حلّ مىگردد. چون بواسطه ارتباط نیروهاى قلب، یکى به دیگرى، نه تنها آن نیرو دو برابر مىشود بلکه به أضعاف مضاعفه افزایش مىیابد، و چنانچه افراد از دو زیاد شوند بطورى عجیب آن قدرت بالا مىرود که چون به ده نفر برسد از حساب و إحصاء خارج مىگردد؛ لذا در روایت است که چون عدّه مأمومین به ده نفر برسد حساب ثواب هاى نماز آنها را جز خدا کسى نداند.
علّت استحباب خواندن نماز در مسجد
علامه طهرانی در ادامه علّت استحباب خواندن نماز در مسجد و یا وجوب نماز در مسجد، مانند صلاة جمعه و صلاة عیدین با امام یا منصوب از ناحیه امام، را نه از جهت اختصاص نماز و مکان خدا به مسجد (کما آنکه علّت توجّه به کعبه و بیت الله الحرام نه از جهت اختصاص خدا به آن موضع است) بلکه از جهات دیگرى می داند که با تدبّر و تأمّل معلوم مىگردد و خاطر نشان می کند: کعبه را چون مرد موحّد و خداشناس حضرت ابراهیم بنا نموده، اوّلین کسى که علَم توحید را در جهان برافراشت و بت ها را شکست و بر زمین ریخت، و اوّلین کسى که حاضر براى قربانى فرزندش در راه خدا شد و او را به قربانگاه برد، و اوّلین کسى که بر مظاهر عالم پشت زد و خورشید و ماه و ستاره را معبود نشمرد، بلکه دل به ظاهر نداد و خدا را از ماوراء حجب با چشم دل دیدار کرد و فریاد لا أُحِبُّ الْآفِلین را به گوش جهانیان رسانید.
بنابراین در آیه عنوان کلام، خداوند امر مىکند که مؤمنین دل هاى خود را به هر جا که محلّ سجده و اطاعت خدا و محلّ خضوع و خشوع و فناى در ذات اوست بسپارند، و وجهههاى ظاهرى خود را نیز به مساجدى که بر نام خدا بنا شده و محلّ سجده و اطاعت اوست بر خاک بگذارند و او را با اخلاص واقعى بخوانند.
محل مسجد جایگاه شهادت نبی یا وصی اوست
ایشان روایتی را از امام صادق به نقل از «کافى» بیان می کنند که: «[شخصی گوید] به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: من از نماز در مساجد خوشم نمىآید. حضرت فرمود: این طور مباش. هیچ مسجدى بنا نمىشود مگر اینکه بر قبر نبىّ یا وصىّ نبىّ که به شهادت رسیده است مىباشد و از خون او بر این مسجد ترشّحى خواهد بود. و لذا خداى تعالى دوست دارد که در آنجا ذکر او شود. پس نماز واجب و نوافل را در مسجد بجاى آور و قضاى نمازهاى فوت شده را نیز بجاى آور.»
علامه طهرانی در ادامه طرح مباحث با تاکید بر این نکته که مردم دو دستهاند: یک دسته که هدایت خدا به آنها رسیده و در راه افتادهاند و رو به منزل سعادت مىروند، و دسته دیگر گمراهى بر آنها مُهر زده شده و ابداً از هدایت بهرهاى ندارند، می گوید: خداوند فطرت این دو گروه را مختلف ایجاد فرموده، بعضى را از سجّین آفریده و هواى نفس و شهوت را بسیار با روح آنها آمیخته است، و گروهى را از علّیّین آفریده و هواى نفس را اندک در آنها آورده، روح آنها صافى و لطیف و نفس آنها طاهر و پاک است. و بازگشت این دو دسته به همان منزل و مقامى است که از آنجا نزول کردهاند؛ هر کس به مأواى خود برمىگردد و به اصل خود بازگشت مىکند.
این دو دسته با هم تفاوت بسیار دارند، آنها از شیطان تبعیّت مىکنند و اینان از رحمان. باد غرور و خود پرستى از مغزهاى آنان خارج نمىشود، و روح انقیاد و تسلیم و دیده حق بینى و ضمیر پاک و دل تابناک اینان همیشه جاوید است. کسى که روحش در عالم تفرقه و اضطراب و در کشاکش عالم طبیعت سرگردان است و دیدهاش به خدا باز نشده و مشرک است او نمىتواند تعمیر مساجد خدا بنماید، نه مسجد ظاهرى و نه مسجد باطنى، نه آبادانى صورى او مؤثّر است و نه اعمال نیکوى او بر حسب عقیده خود در اصلاح دل و قلب مؤثّر است؛ ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ، إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاة وَ آتَى الزَّکاة وَ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدین. [سوره التّوبة (9) آیه 17 و 18]
اصولًا اثرات واقعیّه مترتّبه بر مسجد جز به دست مؤمنین به خدا و روز جزا و نمازگزاران و زکات دهندگان و از خدا فقط بیمداران صورت نمىگیرد.
مؤمن مسجد را تعمیر مىکند به تعمیر ظاهرى و باطنى
ایشان در ادامه با ذکر احادیثی در رابطه با عمارت مساجد، می افزایند: بارى مؤمن مسجد را تعمیر مىکند به تعمیر ظاهرى و باطنى: امّا تعمیر ظاهرى آن است که او را درست بنا مىکند، چراغش را روشن مىکند، او را جاروب مىنماید، مسجد را معطّر مىسازد.
قالَ رَسولُ اللهِ صلّى الله علیه و آله: مَن بَنَى مَسجِدًا و لَو مَفحَصَ قَطاة بَنَى اللهُ لَهُ بَیتًا فى الجَنَّة. [رسول خدا فرمودند: کسى که مسجدى بسازد گرچه به اندازه آشیانه کبوترى باشد خداوند خانهاى در بهشت براى او خواهد ساخت.]
و همچنین، قال رسول الله صلّى الله علیه و آله: مَن أسرَجَ فى مَسجِدٍ مِن مَساجِدِ اللهِ سِراجًا لَم تَزَلِ المَلائِکَة و حَمَلَة العَرشِ یَستَغفِرُونَ لهُ ما دامَ فى ذَلِکَ المَسجِدِ ضَوءٌ مِنَ السِّراجِ. [رسول خدا فرمود: کسى که چراغى را در مسجدى از مساجد خدا روشن کند پیوسته ملائکه و عرشیان براى او طلب مغفرت مىکنند تا وقتى که نور این چراغ در مسجد متلألأ است.]
ولى البتّه باید مسجد را ساده بنا نمود و از هرگونه زینتى عارى کرد.
داستان مسجد ساختن رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم با زحمات اصحاب
علامه طهرانی سپس به ذکر ساختن مسجد به دست مبارک رسول الله می پردازد که: حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم در مدینه امر به بناء مسجد کردند، و خود حضرت با نفس شریف خود در ساختن آن شرکت کردند و مهاجرین و انصار کمک مىکردند، و در ضمن عمل و گیرودار بنا شعر مىخواندند و رجزها مىسرودند؛ بعضى مىگفتند:
لَئِن قَعَدنا و النَّبِىُّ یَعمَلُ فَذاکَ مِنّا العَمَلُ المُضَلَّل [اگر ما بنشینیم و رسول خدا کار کند قطعاً این عمل از ما بسیار زشت و ناپسند خواهد بود]
پیغمبر فرمود:
لا عَیشَ إِلّا عَیشَ الآخِرَة اللّهُمَّ ارْحَمِ الأنصارَ و المُهاجِرَة [هیچ زندگانى معنى و مفهومى ندارد، مگر زندگانى جهان آخرت؛ خداوندا انصار و مهاجرین را مورد رحمت و لطف خود قرار ده.]
و على بن أبىطالب علیه السّلام یقول:
لا یَستَوِى مَن یَعمَلُ المَساجِدَا یَدأبُ فِیها قائِمًا و قاعِدًا و مَن یَرَى عَنِ الغُبارِ حائِدا [مساوى و برابر نیست کسى که مسجد مىسازد و افراد در آنجا به قیام و قعود مىپردازند، با کسى که از نشستن غبار بر بدن خود گریزان است.]
پس حضرت رسول الله با سمیط (یعنى خشت) بنا کردند؛ سپس مسلمین براى کمک زیاد آمدند، و حضرت دیوار را با سعیدة (یعنى یک خشت و نیم) بنا کردند؛ و سپس باز مسلمین زیادتر براى کمک آمدند، و حضرت بناى جدار بالانثى و الذکر یعنى (خشت هاى چپ و راست و مخالف هم) بنا کردند. سپس حرارت آفتاب براى نمازگزاران زحمت مىداد، و اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! خوب است دستور فرمائى سایبانى ترتیب دهیم. حضرت فرمودند: بلى! و امر فرمود سایبان ترتیب دهند. بنابراین چوب هائى از درخت خرما قائماً بر آن دیوار و در وسط مسجد بر سر پا کردند، و چوب هائى به عرض در بالاى آنها گذاردند و روى آنها را از علف و گیاه إذخِر ریختند؛ و مدّت ها مسلمین در زیر سایه آن گیاهها نماز مىگزاردند تا آنکه باران گرفت و از لابلاى آن گیاهان خشکیده به مؤمنین سرایت کرد و آنها را بازمىداشت. عرض کردند: یا رسول الله! خوب است دستور فرمائى روى این گیاه ها گِل مالیده شود تا آب سرایت نکند. حضرت فرمود: لا! عَرِیشٌ کَعَرِیشِ مُوسَى، الأمرُ أعجَلُ مِن ذَلِکَ! [نه! سقفى از شاخههاى درختان مانند سقفى که حضرت موسى از شاخههاى درختان بنا نهاد. ما چندان مهلتى نداریم که به این مسائل بپردازیم]
پس مسجد همین طور بدون سقفِ گل اندود بود تا رسول خدا از دنیا رحلت نمود. و دیوار این مسجد قبل از آنکه براى او سایبان درست کنند به اندازه قامت یک انسان بود، و حضرت تا وقتى که سایه این دیوار یک قامتى به اندازه یک ذراع مىشد (که به اندازه یک خوابگاه بز است) نماز ظهر مىگزارد، و چون دو برابر مىشد نماز عصر مىگزارد.
عمارت و تعمیر باطنى مساجد به کثرت مصلّین و توجّه و حضور قلب
علامه طهرانی تاکید می کند: و امّا عمارت و تعمیر باطنى مسجد به کثرت مصلّین و توجّه و حضور قلب آنها در مواقع صلاة است. باید مسجد را فقط براى نماز و دعا قرار داد تا قلب انسان نیز در موقع نماز به حرم حقیقى و مسجد واقعى دوخته شده، و با تمام شراشر وجود، انسان در مقابل ذات احدیّت قیام کند و به مقام فناى واقعى خود برسد، أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَة اللَّهِ یَکْفُرُون [سوره العنکبوت (29) آیه 67] آنجا را خدا حرم واقعى قرار داده؛ و تا انسان خود را از کثافات پاکیزه نگرداند در آنجا راه نخواهد یافت بلکه از اطراف آن حرم انسان را مىربایند و مىبرند.
مستحبّ است که انسان هنگام ورود به مسجد کف کفش و نعل خود را ببیند، اگر آلوده است پاک کند سپس داخل مسجد شود. بنابراین باید توجّهى به افق افکار نمود، اگر مضطرب و آلوده است انسان نیز پاک کند و سپس در حرم خلوت خدا وارد شود تا مانند اولیاى خدا تمام شراشر وجودش محو و نابود گردد.
نظر شما