۹ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷

«قوم عزیزالله» به کتابفروشی‌ها آمدند

«قوم عزیزالله» به کتابفروشی‌ها آمدند

کتاب شعر طنز «قوم عزیزالله» سروده ولی‌الله فتحی (فاتح) توسط نشر انتخاب منتشر شد و به کتابفروشی‌ها آمد.

به گزارش خبرنگار مهر، ولی‌الله فاتح شاعر این مجموعه در ابتدای کتاب از خانواده‌ها عذرخواهی کرده و اظهار امیدواری کرده است طنز جاری در کتاب، موجب رنجش خاطر آنها نشود. وی غرضش از سرودن شعر طولانی «قوم عزیزالله» را بازگویی بعضی از موارد نادر و خاص بین خانواده‌ها به عنوان یک پدیده اجتماعی عنوان کرده است.

فاتح در ابتدای کتاب اضافه می‌کند «من خود شاهد بوده و هستم که بعضی از خانم‌ها به اقوام شوهرانشان قوم‌الظالمین یا قوم ذلیل‌الله می‌گویند و به اقوام خودشان قوم عزیزالله» البته تعداد این افراد کم است و شاید هم از سر شوخی چنین می‌گویند و برای قریب به اتفاق خانواده‌ها، اقوام زن مرد و زن همه عزیز هستند و چه بسا بعضی از خانم‌ها قوم مرد را عزیزتر از قوم خود می‌دانند.

فتحی علت دیگری که او را تشویق به سرودن این شعر بلند کرده است، حکایتی می‌داند که در ادامه آن را می‌خوانیم:

در نوروز 86 به دیدن یکی از دوستانم در دفتر کارش رفتم تا ضمن دیدار سال نو، یکی از کتاب‌های غزل خود را به او بدهم. دیدم بسیار شنگول و سر حال است. از شما چه پنهان قدری فضولی کردم ـ چی شده؟ این‌طور سرحال و شنگولی. گفت چندی روزی است راحت راحت هستم. خانواده اصلا با من کاری ندارد ـ صبحانه، ناهار، شام آماده است و یک نفس تازه‌ای می‌کشم.

نزد دوستان می‌روم، کارهای عقب‌افتاده را انجام می‌دهم و خلاصه آزاد آزادم. گفتم مگر تا حالا اسیر بودی، گفت آدم که زن می‌گیره اسیر می‌شود. با بعضی اسرا به خوبی رفتار می‌شود و با بعضی به سختی و من از نوع دوم هستم. اما علت این‌که شنگول و سرحالم، این است که چند روزی است قوم عزیزالله از شهرشان آمده‌اند منزل ما و سرکار خانم دیگر با من کاری ندارد. همه‌چیز روبراه است. چون قوم عزیزالله را دوست داره، ای به من هم می‌رسد، ولی وای به آن زمان که قوم من دعوت شوند. یعنی قوم ذلیل‌الله....

داستانی که فتحی آن را به صورت طنز در قالب شعر درآورده، درباره زن و شوهر جوانی است که می‌خواهند سفری تفریحی به آمریکا داشته باشند. اما مرد با بهانه‌های مختلف زن روبرو می‌شود که برای آمدن باید پدر و مادرش هم با آن‌ها همراه شوند و .... خانواده دختر برای رفتن آن‌ها به آمریکا جشنی را با موارد متعدد بی‌فرهنگی در فرودگاه برپا می‌کنند. رهیافت این برنامه سفر برای پسر جوان، که تنها تا ترکیه دوام می‌آورد و ناچار به برگشت به ایران می‌شود، چندین بار کتک خوردن و راهی بیمارستان شدن است. خانواده دختر هنگام برگشت این دو از مسافرت باز هم جشنی مفصل در فرودگاه برپا می‌کنند تا در نهایت ....

قسمتی از این کتاب را می‌خوانیم:

بوسه‌باران بکرد پایا را / هم که مامی دل چو زیبا را / گفت پاپا تو آبروداری / از عروست چنین کنی یاری / هم خجالت نمی‌کشد فرهاد / با چنین پول سور خواهم داد / ابتدا یک به یک عزیزان را / کرد دعوت چو قوم و خویشان را / بهر هر خانواده‌ای او داد / هدیه‌هایی ز پول آن فرهاد / هم که سوری به خانه برپا شد / بهر هریک چه‌ها که غوغا شد/ همگی آمدند و او خوشحال / از چنین وضع و از چنین احوال / زن‌عموها و هم عموهایش / هم که دایی او و اولادش / خاله‌ها، بچه‌های آن‌ها نیز / هم که آن عمه‌های چشم چون تیز / هر که را بود از عزیزانش / یک به یک را بشد به قربانش / وه چه فیسی و هم چه اطواری / بس سخن‌ها ز این سفر آری / در اروپا که ما کجا رفتیم / توی هر شهر جا به جا رفتیم / گاه لندن گهی ز آن پاریس / گاه از رم گهی ز شهر نیس / هم از آلمان و هم مجارستان / هم ز بلغاریا و هم اسپان / هم ز هرجا سخن میان آمد / گه ز مسکو چنان چاخان آمد / گه منم فکر این چنین کردم / هم خیالم سفر بهین کردم / باورم شد که من اروپا را / گشته‌ام هم چه خوش بُود ما را .....

این کتاب با 124 صفحه، شمارگان 2 هزار نسخه و قیمت 6 هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 1778225

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha