محسن هجری، نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر به اینکه یک دهه است که نقد ادبیات کودک به شکل حرفهای و منسجم شکل گرفته، اشاره و بیان کرد: از ابتدای دهه 80 با انتشار نشریههای تخصصی چون ماهنامه «کتاب ماه کودک و نوجوان» و «پژوهشنامه کودک و نوجوان» که در قالب فصلنامه منتشر میشد، نقد حرفهای معنا پیدا کرد، ضابطهمند شد و از نقدهای شخصی و جناحی فاصله گرفت. نویسندهها هم پذیرفتند که نقد میتواند موجب بهتر دیدهشدن کارشان شود.
نویسنده کتاب «یک سبد خاطره» معتقد است: نقد در همه جای دنیا، دایره مخاطبان محدودتری دارد؛ چون به کالبدشکافی یک اثر میپردازد و حتی همه مخاطبان جدی کتاب، خوانندگان پروپا قرص نقد نیستند و این مسئله، نارسایی نقد نیست، طبیعت آن است؛ همانطور که تعداد مخاطبان آثار پژوهشی هم کمتر است.
هجری، مخاطب را یکی از تفاوتهای جدی نقد ادبیات کودک و بزرگسال دانست و افزود: ادبیات کودک و نوجوان، یک ادبیات مخاطبمحور است. ما هنگام نوشتن، نمیتوانیم خواننده کتاب خود، دایره واژگانی و میزان درکش از یک داستان را نادیده بگیریم، اما در ادبیات بزرگسال، اینگونه نیست؛ نویسنده ابتدا مینویسد بعد مخاطب خود را پیدا میکند.
نویسنده کتاب «فصل چیدن»، معرفی، نقد و پژوهش کتاب را در امتداد هم برشمرد و گفت: یک کتاب ابتدا معرفی میشود، بعد در بوته داوری قرار میگیرد و در سومین و آخرین گام با آثار دیگر سنجیده میشود. در مرحله نخست و در دومین بخش، نقش مطبوعات بسیار پررنگ است.
هجری به ضرورت شکلگیری کانون منتقدان ادبیات کودک و نوجوان اشاره و بیان کرد: کسانی که در زمینه نقد ادبیات کودک کار میکنند، جزایر پراکندهای هستند که کانون منتقدان، آنها را به هم نزدیک میکند. از سوی دیگر هنوز منتقدان ادبیات کودک را به رسمیت نمیشناسند و تصور اشتباهی که وجود دارد، اینکه کسانی به نقد روی میآورند که توان نوشتن ندارند؛ کانون منتقدان به این تصور نادرست پایان میدهد و موجب میشود که منتقدان بتوانند حقوق صنفی خود را دنبال کنند.
نظر شما