دکتر حسن فتحی استاد فلسفه دانشگاه تبریز در مورد پیشینه فلسفه های مضاف به خبرنگار مهر گفت: در کتاب مابعدالطبیعه ارسطو برای فلسفه دو موضوع معرفی شده است. یکی موجود بما هو موجود یعنی فلسفه هستی هستنده را از جهت هستی اش مورد مطالعه قرار می دهد و دوم اینکه فلسفه علم مبادی است یعنی هم مبادی موجود بما هو موجود را بررسی می کند و هم از آنجا که بالاتر از فلسفه علمی نداریم موضوعات سایر علم ها و برخی مسلمات آن را بررسی نمی کند بلکه با پذیرفتن آنها، شروع می کند به بررسی درباره آن علم ها، این بررسی مبادی و اصول درباره علم ها بر عهده فلسفه گذاشته می شود.
وی افزود: از همین جا است که فلسفه نوعی اشراف به سایر حوزه های پژوهشی پیدا می کند بنابراین از همان شروع فلسفه، فلسفه به عنوان هم وجود شناسی و هم علم شناسی و علوم شناسی تعریف می شود و از همین جا هم به نحوی با سایر حوزه ها ارتباط آن گفته شده است بنابراین بخشی از فلسفه های مضاف هستی اشان از یونان و از دوره کلاسیک شروع می شود.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه تبریز درباره ضرورت پرداختن به فلسفه های مضاف هم اظهار داشت: این سؤال شما با این پیش فرض پرسیده می شود که انگار این فلسفه ها تشریفاتی هستند و یک روز ضرورت دارند و یک روز ضرورت ندارند و یا می شود یک روزی آنها را کنار گذاشت. اما اگر بنا است کسی که تفلسف می کند یا بنا است علومی با ریشه ها و پایه ها مورد توجه قرار بگیرند این کار فلسفی است مثل اینکه می گوید که ضرورت تنفس برای موجود زنده چیست اینجا هم همینطور است اگر در جایی فیزیک است فلسفه فیزیک هم است اگر درجایی بررسی های دینی است فلسفه دین هم است اگر درجایی علم سیاست است فلسفه سیاست هم است. درواقع پژوهش های عقلانی مبادی و اصول و روش و غایات علوم دیگر کار فلسفی است نه آن معنا که یک روز ضروری باشند یک روز مستحب. اگر فیلسوفی کار فلسفی انجام می دهد اگر در کشوری تعقل درباره علوم باشد فلسفه آن علوم هم وجود دارد.
این محقق و نویسنده در مورد اینکه در میان فلسفه های مضاف کدامیک برای یک مطالعه جدی تر در ایران در اولویت قرار دارد هم تصریح کرد: هر کدام از حوزه های پژوهش که به آن پرداخته شود مبانی فلسفی آن هم اگر پژوهش، پژوهش اصیل و عمیقی باشد باید مد نظر باشد. اینجا کار ما نه گزینشی و نه دستوری است. در یک کشور دینی فلسفه دین، قطعاً مد نظر است و باید به آن پرداخته شود در یک جامعه مدنی فلسفه سیاست ضرورتاً باید مورد توجه اهالی فلسفه قرار گیرد. در یک جامعه علمی فلسفه علم فلسفه علوم طبیعی و علوم اجتماعی و رفتاری باید مورد توجه باشد کسی که در محیط زیست پژوهش می کند مبانی فلسفی این حوزه مورد توجه اش قرار می گیرد. یعنی در یک کشوری که ارگانیسم سالم علمی دارد هر کدام از پژوهشها در جای خودش در حوزه متناسب با خودش باید به صورت عادی و متعارف نقش خودش را ایفا کند.
فتحی یادآورشد: در عصر جدید فیلسوفان کمی نسبت به شناخت حقیقت وجودهای فلسفه با تواضع پیش می آیند و ادعای کلانی ندارند. آنجا پرداختن به فلسفه های مضاف برایشان بیشتر از متافیزیک یا فلسفه اولی یا فلسفه به معنی هستی شناختی مطرح است و عرصه برای فلسفه های مضاف فراهم است. می بینیم که در عصر جدید بیشتر اهالی فلسفه به سیاست و اخلاق و اینها می پردازند و در میان همین شرایطی که داریم از جهتی پرداختن به فلسفه اخلاق و مبانی فکری و فلسفی رفتاری ما که به یک معنا فلسفه سیاست را هم شامل می شود ضرورتش بیشتر است. منتها این به این معنا نیست که تأمل در حوزه مبانی و مرزهای سایر حوزه ها مورد غفلت قرار بگیرد. هر گروه و هر حوزه ای باید در حوزه پژوهشی خودش به مبانی توجه داشته باشد و اصالت ها و دستاورد این پژوهش ها و بررسی های بنیانی است.
نظر شما