به گزارش خبرنگار مهر، امروز دم و بازدم های شهر به اضطراب میافتد چرا که دنیا قصد دارد محل تولد مولودی باشد که با آمدنش حجت بر زمینیان تمام میشود ...
کسی که مسیح آل پیامبرش نام نهادند ...
ولایت قمری که با حضورش انوار و تشعشعات عالم رنگ پریده و بی تاب شدند ...
امید حیاتی که مستضعفان عالم هلهله شادی سر دادند، چرا که مصداق "... و نجعلهم الوارثین..." را به چشم خویش به نظاره مینشینند.
سفینه النجاتی که با عمامه خونین جد غریبش و مشک تیر خورده عمویش عباس(ع) عهدی دیرینه دارد.
این مولود، مولود دل های خسته ایست که با قدوم بهاری اش، دل های پیر جوانی از سر می گیرند...
او می آید...
با کجاوه بهار فرود میآید و درختان خزان زده پاییزی، سر به سجده آستانش مینهند.
او میآید... در حالی که یک دستش ذوالفقار علی(ع) و در دست دیگرش کتاب محمد(ص) و تسبیح فاطمه(س) را گرفته تا ندا دهد: "هیهات منّا الذّله"
او میآید... تا این بار زمین طلوع کند و خورشید آسمان پا در رکاب، با او بیعت کند.
او میآید... تا چشمهای منتظر به راه و لبهای " امّن یجیب... " خوان را به فروتنی وادارد.
او میآید... و ملائک با سبدهایی از گل یاس به شکرانه این نعمت الهی به پابوس نرجس میآیند و قدوم نو رسیده را به وی تبریک میگویند؛ طوفانها و گردبادها آرام میگیرند و بادهای سرسام آور ظلم به دور دست ترین کوهها میگریزند...
او میآید... تا کلید فتح فلسطین را به صاحبانش و وارثان آن سرزمین تقدیم کند، تا کاخهای دو رنگی و نفاق را و نامردی و آدم کشی را به زباله دان تاریخ مبدل کند...
او امام عاشقان، مسافر سال های شیعه در لحظات فراقشان و سهیل امامت، ساغر الهی، حجت بن الحسن المهدی (عج) است...
او مهدی موعود است که " م ح م د " اسم مبارکش است و این اسم برگرفته از نام مبارک پیامبر(ص) است تا انقلاب ولی نیز مانند انقلاب جدش جهانی باشد.
او حاصل جمع تمام اولیا و انبیاست. او یادگاری از حضرت روح الامین در کالبد جسم و انسان است. او انتهای سوره کوثر و بغض در گلو مانده حضرت خیر النساء است...
او امام صالحان بر روی خاک است که با آمدنش همه چیز رنگ واقعی به خود می گیرد و همه برای هم دعا می کنند...
کی می آیی دل تمنایت کند تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی کربلا را تاب نیست در میان خیمه دیگر آب نیست
وای بر طفل رباب و اضطراب خیمه خیمه جستجوی جرعه آب
امروز جادههای انتظار خود را تجهیز می کنند تا بیش از پیش برای فرش راهش استوار شوند.
باز هم صحبت فرداست قرار ماها باز هم خیر ندیدیم از این فرداها
چقدر پای همین وعده تو پیر شدند جگر مادرها، موی سر باباها
فصل حضور آقا، فصل آشتی هاست. فصل غزل های سبز است، فصل سرشاری است و برخورداری...
نیمه شعبان 255 هجری مرحم زخم های سخت پا به عرصه گیتی گذاشت و با آمدن ولی جهان مفتخر شد تا آسمانیان برای همیشه انگشت غبطه به دهان بگیرند...
او آمد و اولین کسی که بر او درود فرستاد رب الارباب بود...
یا صاحب الزمان، دوباره بیا و این کویر بی منتها و محنت زده را غرق نور کن؛
اللهم عجلّ لولیک الفرج
.......................
فاطمه اعظمی
نظر شما