۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶

قصه‌های الکی پلکی منتشر شد

قصه‌های الکی پلکی منتشر شد

مجموعه اول «قصه‌های الکی پلکی» که از سوی انتشارات پیدایش منتشر شده، فضایی فراواقعی و فانتزی را ترسیم می‌کند. داستانک‌هایی که گاه به شعر تنه می‌زنند و زمین و آسمان را به هم می‌دوزند.

به گزارش خبرنگار مهر، «یک روز، دو تا پا راه افتادند و رفتند تا رسیدند به یک دروازه. یک قدم بزرگ برداشتند و پریدند آن طرف دروازه و الکی پلکی شدند سلطان. سلطان الکی پلکی که فقط دو تا پا بود، داد زد: «آهای مردم، الکی پلکی بیکار نگردید! خیال نکنید که من هیچ کاره‌ام و الکی پلکی سلطان شده‌ام؛ وگرنه الکی پلکی سرتان را به باد می‌دهید. مردم، الکی پلکی ترسیدند. بعد هم دویدند و رفتند دو تا کفش آوردند. کفش‌ها را جلو سلطان جفت کردند و گفتند: قربان، اینقدر الکی پلکی حرص نخورید. بفرمائید استراحت کنید. سلطان دید الکی پلکی خسته شده است. پرید توی دوتا کفش و خوابید و خروپفش به هوا رفت و اینجوری شد که الکی پلکی، تاج و تختش را از دست داد.»

عنوان قصه‌های الکی پلکی از داستان «سلطان الکی پلکی» نوشته شکوه قاسم‌نیا گرفته شده است. در نخستین جلد از این مجموعه کسانی چون ناصر کشاورز، محمدرضا شمس، مجید راستی، طاهره خردور، لاله جعفری، سوسن طاقدیس، افسانه موسوی گرمارودی، علیرضا متولی، سپیده خلیلی، مهری ماهوتی، فروزنده خداجو و ناصر نادری نوشته‌اند. 

«الکی پلکی»، شخصیتی است که در قصه‌های دیگر هم تکرار می‌شود. در داستانک «شهر هیچی‌ها» نوشته طاهره خردور، الکی پلکی تصمیم می‌گیرد به سفر برود. اسباب‌هایش را جمع می‌کند و توی چمدان می‌ریزد. خانه‌اش را هم برمی‌دارد و می‌گذارد روی چمدان. کوچه را هم روی کولش می‌گذارد و با خود می‌برد.

فضای داستانک‌ها، فراواقعی است و به دنیای فانتزی نزدیک می‌شود. در «یک لقمه غذا» نوشته سوسن طاقدیس آمده: «الکی پلکی گرسنه شد و گفت: یک لقمه غذا بخورم. یک قابلمه الکی برداشت و یک مرغ پخت و خورد. با اینکه سیر نشد، شکمش را مالید و گفت: حالا چه کار کنم؟ یک‌دفعه مرغ توی شکمش تخم گذاشت و روی آن خوابید. یک دقیقه بعد، هفتادتا جوجه از توی آن بیرون آمد ...»

گاهی این تخیل و فضای فانتزی تا آنجا پیش می‌رود که زمین، در ابتدا مربع پنداشته می‌شود. افسانه موسوی گرمارودی در داستانک «زمینی که مربع بود» گفته: «یک زمین بود که گرد نبود، مربع بود. هر ماشینی که می‌رفت دور دنیا بگرددد توی گوشه‌های آن گیر می‌کرد... بعد از مدتی یک گوشه زمین سنگین شد و افتاد صاف وسط حیاط پیرمرد نجار. پیرمرد زمین را برداشت و هی سوهان کشید... وقتی گوشه‌های زمین خوب گرد شد، آن را چرخاند و انداخت سر جایش.»

گاه فضای این داستانک‌ها، شعرگونه می‌شود: «ته دریا، ننه هشت پا نشسته بود، قلیان می‌کشید. دودهای قلیانش دود نبودند، ماهی بودند. ماهی نبودند، کفترای چاهی بودند. تو آسمان چرخ می‌زدند و می‌افتادند ته چاه. خری که خر نبود، گفت: می‌خواهم از ته چاه، ماهی بگیرم. گفتند: بگیر! خرده پالانش را برداشت، پهن کرد کف چاه. یک عهالمه کفتر ماهی گرفت.»

در مجموعه اول قصه‌های الکی پلکی، خروس تخم می‌گذارد و ماه را می‌توان خورد و لحافی بر دریا کشید. داستانک‌ها، بیشتر در یک صفحه نوشته و منتشر شده‌اند. با توجه به شناسنامه کتاب، این داستانک‌‍‌ها برای گروه سنی «ج» و«د» هستند اما همه گروه‌های سنی می‌توانند مخاطب فضای فانتزی و شعرگونه این داستانک‌ها باشند.

ثنا حبیبی‌راد، تصویرگر این مجموعه است و تصویر، یکی از رشته‌های محکمی است که «قصه‌های الکی پلکی» را به هم پیوند داده است. مجموعه اول را انتشارت پیدایش در 2000 نسخه و به قیمت 6000 تومان منتشر کرده است.

کد خبر 2131854

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha