به گزارش خبرنگار مهر، دکتر حسن میانداری عضو موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در دومین روز از همایش بین المللی فلسفه دین معاصر که دوشنبه 4 دی ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، طی سخنانی به ارائه مقاله خود با عنوان «نسبت معرفت دینی و اخلاق» پرداخت.
وی با اشاره به آیاتی از قرآن تصریح کرد: استفاده ای که از قرآن در نسبت معرفت دینی و اخلاق کرده ام به 8 گزاره در قرآن وابسته است در قرآن به تکرار آمده است که اکثر انسان ها به اموری که مربوط به خدا و آخرت است، علم ندارند، یکی از رسالت های اصلی انبیاء آموختن همین نوع معارف است، با دلایلی آشکار که در قرآن بیان می شود، انسان ها به غیر از راه وحی امکان آموختن آنها را نداشتند، اکثریت مردم به آموزه های انبیاء ایمان نیاورده اند، یکی از دلایل اصلی ایمان نیاوردن مردم اخلاقیات بد آنها بود، اخلاقیات بد اثر منفی بر قوای شناختی آنها می گذاشت، یکی دیگر از رسالتهای اصلی انبیاء تزکیه اخلاقی مردم بود، رسالت اصلی، بنده خدا ساختن انسان بود.
وی در ادامه براساس نظریه تکامل زیستی بویژه انتخاب طبیعی به نفع محدودیت های قوای شناختی انسان و اخلاقیات بد او، به دفاع از گزاره های قرآنی مورد اشاره پرداخت.
دکتر میانداری تاکید کرد: با استفاده از یافته های علمی، فلسفی و اصلاح نظام انسان شناختی ملاصدرا که در واقع پیراستن نظام او از علم- فلسفه یونانی است، استدلال می کنم که بهترین تبیین فلسفی گزاره های قرآنی است.
وی با بیان اینکه نسبت معرفت شناسی و اخلاق در نظریات معرفت شناسی جدید مغفول مانده است، گفت: نظریه فضیلت گرایی در معرفت شناسی محوریت را به اخلاق می دهد و در اینجا معرفت و اخلاق یک چیز هستند که معرفت درون اخلاق قرار می گیرد.
دکتر میانداری به تبیین نظام انسان شناختی ملاصدرا پرداخت و افزود: گفته می شود که آنچه ممیزه انسان است، عقل است و کمال اخلاقی انسان این است که عقل نظری اش کامل شود، اما من معتقدم که نه عقل ممیزه انسان است و نه کمال اخلاقی انسان به کمال عقلی انسان مربوط است. در واقع کمال یابی عقلی انسان مردود است و فضائل اخلاقی با فضائل عقلی وحدت دارد.
وی در ادامه با اشاره به نظام انسان شناختی ملاصدرا تصریح کرد: ملاصدرا بسیار خوب آنچه از قرآن بدست می آوریم را تبیین می کند و نفسی که ملاصدرا مورد اشاره قرار می دهد همه جوانب عقلی، اخلاقی و عاطفی را دارد. در واقع با اصلاح نظام انسان شناختی ملاصدرا و پیراستن آن از علم و فلسفه یونانی به این نتیجه می رسیم که بهترین تبیین فلسفی گزاره های قرآنی است.
به گزارش مهر، دکتر محمد محمدرضایی استاد دانشگاه تهران نیز در این نشست به نقد و بررسی پلورالیسم دینی پرداخت و گفت: یکی از مسائل مهم در عرصه دین پژوهشی و فلسفه دین پلورالیسم دینی است که بر این تاکید می کند که همه ادیان حداقل ادیان الهی حقانیت و نجات بخشی یکسانی دارند.
وی با اشاره به قرائت های گوناگون پلورالیسم دینی، تجربه دینی جان هیک و نظریه فنومن و نومن کانت را مورد انتقاد قرار داد و افزود: جان هیک برای اینکه به دیدگاه خود مبنای فلسفی بدهد تجربه دینی و فنومن و نومن کانت را مبنای بحث خودش مطرح می کند، اما پذیرش چنین مبنایی در نهایت مستلزم قبول لاادریگرایی در باب شناخت واقعیت است.
وی در ادامه با اشاره به مبنای پلورالیسم دینی مورد نظر سید حسین نصر تاکید کرد: دکتر نصر تمام ادیان را دارای یک مبداء واحد می داند که دارای سلسله مراتبی هستند که نهایت این مرتبه ها اسم اعظم است که مبداء عالم هستی می باشد. او تاکید می کند خداوند ادیان متعددی را بوجود آورد تا ابعاد مختلف اسماء و صفات خود را نمایان کند و هر دینی به جنبه ای از الوهیت تاکید دارد لذا وحدت ادیان را باید در ذات حقیقت مطلق یافت. ذات مطلق به عنوان منشاء همه ادیان است که کثرت در آن راه ندارد، اما نحوه روایات متفاوت است.
دکتر محمدرضایی با بیان اینکه دکتر نصر برای اثبات نظریه خود از حقیقت مطلق و مطلق نسبی استفاده می کند، خاطر نشان کرد: دیدگاهی که نصر مطرح کرده، مورد اشکال است اول اینکه بحث شهود را مطرح می کند که هر دینی به هر حال بحث شهود را دارد، اما ملاک تشخیص شهود چه چیزی می باشد. مساله ای که مطرح می شود این است که آیا این تجلیات خداوند در عرض هم هستند یا در طول هم؟ با پذیرش نظریه نصر نسبیت گرایی بوجود می آید که هیچ ملاکی برای کشف واقعیت در دست نیست. به هر حال پلورالیسم دینی و اینکه خداوند در ادیان مختلف تجلیاتی داشته است موجب مسائلی می شود که باید بدان پاسخ دهد.
نظر شما