۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲، ۷:۴۵

بازنویسی یا بازآفرینی ادبیات کلاسیک/3

دوره بازنویسی به پایان رسیده/ بیگانگی کودکان با هویت خود تأسف‌بار است

دوره بازنویسی به پایان رسیده/ بیگانگی کودکان با هویت خود تأسف‌بار است

عباس جهانگیریان معتقد است، دوره بازنویسی ادبیات کلاسیک به پایان رسیده و آنچه باید اتفاق بیفتد بازآفرینی متون کهن و حتی خلق اثری تازه براساس شاهنامه، مثنوی، هفت پیکر و... است تا کودکان با پیشینه فرهنگی خود آشنا شوند.

عباس جهانگیریان، نمایشنامه‌نویس و پژوهشگر در گفتگو با خبرنگار مهر به این‌که روزگار بازنویسی آثار کلاسیک به سرآمده، اشاره و بیان کرد: روزگاری لازم بود متون کلاسیک به ویژه آثار منظوم، ساده و روان شوند، اما امروز نیازی به انجام این کار که سال‌ها پیش صورت گرفته، نیست. آنچه کودک و نوجوان امروز به آن احتیاج دارد، بازآفرینی و نزدیک کردن متون کهن به قالب رمان، فیلمنامه  و نمایشنامه است.

نویسنده کتاب «هامون و دریا» در پاسخ به این‌که دست نویسنده تا چه اندازه در بازآفرینی باز است، گفت: هیچ محدودیتی در بازآفرینی برای نویسنده وجود ندارد؛ به‌ویژه وقتی در ابتدای کتاب می‌نویسد براساس یا با نگاهی به فلان یا بهمان داستان. برای مثال من در «نقل ضحاک ماردوش» به اینجا رسیده‌ام که ضحاکی وجود نداشته و ضحاک ماردوش، کاملاً جنبه نمادین دارد و به معنی خالی کردن جامعه از جوان‌هاست؛ همان‌گونه که اعتیاد هم می‌تواند مغز و اندیشه جوانان را از بین ببرد و نقش «آژیدهاک» را ایفا کند.

جهانگیریان، 40 تا 45 درصد از آثار خوب سینمایی کودک و نوجوان در جهان را اقتباسی دانست و افزود: 30 سال پیش، یکی از دوستان من به ژاپن رفته بود و می‌گفت افراد زیادی در یک ساختمان بزرگ، در حد یک وزارتخانه مشغول گردآوری ادبیات شفاهی مردم در سراسر دنیا بودند که بخش زیادی از این داستان‌های فولکلوریک به ایران اختصاص داشت. در این ساختمان و مرکز پژوهشی بوده‌اند کسانی که تعیین می‌کردند هر داستان در کدام قالب ادبی، خواندنی‌تر است و بهتر است به نمایشنامه تبدیل شود یا رمان یا فیلم سینمایی.

نویسنده نمایشنامه «جنگ که تمام شد، بیدارم کن» سخنان خود را این‌گونه ادامه داد: امروز مردم کشورهایی چون ژاپن با فیلم و تئاتر و داستان، فرهنگ خود را به نقاط دیگر دنیا صادر می‌کنند و این در حالی است که ما هر روز بیش از دیروز از هویت خود فاصله می‌گیریم؛ ادبیات کلاسیک ما، بخشی از فرهنگ و هویت ماست که باید آن را بشناسیم و به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم، اما نه تنها چنین کاری انجام نمی‌دهیم، بلکه هویت‌زایی هم می‌کنیم. وقتی نام تالار رودکی را به وحدت تغییر می‌دهیم، یعنی از این مجموعه فرهنگی، هویت‌زدایی می‌کنیم؛ کسی با نام وحدت مشکل ندارد، اما تالار دیگری بسازید و نامش را وحدت بگذارید، نه این‌که نام رودکی را تغییر دهید.

وی در پاسخ به این‌که چرا ناشران، رغبت چندانی به انتشار نمایشنامه ندارند و کمتر متون کلاسیک در این شکل و قالب ارائه می‌شود، گفت: تا زمانی‌که تئاتر کودک در مملکت ما به یک چرخه مستمر تولید تبدیل نشود، اتفاق خوشایندی در زمینه نمایشنامه‌نویسی نمی‌افتد و چه خوب اگر سازمان تئاتر مدارس، دوباره راه‌اندازی شود؛ چرا که نمایش می‌تواند بخشی جدانشدنی از آموزش باشد؛ همان‌طور که امروز در همه جای دنیا از موسیقی، تئاتر و ادبیات داستانی برای انتقال مفاهیم آموزشی بهره می‌گیرند.

کد خبر 2053859

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha