سرمایه اجتماعی مفهومی است که پیشینة طولانی زیادی ندارد. کاربرد این مفهوم به تدریج از دهه 1990 به این سو در تزها و مقالات دانشگاهی به ویژه رشته جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست وآموزش ـ با کارهای افرادی چون جمیز کلمن، پیربوردیو، رابرت پوتنام و فرانسیس فوکویاما افزایش یافته است.
رابرت پوتنام تأکید عمده ای بر تأثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم های سیاسی و نهادهای دموکراتیک دارد و سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه هایی می داند که موجب ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد.
از نظر او، اعتماد و ارتباط متقابل اعضاء در شبکه به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضاء جامعه وجود دارد و هرقدر میزان اعتماد در حکومتی زیاد باشد، به همان اندازه رشد سیاسی و توسعه اجتماعی بیشتر خواهد بود. پوتنام نیز شاخص هایی از قبیل آگاهی، مشارکت و وجود نهادهای مدنی، اجتماعی شدن غیررسمی و دید و بازدیدهای دوستانه را معیار ارزیابی سرمایه اجتماعی قرار می دهد.
فرانسیس فوکویاما معتقد است سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است در آن سهیم اند، مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی گردد؛ چراکه برخی از آنها ممکن است ارزش های منفی باشند.
لذا هنجارهایی که می تواند سرمایه اجتماعی تولید کند، اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشد. وگلن لوری سرمایه اجتماعی را مجموع منابعی می داند که در ذات روابط خانوادگی و سازمان اجتماعی جامعه وجود دارد و برای رشد اجتماعی افراد سودمند است.
یوهان گالتونگ نیز تولید سرمایه اجتماعی را بر مبنای عمق و گستردگی ارتباطات متقابل افراد در درون یک نظام اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد و میزان کیفیت و کمیت این ارتباطات را در از هم گسیختگی اجتماعی، آنومی و اتمیزه شدن یک ساختار اجتماعی مورد تحلیل قرار می دهد.
او معتقد است کاهش یا تضعیف کیفیت و کمیت این ارتباطات باعث به وجود آمدن فساد، روان پریشی خشونت و ارتباطات مبتنی بر منافع شخصی و نه جمعی که همگی از سجایای کاهش سرمایه اجتماعی در یک اجتماع هستند، می شود.
بانک جهانی نیز سرمایه اجتماعی را پدیده ای می داند که حاصل تأثیر نهادهای اجتماعی، روابط انسانی و هنجارها بر روی کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی است و تجارب این سازمان نشان داده است که این پدیده بر اقتصاد و توسعه کشورها تأثیر دارد.
به طور کلی سرمایه اجتماعی به شاخصهایی از قبیل میزان اطلاعات و آگاهی های عمومی، اندیشه و تفکر عقلانی، خیرخواهی، احساس و سطح عمومی اعتماد در جامعه، احساس تعهد اجتماعی، احساس تعلق اجتماعی، صداقت، همدردی، وفاداری، هویت سازمانی، قدرت نفوذ و اقتدار فردی، میزان کنشها و روابط متقابل بین اعضای یک گروه، هنجارهای اجتماعی یکسان، اعتبار، همکاری و همیاری، مشارکت اجتماعی و سیاسی، میزان و احساس امنیت در یک گروه یا جامعه، همبستگی، میزان و گستردگی تعاملات دوستانه، تعاملات خانوادگی و اجتماعی، میزان نابسامانی های اخلاقی فردی و اجتماعی، میزان فساد در سطح حاکمیت و جامعه، میزان دینداری، وجود ایدئولوژی مبتنی بر مصلحت عمومی، احساس و میزان عدالت اجتماعی و شکاف طبقاتی، سطح ارزشهای مشترک، نوع دوستی، قانون مداری، مردم گرایی، تحمل پذیری نسبت به تکثر، احترام متقابل، نظم پذیری و ثبات و عدم ازهم گسیختگی اجتماعی دلالت دارد.
نظر شما