سعید کیایی در گفتگو با خبرنگار مهر از آماده انتشار شده یادداشتهای روزانه خود با عنوان «یادداشتهای پیش از مرگ مرد اتاق پایین» خبر داد و گفت: این یادداشتها به صورت روزانه و در زمان فعالیت من در یکی از روزنامههای سراسری به عنوان خبرنگار حوادث نوشته شد. نوشتن آنها برای من ابتدا جنبه تمرینی داشت، یعنی برای تمرین عادت کردن به نوشتن در حد و اندازه مشخصی برای روزنامه بود. آن زمان سعی میکردم با الهام از مسائل و رویدادهای هرچند ساده پیرامونم، یادداشتهایی کوتاه بنویسم و باید اعتراف کنم که وقتی شروع به نوشتن کردم، متوجه شدم موضوعات بسیار زیادی پیرامون من و در محیط زندگی روزانهام هست که میشود درباره آنها نوشت.
وی در ادامه با اشاره به موضوع مرگ در عنوان و متن این اثر گفت: مرگ چیزی است که نمیشود از آن دور شد و دربارهاش حرفی نزد. به نظر من مرگ مساله ثابت زندگی همه ماست و زندگی موضوعی متغییر در آن است. من به مرگ به شکلی جدی نگاه میکنم، هرچند که شاید اگر امروز بخواهم درباره مرگ یادداشت بنویسم، اینچنین مستقیم به آن نگاه نکنم، ولی هنوز هم معتقدم مرگ چیزی نیست که بخواهم از آن جدا شوم.
کیایی افزود: متن این یادداشتها را به هیچ وجه دلنوشته نمیدانم. این یادداشتهای کوتاه 300 کلمهای حاصل دیدهها و شنیدههای من در جامعهای است که در آن زندگی میکنم و در واقع تلاشی است برای داشتن نوعی نگاه و زاویه دید به محیط پیرامونی خودم.
این نویسنده و پژوهشگر در پاسخ به سئوالی درباره پیشبینی خودش از میزان استقبال از چنین اثری گفت: شاید برخی به من انتقاد کنند که چرا اینقدر سیاه و تلخ پیرامونم را دیده و دربارهاش نوشتهام و شاید هم برخی این نوشتهها را دوست بدارند، اما من خودم را در جای آنها قرار نمیدهم. هرکس میتواند نظر خودش را داشته باشد، ولی امیدوارم که این یادداشتها با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
کیایی با بیان اینکه این کتاب از سوی موسسه «کتاب نشر» منتشر میشود، تاکید کرد: فاصله تولید تا انتشار این کتاب نزدیک به پنج سال است و به طور طبیعی مخاطب کتاب باید بداند که این یادداشتها دنیای پنج سال قبل نویسندهاش است و در نتیجه اگر نقدی هم هست به آن زمان اوست و ناشی از گسست بزرگی که در جامعه نشر کشور ما میان ناشر و نویسنده برای انتشار یک اثر وجود دارد.
وی همچنین درباره آخرین وضعیت شناختنامه نادر ابراهیمی نیز گفت: این کتاب از سال 85 تالیف و اکنون نیز آماده انتشار است، اما ناشر ندارد. در واقع هیج ناشری مرا از انتشار آن مطمئن نکرده است که کتاب را به او بسپارم.
نظر شما