به گزارش خبرنگار مهر، هدف اصلی کتاب «هگل» این است که مقدمهای جامع برای فلسفه هگل فراهم کند و جنبههای عمده تفکر او را پوشش میدهد. نویسنده، کتاب حاضر را حاصل سه دهه تفکر درباره هگل و معاصران او توصیف کرده است. او نخستین بار در آکسفورد و دهه 1970 یعنی در طلیعه احیای فلسفه هگل در جهان انگلیسیزبان، به مطالعه فلسفه هگل پرداخته است. فردریک بیزر میگوید تمامی مطالب این کتاب دستاولاند و در اصل برای این مجموعه به نگارش درآمدهاند. نسخه اولیهای از فصل هفتم در رساله دکتری او «روح پدیدارشناسی» آمده بود اما بعد از مدتی، از اساس اصلاح شد.
برخی از مطالب فصلهای اول و سوم کتاب، در اثر دیگری از نویسنده با نام «امر رمانتیک: مفهوم رمانتیسم اولیه آلمان» هم آمدهاند. بیزر در شرح حال خود میگوید: تا کنون در شش دانشگاه سیراکیوز، ایندیانا، هاروارد، ییل، پن و ویسکانسین، هگل را درس دادهام و هنوز هم با چالشهای تشویشزای تعلیم و تربیت دست به گریبانم. دانشجویانم چه در مقطع کارشناسی و چه در مقاطع بالاتر، در تلاش برای فتح قله فلسفه هگل همواره و در همه حال برای من همرکابانی مشتاق، ساعی و بردبار بودهاند.
پس از پیشگفتار و فهرست اختصارات کتاب، سالشمار زندگی هگل درج شده است. در ادامه مقدمه آمده است که در آن بخشهای «مناسبت خوانش هگل»، «روش» و «زندگینامه مختصر» قرار دارند. بخش اول کتاب «زمینه و ایدهآلهای نخستین» نام دارد. بخش دوم «مابعدالطبیعه» نام دارد که بخش سوم با نام «بنیانهای معرفتشناسی» از پی آن آمده است. بخش چهارم «فلسفه اجتماعی و سیاسی» نام دارد و آزادی و بنیان حق و همچنین نظریه دولت هگل از مباحث مهم آن هستند. در بخش پنجم و پایانی کتاب «فلسفه فرهنگ» هم زیباشناسی و فلسفه تاریخ مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب موخرهای هم دارد که درباره طلوع و غروب مکتب هگل است.
این روزها نزاع فرهنگی میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای تا حد زیادی معنای خود را از دست داده است. اما عجیب است که توجه و علاقه به فلسفه هگل در بالاترین حد است. اکنون برخی از فیلسوفان برجسته سنت فلسفه تحلیلی، آرای هگل را پذیرفتهاند؛ این دسته از فلاسفه نه به دلایل تاریخی، بلکه به دلایل فلسفی است که به مطالعه فلسفه هگل میپردازند. آنها بر همان مسائلی دست میگذارند که هگل را پیشتر به خود مشغول داشته بود؛ زیرا هگل هنوز هم میتواند مطالب بسیار جالب توجهی در خصوص این مسائل ابزار کند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
شواهدی که به نفع تفسیر عقلباورانه فلسفه هگل عرضه گشته است، دست کمی از شواهد تفسیر ارادهباورانه ندارد. هگل وقتی که مینویسد «در هر نظام سیاسی هیچ چیز را نباید معتبر دانست مگر آنکه با قانون عقل موافق باشد»، مینماید که مهر تاییدش را بر اصل کانونی عقلباوری میکوبد. اگرچه هگل حق را بر بنیاد اراده بنا مینهد، افزودن این نکته نیز ضروری است که وی اراده را بر حسب عقل تعریف میکند، گویی اراده چیزی چندان افزون بر مصداقی از مصادیق امر عقل عملی نیست. هم از این رو، اصرار میورزد که هیچ جدایشی میان اراده و فکر وجود ندارد، زیرا اراده در واقع چیزی نیست مگر «طریقه خاصی از تفکر»: «تفکری که خویشتن را به قالب وجود میریزد [یا خود را به وجود برمیگرداند] تفکری در مقام رانه وجود بخشیدن به خویشتن».
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که هگل، آنجا که در عمل اراده عینی را با هنجارهای عقلی یکی میگیرد، میان اراده عینی و اراده ذهنی تمایز حادی مینهد و سپس اظهار میدارد که هنجارهای عقل عملی، خواه اراده ذهنی ـ که هیچ نیست مگر امیال فردی ـ آنها را تشخیص داده باشد خواه نه، واجد اعتباری عینی است. وقتی هگل عینیت هنجارها را به رخ صوریت و جزئیت اراده ذهنی میکشد، این نکته را به وضوح تشخیص میدهد که عینیت هنجارها متضمن عقلانیت آنهاست.
در قسمت دیگری از این کتاب میخوانیم:
آلمان دهه 1790، دههای که هگل و نسل رمانتیک در آن به عرصه رسیدند، زمانه بروز طغیانها و آشوبهای غیرمعمول روشنفکرانه بود. این وصف دیدگاه غالب مورخان بوده است، اما حتی آنان که در آن عصر میزیستند نیز دهه خویش را با چنین تعابیری وصف میکردند. از این رو، ک.ل راینهولت فیلسوف برجسته و نظارهگر تیزبین روح زمانه، در سال 1790 نوشت: برجستهترین و مشخصترین عارضه عصر ما، تنش و آشوبی است که دامنگیر تمامی نظامها، نظریهها و شیوههای آشنای تفکر کنونی گشته است، تنشی با چنان وسعت و عمق که تاریخ ذهن بشر قادر نیست هیچ نمونهای از آن ارائه دهد.
این کتاب با 528 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 22 هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما