برای نمونه تعدادی کتاب که مربوط به بحث زن در عصر جاهلیت هستند و ارتباط مستقیمی با موضوع تحقیق دارند در ادامه ذکر میشود:
1.المرأۀ العربیه فی ظلال الاسلام، عبدالله عفیفی.
2.المرأۀ العربیۀ فی جاهلیتها و اسلامها، اصفهانی، مدینه، مکتبۀ الثقافه.
3.المرأۀ فی التاریخ العربی قبل الاسلام، لیلی صباغ.
4.المرأۀ فی الشعر الجاهلی، دکتر احمد محمد العوفی.
5.العصبیۀ عندالعرب فی الجاهلیۀ و الاسلام، علی مظهر.
6.الزواج عند العرب فی الجاهلیۀ و الاسلام، د. عبدالسلام الترمانینی، دمشق.
7.العبودیه، الرق و المرأۀ، دمشق، الاهالی، 2001 م.
8.فصول عن المرأۀ، هادی العلوی، بیروت، دارالکنوز الادبیه، 1996 م.
9.المرأۀ فی شعر الجاهلی، علی هاشمی، بغداد، 1960.
10.الحیاۀ العربی من الشعر الجاهلی، دکتر احمد محمد الحسونی، قاهره، 1954 م.
11.مدینۀ العرب فی الجاهلیة و الاسلام، محمد رشدی.
12.اعلام النساء فی عالمی العرب والاسلام، عمررضا کحاله، دمشق، مطبعۀ الهاشمی.
13.اعلام النساء المؤمنات، محمد الحسون و امعلی مشکور، نشر اسوه، 1411 ق.
14.معجم النساء الشاعرات فی جاهلیۀ والاسلام، عبد مهنا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410.
در بررسی کتابها و منابع موجود در خصوص عصر جاهلیت مشاهده میشود که حتی کتابهای مستقلی در مورد رجزهای جنگی در عصر جاهلیت و یا نسب فحول الخیل فی الجاهلیۀ والاسلام یا تاریخ نظامی عرب و ... وجود دارد. بنابراین، چگونه میتوان ادعا کرد که در مورد شیوه زندگی عرب جاهلی و پوشش و دیدگاه آنها در مورد پوشش و... هیچ منبعی پیدا نمیشود؟
از سوی دیگر، یکی از مهمترین منابع برای بررسی فرهنگ جاهلیت، مطالعه اشعار مربوط به آن زمان، به خصوص اشعار معلقات سبع میباشد که هیچ گونه استنادی به آنها در کتاب آقای ترکاشوند نشده است، البته، نویسنده از کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام نوشته جواد علی استفاده بسیار محدود و جهتداری کرده است.
بدیهی است بدون مطالعه اسناد معتبر تاریخی و بدون بررسی و ارزیابی آنها نمیتوان به تبیین واقعیتهای زندگی افرادی که در 14 قرن قبل زندگی میکردهاند پرداخت و در نتیجه نمیتوان اصلاحات آئین اسلام را در آن جامعه روشن کرد. اصلیترین وظیفه محقق، مطالعه اسناد معتبر تاریخی است و بدون مطالعه آنها نمیتواند کار تحقیقی معتبر و منطقی انجام دهد. در بررسی وضعیت حمام در جاهلیت، نویسنده در صفحه 181 سطرهای 2 و 3 آورده است: «یکی دو کتاب معتبر را در مورد بررسی وضعیت حمام در جاهلیت ورق زدم» که البته برای نمونه در پاورقی همین صفحه، فقط کتاب بلوغ الارب آلوسی را نام میبرد.
به این گفتار نقدهایی وارد است:
اول: برای بررسی این موضوع نباید کتابها را ورق زد، بلکه باید به مطالعه دقیق و پژوهشگرانه پرداخت.
