۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۹:۰۸

بخش دوم/

شبهات و پرسش و پاسخهاي حجاب از ديدگاه شهيد مطهري

شبهات و پرسش و پاسخهاي حجاب از ديدگاه شهيد مطهري

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: حيا و عفاف و ستر و پوشش تدبيری است كه خود زن با يك نوع الهام برای گرانبها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به كار برده است. خداوند مرد را مظهر عشق و طلب، و زن را مظهر معشوقيت و مظلوميت قرار داده‏ است.

فلسفه حجاب

حيا و عفاف و ستر و پوشش تدبيری است كه خود زن با يك نوع الهام برای گرانبها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به كار برده است. زن با هوش فطری و با يك حس مخصوص به خود دريافته است كه از لحاظ جسمی نمی ‏تواند با مرد برابری كند و اگر بخواهد در ميدان زندگی با مرد پنجه نرم كند از عهده زور بازوی مرد بر نمی ‏آيد و از طرف ديگر نقطه‏ ضعف مرد را در همان نيازی يافته است كه خلقت در وجود مرد نهاده است‏ كه او را مظهر عشق و طلب، و زن را مظهر معشوقيت و مظلوميت قرار داده‏ است.

در طبيعت، جنس نر گيرنده و دنبال كننده آفريده شده است. به‏ قول ويل دورانت: "آداب جفت جوئی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقب‏ نشينی برای دلبری و فريبندگی در زنان ... مرد طبعا جنگی و حيوان شكاری‏ است، عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد همچون جائزه ‏ای است كه‏ بايد آن را بربايد."

وقتی كه زن مقام و موقع خود را در برابر مرد يافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور كه متوسل به زيور و خودآرایی و تجمل شد كه‏ از آن راه مرد را تصاحب كند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نيز شد. دانست كه نبايد خود را رايگان كند بلكه بايست آتش عشق و طلب او را تيزتر كند و در نتيجه مقام و موقع خود را بالا ببرد.

ويل دورانت می‏ گويد: "حيا امر غريزی نيست، بلكه اكتسابی است. زنان دريافتند كه دست و دل‏بازی مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند." ويل دورانت می‏ گويد: "خودداری از انبساط و امساك در بذل و بخشش بهترين سلاح برای شكار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشريح می‏ كردند توجه‏ ما به آن جلب می‏ شد، ولی رغبت و قصد به ندرت تحريك می‏ گرديد. مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بی آنكه بداند حس‏ می‏ كند كه اين خودداری ظريفانه از يك لطف و رقت عالی خبر می‏ دهد."

مولوی، عارف نازك انديش و دوربين خودمان مثلی بسيار عالی در اين‏ زمينه می‏ آورد، اول درباره تسلط معنوی زن بر مرد می‏ گويد: زين للناس حق آراسته است. ز انچه حق آراست چون تانند رست* چون پی يسكن اليهاش آفريد/ كی تواند آدم از حوا بريد/*رستم زال ار بود، وز حمزه بيش/ هست در فرمان اسير زال خويش* آنكه عالم مست گفتارش بدی/ كلمينی يا حميرا می‏زدی.

آنگاه راجع به تأثير حريم و حائل ميان زن و مرد در افزايش قدرت و محبوبيت زن و در بالا بردن مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثلی لطيف می‏ آورد: آنها را به آب و آتش تشبيه می‏ كند، می‏ گويد مثل مرد مثل آب است و مثل زن مثل آتش، اگر حائل از ميان آب و آتش برداشته‏ شود آب بر آتش غلبه می‏ كند و آنرا خاموش می‏ سازد، اما اگر حائل و حاجبی‏ ميان آن دو برقرار گردد مثل اينكه آب را در ديگی قرار دهند و آتش در زير آن ديگ روشن كنند، آن وقت است كه آتش آب را تحت تأثير خود قرار می‏ دهد، اندك اندك او را گرم می‏ كند و احيانا جوشش و غليان در او به وجود می‏ آورد تا آنجا كه سراسر وجود او را تبديل به بخار می‏ سازد.

می‏ گويد: آب غالب شد بر آتش از لهيب/ زآتش او جوشد چو باشد در "حجيب"* چونكه ديگی حايل آمد آن دو را/ نيست كرد آن آب را گردش هوا. مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور می‏ رود، در عمق روح خويش از ابتذال زن و از تسليم و رايگانی او متنفر است. مرد هميشه عزت و استغناء و بی‏ اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است.

ابن العفيف می‏ گويد: تبدی النفار دلالا و هی آنسه/ يا حسن معنی الرضا فی صوره الغضب. نظامی می‏ گويد: چه خوش نازی است ناز خوبرويان/ زديده رانده را از ديده جويان.

به طور كلی رابطه ‏ای است ميان دست نارسی و فراق از يك طرف و عشق و سوز و گرانبهایی از طرف ديگر، هم چنان كه رابطه‏ ای است ميان عشق و سوز از يك طرف و ميان هنر و زيبائی از طرف ديگر، يعنی عشق در زمينه فراقها و دست نارسی‏ها می‏ شكفد و هنر و زيبائی در زمينه عشق رشد و نمو می‏ يابد. برتراند راسل می‏ گويد: "از لحاظ هنر مايه تأسف است كه به آسانی به زنان بتوان دست يافت‏ و خيلی بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد بدون آنكه غير ممكن گردد."

هم او می‏ گويد: "در جائی كه اخلاقيات كاملا آزاد باشد، انسانی كه بالقوه ممكن است‏ عشق شاعرانه‏ ای داشته باشد عملا بر اثر موفقيتهای متوالی به واسطه جاذبه‏ شخصی خود، ندرتا نيازی به توسل به عالي ترين تخيلات خود خواهد داشت." ويل دورانت در لذات فلسفه می‏ گويد: "آنچه بجوئيم و نيابيم عزيز و گرانبها می‏ گردد. زيبایی به قدرت ميل‏ بستگی دارد و ميل با اقناع و ارضاء، ضعيف و با منع و جلوگيری، قوی‏ می‏ گردد."

از همه عجيب‏ تر سخنی است كه يكی از مجلات زنانه از آلفرد هيچكاك ـ كه‏ به قول آن مجله به حسب فن و شغل فيلمسازی خود درباره زنان تجارب فراوان‏ دارد ـ نقل می‏ كند. او می‏ گويد: "من معتقدم كه زن هم بايد مثل فيلمی پرهيجان و پرآنتريك باشد، بدين‏ معنی كه ماهيت خود را كمتر نشان دهد و برای كشف خود مرد را به نيروی‏ تخيل و تصور زيادتری وادارد. بايد زنان پيوسته بر همين شيوه رفتار كنند يعنی كمتر ماهيت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای كشف آنها بيشتر به خود زحمت دهد."

ايضا همان مجله در شماره ديگری از همين شخص چنين نقل می‏ كند: "زنان شرقی تا چند سال پيش به خاطر حجاب و نقاب و روي بندی كه به‏ كار می‏ بردند خود بخود جذاب می‏ نمودند و همين مسأله جاذبه نيرومندی بدان ها می‏ داد، اما به تدريج با تلاشی كه زنان اين كشورها برای برابری با زنان‏ غربی از خود نشان می‏ دهند حجاب و پوششی كه ديروز بر زن شرقی كشيده شده بود از ميان می‏ رود و همراه آن از جاذبه جنسی او هم‏ كاسته می‏ شود."

می‏ گويند: "مشتاقی است مايه مهجوری". اين صحيح است اما عكس آن‏ هم صحيح است كه: "مهجوری است مايه مشتاقی". در كلمات دانشمندان اروپائی زياد اين نكته به چشم می‏ خورد كه اولين‏ قربانی آزادی و بی‏بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات‏ بسيار شديد و عالی است. در جهان امروز هرگز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی‏ از قبيل عشق های مجنون و ليلی و خسرو و شيرين رشد و نمو نمی‏ كند. نمی‏ خواهم به جنبه تاريخی قصه مجنون و ليلی و خسرو و شيرين تكيه كرده‏ باشم، ولی اين قصه‏ های بيان كننده واقعياتی است كه در اجتماعات شرقی‏ وجود داشته است. از اين داستانها مي توان فهميد كه زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترس مرد تا كجا پايه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نياز مرد را به آستان خود فرود آورده است.7

لفظ حجاب

استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبه جديد است. در قديم و مخصوصا در اصطلاح فقها كلمه "ستر" كه به معنی پوشش است به‏ كار رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة و چه در كتاب النكاح كه‏ متعرض اين مطلب شده‏ اند كلمه "ستر" را به كار برده‏ اند نه كلمه حجاب‏ را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمی‏ شد و ما هميشه همان كلمه "پوشش" را به كار می‏ برديم، زيرا چنانكه گفتيم معنی شايع لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده می‏ شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن‏ است و همين امر موجب شده كه عده زيادی گمان كنند كه اسلام خواسته است‏ زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود.8*

ادامه دارد... .

پی نوشت: 8- فلسفه حجاب، ص 69

نویسنده: پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

کد خبر 2064095

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha