۶ خرداد ۱۳۹۲، ۹:۵۵

یادداشت مهمان/

شبهات و پرسش و پاسخهاي حجاب از ديدگاه شهيد مطهري

شبهات و پرسش و پاسخهاي حجاب از ديدگاه شهيد مطهري

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: رسول اكرم(ص) هنگامی كه می‏ خواست نزد اصحابش برود به آئينه‏ نگاه می ‏كرد، موهای خود را شانه و مرتب می‏ ساخت و می‏ گفت خداوند دوست‏ می‏ دارد بنده ‏اش را كه وقتی كه به حضور دوستان خود می‏ رود خود را آماده و زيبا سازد.

ریاضت و رهبانيت

سؤال: پيروان فلسفه رهبانيت و ترك لذت برای اينكه محيط را كاملا با زهد و رياضت سازگار كنند بين زن و مرد حريم قائل شده پوشش را وضع كرده‏ اند، كما اينكه با چيزهای ديگری هم كه نظير زن محرك لذت و بهجت بوده است‏ مبارزه كرده ‏اند.[1]

پاسخ:  ما منكر نيستيم كه رهبانيت و ترك لذت در نقاطی از جهان وجود داشته‏ است و شايد بتوان پوشش زن را در جاهائی كه چنين فكری حكومت می‏ كرده‏ است از ثمرات آن دانست، ولی اسلام كه پوشش را تعيين كرد نه در هيچ جا به چنين علتی استناد جسته است و نه چنين فلسفه‏ای با روح اسلام و با ساير دستورهای آن قابل تطبيق است.

اصولا اسلام با فكر رياضت و رهبانيت سخت مبارزه كرده است و اين مطلب‏ را مستشرقين اروپائی هم قبول دارند. اسلام به نظافت تشويق كرده، به جای‏ اينكه شپش را مرواريد خدا بشناسد گفته است: «النظافة من الايمان » پيغمبر اكرم(ص) شخصی‏ را ديد در حالی كه موهايش ژوليده و جامه هايش چركين بود و بد حال می ‏نمود. فرمود: «من الدين المتعة» يعنی تمتع و بهره بردن از نعمتهای خدا جزو دين است  و هم آن حضرت فرمود: «بئس العبد القاذوره» يعنی بدترين بنده شخص چركين و كثيف است. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «ان الله جميل يحب الجمال» خداوند زيبا است و زيبائی را دوست می‏ دارد. امام صادق(ع) فرمود: خداو ند زيباست و دوست می ‏دارد كه بنده‏ای خود را بيارايد و زيبا نمايد و برعكس، فقر را و تظاهر به فقر را دشمن می‏ دارد. اگر خداوند نعمتی به‏ شما عنايت كرد بايد اثر آن نعمت در زندگی شما نمايان گردد. به آن حضرت‏ گفتند چگونه اثر نعمت خدا نمايان گردد؟ فرمود به اينكه جامه شخص نظيف‏ باشد، بوی خوش استعمال كند، خانه خود را با گچ سفيد كند، بيرون خانه‏ را جاروب كند، حتی پيش از غروب چراغها را روشن كند كه بر وسعت رزق‏ می ‏افزايد."


در قديمی‏ ترين كتابهایی كه در دست داريم مانند «كافی» كه يادگار هزار سال پيش است، بحثی تحت عنوان «باب الزی و التجمل» وجود دارد. اسلام به كوتاه كردن و شانه كردن مو و به كار بردن بوی خوش و روغن‏ زدن به سر سفارشهای اكيد كرده است. عده‏ای از اصحاب رسول اكرم(ص) به خاطر اينكه بهتر و بيشتر عبادت كنند و از لذات روحانی بهره‏ مند شوند ترك زن و فرزند كردند، روزها روزه‏ می‏ گرفتند و شبها عبادت می ‏كردند. همين كه رسول خدا(ص) آگاه شد آنها را منع‏ كرد و گفت من كه پيشوای شما هستم چنين نيستم، بعضی روزها روزه می‏ گيرم، بعضی روزها افطار می ‏كنم، بعضی روزها افطار می‏ كنم، قسمتی از شب را عبادت می‏ كنم و قسمتی ديگر نزد زنهای خود هستم. همين عده از رسول خدا(ص) اجازه خواستند كه برای اينكه ريشه تحريكات جنسی را از وجود خود بكنند، خود را اخته كنند. رسول اكرم اجازه نداد، فرمود در اسلام اين كارها حرام‏ است.

روزی سه زن به حضور رسول اكرم(ص) آمده از شوهران خود شكايت كردند. يكی‏ گفت شوهر من گوشت نمی‏ خورد. ديگری گفت شوهر من از بوی خوش اجتناب‏ می‏كند. سومی گفت شوهر من از زنان دوری می‏كند. رسول خدا(ص) بي درنگ در حالی كه به علامت خشم ردايش را به زمين می‏ كشيد، از خانه به مسجد رفت و بر منبر آمد و فرياد كرد: چه می ‏شود گروهی از ياران مرا كه ترك گوشت و بوی خوش و زن كرده ‏اند؟! همانا من خودم هم گوشت می ‏خورم و هم بوی خوش‏ استعمال می‏ كنم و هم از زنان بهره می‏گيرم. هر کس از روش من اعراض كند از من‏ نيست. دستور كوتاه كردن لباس - برخلاف معمول اعراب كه لباسهايشان به قدری‏ بلند بود كه زمين را جاروب می ‏كرد - به خاطر نظافت است كه در اولين‏ آيات نازله بر رسول اكرم(ص) بيان شده است: «و ثيابك فطهر»

همچنين استحباب پوشيدن جامه سفيد يكی به خاطر زيبائی است و ديگر به‏ خاطر پاكيزگی است، زيرا لباس سفيد چرك را بهتر نمايان می‏ سازد و به‏ همين موضوع در روايات اشاره شده است: «البسوا البياض فانه اطيب و اطهر» رسول اكرم(ص) هنگامی كه می‏ خواست نزد اصحابش برود به آئينه‏ نگاه می ‏كرد، موهای خود را شانه و مرتب می‏ ساخت و می‏ گفت خداوند دوست‏ می‏ دارد بنده ‏اش را كه وقتی كه به حضور دوستان خود می‏ رود خود را آماده و زيبا سازد(3)، يعنی لباس سفيد بپوشد كه زيباتر و پاكيزه ‏تر است.

قرآن كريم آفرينش وسائل تجمل را از لطفهای خدا نسبت به بندگانش‏ قلمداد كرده است و تحريم زينتهای دنيا بر خود، سخت مورد انتقاد قرآن‏ قرار گرفته است: «قل من حرم زينة الله التی اخرج لعباده و الطيبات‏ من الرزق» در احاديث اسلامی آمده است كه ائمه اطهار(ع) با متصوفه كرارا مباحثه كرده و مرام آنان را با استناد به همين آيه باطل نشان داده‏ اند.

اسلام التذاذ و كامجویی زن و شوهر از يكديگر را نه تنها تقبيح نكرده‏ است، ثوابهایی هم برای آن قائل شده است. شايد برای يك نفر فرنگی‏ شگفت انگيز باشد اگر بشنود اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر، آرايش كردن‏ زن برای عشوه ، پاكيزه كردن شوهر خود را برای زن مستحب می‏ داند. در قديم‏ كه به پيروی از كليسا همه گونه التذاذات شهوانی را تقبيح می‏ كردند، اين‏ حرفها را تخطئه كرده حتی مسخره می‏ دانستند. اسلام التذاذات جنسی در غير محدوده ازدواج قانونی را به شدت منع‏ فرموده است و آن خود فلسفه خاصی دارد كه بعد توضيح خواهيم داد ، ولی‏ لذت جنسی در حدود قانون را تحسين كرده است تا جائی كه فرموده دوست‏ داشتن زن از صفات پيغمبران است: «من اخلاق الانبياء حب النساء» در اسلام زنی كه در آرايش و زينت خود برای شوهر كوتاهی كند، نكوهش‏ شده است كما اينكه مردانی كه در ارضاء زن خود كوتاهی می‏ كنند نيز نكوهش‏ شده ‏اند.