دوم: چرا فقط یک کتاب ورق زده شده است؟ و حتی نام دومین کتاب نیز ذکر نمیشود؟
سوم: اینکه نویسنده محترم با صداقت بیان میکند که: «یکی دو کتاب را ورق زدم»، جای قدردانی و تشکر دارد، ولی نمیتوان با ورق زدن حتی دو کتاب معتبر در مورد یک واقعیت تاریخی به جمعبندی و بر اساس آن جمعبندی نیز به نتایج شگفتانگیزی رسید.
2. بررسی نکردن نوع پوشش مردم در عصر پیامبر(ص)
با وجود اینکه بحث اصلی کتاب شیوه پوشش رایج و حجاب زنان و مردان در عصر جاهلی و سپس اسلام میباشد، به صراحت در صفحه 4 سطرهای 15 تا 17 نوشته شده است: در کتابی که پیش روی شماست درباره انواع لباس و پوشاک رایج در عصر پیامبر بحثی نکرده و کاری به جنس جامهها و کیفیت آنها نداشته و فقط حجاب شرعی را پیگیری کردهام.» نکته جدی این است اگر در مورد لباس و پوشاک رایج در این عصر بحث نشده، چگونه میتوان به هدف تحقیق رسید؟
وقتی محقق به خود زحمت نداده که در مورد بدیهیترین و اساسیترین موضوع تحقیق که لباس و پوشاک رایج آن عصر و نوع، جنس و کیفیت آنهاست تحقیقی انجام دهد، چگونه میتوان نام اثر وی را تحقیق نامید؟ نکتهای که نویسنده ذکر کرده حکایت از این دارد که احتمالاً موضوع تحقیق برای خود نویسنده نیز واضح نبوده یا حدود و چارچوبهای اصلی آن را برای خود مشخص نکرده و در نتیجه تلاشی برای روشن کردن این موضوع اصلی انجام نداده است. در مورد مطالب ذکر شده در خصوص شیوه پوشش مردم عصر جاهلی و عصر پیامبر(ص) که نویسنده در کتاب خود آوردهاست، نیز مطالب فراوانی وجود دارد که در جای خودبه آنها اشاره خواهد شد.
3. استفاده از روایتهای ساختگی
نویسنده در صفحه 30 سطرهای 11 تا 14 نوشته است: «با این حساب منظور از واکنش مسلمانان، روایاتی اعم از صحیح و ساختگی است که توسط مسلمانان صدر اسلام به پیامبر(ص) منسوب شده است. البته، امیدوارم با ارشادات حقیقی حضرت فاصله زیادی نداشته باشد و اختلافات آنها حداقلی باشد.»
همان گونه که در مقدمه ذکر شد، وظیفه اصلی محقق پس از انتخاب منابع معتبر و مستند، نقد بیرونی (بررسی اصالت و صحت منابع) و نقد درونی (بررسی میزان درستی، دقت و ارزش محتوایی منابع تاریخی) است. همین که خود نویسنده اذعان میکند که از روایات صحیح و روایات ساختگی استفاده کرده، ارزش تحقیقی کتابش را به پایینترین مرتبه تنزل داده است. مگر میتوان گفت که در یک تحقیق، از اصول و مبانی تحقیقی استفاده نکردهایم و انتظار داشته باشیم که به نتایج صحیح و متقن نیز رسیده باشیم؟ چگونه میتوان برای کشف بخشی از واقعیت و حقیقت از اسناد ساختگی استفاده کرد و فقط با ذکر کلمه امیدوارم انتظار داشت که با ارشادات حقیقی حضرت پیامبر(ص) نیز فاصله زیادی نداشته باشد؟
محققان و دانش پژوهان ماهر حتی فرصت مطالعه تحقیقهای معتبر و متقنِ فراوانِ کنونی را که بر مبنای اسناد صحیح و دست اول نوشته شدهاند، ندارند و قاعدتاً به خود اجازه نخواهند داد که به مطالعه کتابی بپردازند که به اعتراف خود نویسنده برای نوشتن آن، از اسناد و پژوهشهای تاریخی استفاده نشده و در آن قسمتهایی هم که استفاده کرده، کاری به صحیح یا ساختگی بودن نوشته است.
*
*نویسنده: سعید سرمدی
ادامه دارد ... .
نظر شما