حسن بن جهم می ‏گويد: بر حضرت موسی بن جعفر(ع) وارد شدم، ديدم‏ خضاب فرموده است. گفتم رنگ مشكی به كار برده ‏ايد؟ فرمود: بلی، خضاب و آرايش در مرد موجب افزايش پاكدامنی در همسر اوست. برخی از زنان به اين جهت كه شوهرانشان خود را نمی‏ آرايند، عفاف را از دست می دهند.

حديث ديگری از پيغمبر اكرم(ص) كه «تنظفوا و لا تشبهوا باليهود» يعنی نظيف باشيد و خودتان را شبيه به يهود نكنيد. بعد فرمود زنان‏ يهودی كه زناكار شدند بدان جهت بود كه شوهرانشان كثيف بودند و مورد رغبت واقع نمی ‏شدند. خودتان را پاكيزه كنيد تا زنانتان به شما راغب‏ گردند عثمان بن مظعون يكی از اكابر صحابه رسول اكرم(ص) است، خواست به تقليد از راهبان، به اصطلاح تارك دنيا شود، ترك زن و زندگی كرد و لذتها را بر خويش تحريم ساخت. همسرش نزد رسول خدا(ص) آمده عرض كرد يا رسول الله(ص)! عثمان روزها را روزه‏ می‏ گيرد و شبها به نماز بر می ‏خيزد.

پيغمبر اكرم (ص) خشمگين شده برخاست به نزد وی آمد. عثمان مشغول نماز بود. صبر كرد تا نمازش تمام شد، فرمود: ای عثمان خدا مرا به رهبانيت دستور نفرموده‏ است. دين من روشی منطبق بر واقعيت و در عين حال ساده و آسان است. «لم يرسلنی الله تعالی بالرهبانية و لكن بعثنی بالحنيفية السهلة السمحة» يعنی خداوند مرا برای رهبانيت و رياضت نفرستاده است، مرا برای شريعتی فطری و آسان و با گذشت فرستاده است . من نماز می‏ خوانم و روزه می‏ گيرم و با همسرانم نيز مباشرت دارم. هر كس كه دين مطابق با فطرت‏ مرا دوست می‏ دارد بايد از من پيروی كند. ازدواج يكی از سنتهای من است.[2]

 

عدم امنيت

سؤال: در زمانهای قديم بي عدالتی و ناامنی بسيار بوده است. دست تجاوز زورمندان و قلدران به مال و ناموس مردم بي باكانه دراز بوده است. مردم اگر پول و ثروتی داشتند ناچار بودند به صورت دفينه در زير خاك پنهان كنند. علت‏ مخفی ماندن گنجها اين است كه صاحبان طلا و ثروت جرأت نمی‏كردند كه حتی‏ بچه ‏های خود را از پنهانگاه ثروت خود آگاه سازند. می‏ ترسيدند كه راز آنها به وسيله بچه‏ ها فاش شود و مورد تجاوز و گزند قلدران واقع شوند. بدين‏ ترتيب گاهی اتفاق می‏ افتاد كه پدر با مرگ ناگهانی از دنيا می رفت و فرصت نمی‏ كرد اسرار خود را به فرزندش بسپارد. قهرا دارائی او در زير خاكها مدفون می ‏ماند. جمله معروف استر ذهبك و ذهابك و مذهبك: پول و مسافرت و عقيده خود را آشكار نكن، يادگار آن زمانهاست. همان طور كه در مورد ثروت امنيت نبود، راجع به زن هم امنيت وجود نداشت. هر كس زن زيبائی داشت ناچار بود او را از نظر زورمندان مخفی نگهدارد، زيرا اگر آنها اطلاع پيدا می‏ كردند او ديگر مالك زن خود نبود.

پاسخ: اولاً: اين سخن درست نيست كه در عصر ما امنيت كامل از نظر زن برقرار است. در همين دنياي صنعتي اروپا و آمريكا كه به غلط آنرا دنياي متمدن مي ناميم، احياناً آمارهاي وحشت آوري از زناي به عنف مي خوانيم، چه رسد به دنياي به اصطلاح نيمه متمدن و تمام وحشي. تا در جهان، حكومت شهوت برقرار است، هرگز امنيت ناموسي وجود نخواهد داشت. منتها شكل قضيه تفاوت مي كند. يك وقت كسي مانند فلان خان و فلان قلدر مأمور مسلح مي فرستد و زن كسي را از خانه اش بيرون مي كشند، يك وقت ديگر زني در يك مجلس شب نشيني و در خلال رقص و دانس «قر» می‏ زنند و او را از شوهر و فرزند آواره می ‏كنند.

ثانيا فرض كنيم امنيت ناموسی كامل در جهان برقرار شده و تجاوز به‏ عنف ديگر وجود ندارد و هر تجاوزی كه به نواميس مردم می‏ شود از روی رضای‏ طرفين است، ريشه نظر اسلام درباره پوشش چيست؟ آيا نظر اسلام به عدم‏ امنيت بوده تا گفته شود اكنون كه امنيت كامل برقرار شده دليلی برای‏ پوشش نيست ؟ مسلما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنيت نبوده است. لااقل علت‏ منحصر و اساسی، عدم امنيت نبوده است، زيرا اين امر نه در آثار اسلامی‏ به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنين چيزی با تاريخ تطبيق می‏ كند. در ميان اعراب جاهليت پوشش نبود و در عين حال امنيت فردی به واسطه‏ زندگی خاص قبيله‏ای و بدوی وجود داشت. يعنی در همان وقت كه در ايران‏ ناامنی فردی و تجاوز به ناموسی به حد اعلی وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان، اينگونه تجاوز بين افراد قبائل وجود نداشت.[3]

استثمار زن


سؤال: حريم پوشش يادگار عهد مالكيت و تسلط مرد است. مردان به خاطر اينكه از وجود زنان بهره اقتصادي ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار كنند، آنها را در خانه نگه مي داشتند و براي اينكه فكر زن را قانع كنند كه خود به خود از خانه بيرون نرود و بيرون رفتن را كار بدي بداند فكر حجاب و خانه نشيني را خلق كردند.[4]

پاسخ: اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهره‏ كشی اقتصادی كند، بلكه سخت با آن مبارزه كرده‏ است. اسلام با قطعيت تامی كه به هيچ وجه قابل مناقشه نيست، اعلام كرده‏ است كه مرد هيچ گونه حق استفاده اقتصادی از زن ندارد. اين مسأله كه زن‏ استقلال اقتصادی دارد از مسلمات قطعی اسلام است. كار زن از نظر اسلام‏ متعلق به خود او است. زن اگر مايل باشد كاری كه در خانه به وی واگذار می ‏شود مجانا و تبرعا انجام می‏ دهد و اگر نخواهد مرد حق ندارد او را مجبور كند، حتی در شير دادن به طفل با اينكه زن اوليويت دارد، اولويت‏ او موجب سقوط حق اجرت او نيست، يعنی اگر زن بخواهد فرزند خود را در مقابل مبلغی فرضا يك هزار ريال در ماه شير دهد و زن بيگانه ‏ای هم به همين‏ مبلغ حاضر است شير بدهد پدر بايد اولويت زن را رعايت كند. فقط در صورتی كه زن مبلغ بيشتری مطالبه می‏ كند، مرد حق دارد طفل را به دايه ‏ای كه‏ اجرت كمتری می ‏گيرد بسپارد. زن می ‏تواند هر نوع كاری همين قدر كه فاسدكننده خانواده و مزاحم حقوق ازدواج نباشد، برای خود انتخاب كند و درآمدش هم منحصرا متعلق به خود اوست.

اگر اسلام در حجاب، نظر به استثمار اقتصادی زن داشت بيگاری زن را برای مرد تجويز می‏ كرد، معقول نيست كه از يك طرف برای زن استقلال‏ اقتصادی قائل شود و از طرف ديگر حجاب را به منظور استغلال و استثمار زن‏ وضع كند.[5]

حسادت
سؤال: علت اينكه مرد، زن را بدين شكل اسير نگه می‏دارد حس خودپرستی و حسادت وی نسبت به مردان ديگر است. مرد نمی‏ خواهد و رشك می‏ برد كه مردان ديگر ولو با نگاه كردن يا هم سخن شدن، از زنی كه تحت اختيار اوست استفاده كنند.[6]

پاسخ: ما معتقديم كه حسادت و غيرت دو صفت كاملا متفاوت ‏اند و هر كدام ريشه ای جداگانه دارد. ريشه حسادت خودخواهی و از غرائز و احساسات شخصی می ‏باشد ولی غيرت يك حس اجتماعی و نوعی است و فايده و هدفش متوجه ديگران است. غيرت نوعی پاسبانی است كه آفرينش برای مشخص بودن و مختلط نشدن‏ نسلها در وجود بشر نهاده است. سر اينكه مرد حساسيت فوق العاده‏ای در جلوگيری از آميزش همسرش با ديگران دارد اينست كه خلقت مأموريتی به او داده است تا نسب را در نسل آينده حفظ كند. اين احساس مانند احساس‏ علاقه به فرزند است. همه كس می‏ داند كه فرزند چقدر رنج و زحمت و هزينه‏ برای پدر و مادر دارد. اگر علاقه مفرط بشر به فرزند نبود احدی اقدام به‏ تناسل و حفظ نسل نمی‏ كرد. اگر حس غيرت هم در مرد نمی ‏بود كه محل بذر را هميشه حفاظت و پاسبانی كند، رابطه نسلها با يكديگر به كلی قطع می‏ شد، هيچ پدری فرزند خود را نمی‏ شناخت و هيچ فرزندی پدر خود را نمی‏ دانست‏ كيست؟ قطع اين رابطه، اساس اجتماعی بودن بشر را متزلزل می‏ سازد. پيشنهاد اينكه انسان به عنوان مبارزه با خودخواهی غيرت را كنار بگذارد درست مثل اينست كه پيشنهاد شود غريزه علاقه به فرزند را بلكه به طور كلی‏ مطلق حس ترحم و عاطفه انسانی را به عنوان اينكه يك ميل نفسانی است‏ ريشه كن كنيم. در صورتی كه اين يك ميل نفسانی در درجات پائين حيوانی‏ نيست بلكه يك احساس عالی بشری است.

علاقه به حفظ نسل در زن هم وجود دارد، ولی در آنجا احتياج به پاسبان‏ نيست، زيرا انتساب فرزند به مادر هميشه محفوظ است و اشتباه پذير نيست. از اينجا می ‏توان فهميد كه حساسيت زن در منع آميزش شوهر با ديگران، ريشه‏ای غير از حساسيت مرد در اين مسأله دارد. احساس زن را می ‏توان ناشی از خودخواهی و انحصار طلبی دانست ولی احساس مرد چنانكه‏ گفتيم جنبه نوعی و اجتماعی دارد. ما منكر حس حسادت و انحصارطلبی مرد نيستيم. ما مدعی هستيم كه فرضا مرد حسادت خود را با نيروی اخلاقی از ميان ببرد يك نوع حس اجتماعی در او وجود دارد كه اجازه نمی ‏دهد با آميزش همسرش با مردان ديگر موافقت كند. ما مدعی هستيم منحصر شناختن‏ علت حساسيت مرد به حس حسادت كه يك انحراف اخلاقی فردی است اشتباه‏ است.

در برخی از روايات نيز بدين موضوع اشاره شده است كه آنچه در مردان‏ است غيرت است و آنچه در زنان است حسادت. برای توضيح اين مطلب می‏توان يك نكته را افزود و آن اين است كه زن‏ هميشه می‏خواهد مطلوب و معشوق مرد باشد. جلوه ‏گری‏ها، دلبری‏ها و خودنمایی‏ های زن همه برای جلب نظر مرد است. زن‏ آنقدر كه می‏خواهد مرد را عاشق دلخسته خويش كند طالب وصال و لذت جنسی‏ نيست. اگر زن نمی‏ خواهد كه شوهرش با زنان ديگر آميزش داشته باشد به‏ اين جهت است كه می ‏خواهد مقام معشوق بودن و مطلوب بودن را خاص خود كند، ولی در مرد چنين احساسی وجود ندارد. اين گونه انحصار طلبی در سرشت مرد نيست، لهذا اگر مانع آميزش زنش با مردان ديگر است، ريشه ‏اش همان‏ حراست و نگهبانی نسل است.[7] *

فهرست منابع
1-فلسفه حجاب ص34
2- همان ص 38
3- همان ص45
4- همان ص51
5- همان ص57
6- همان ص59
7- همان ص61

ادامه دارد ... .

*نویسنده: دکتر پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

کد خبر 2062563

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha