"سلمان بن عبدالعزیز" ولیعهد، معاون رئیس شورای وزیران و وزیر دفاع عربستان از عصر روز شنبه 26 بهمن ماه سفر خود به پاکستان را آغاز کرد. این سفر بعد از سفر "سعود الفیصل" وزیر امور خارجه سعودی ها به اسلام آباد در دی ماه سال جاری، انجام شده است.
سفر مقامات دو کشور به پایتخت های یکدیگر و ارتباطات ریاض و اسلام آباد قدمتی چند دهه ای دارد، اما گسترش این مناسبات با توجه به وضعیت موجود در خاورمیانه اهمیت بسزایی پیدا می کند.
اگر نگاهی اجمالی به سوابق روابط عربستان و پاکستان داشته باشیم، شاید صحنه فعلی هم روشن تر شود. در دهه 60 هجری شمسی مصادف با دهه 80 میلادی شاهد تحولاتی در رابطه پاکستان و عربستان بودیم. بدون ورود به جزئیات می توان به چند عامل در علت نزدیکی این دو کشور در آن مقطع اشاره کرد؛
1) عامل انقلاب اسلامی و آنچه به نام تهدید انقلاب اسلامی در عربستان و پاکستان تبلیغ و عنوان می شد.
2) اشغال افغانستان و در ادامه آن به وجود آمدن این نگرانی که قدم بعدی شوروی به سمت آب های اقیانوس هند و خلیج فارس باشد. این تهدید و نگرانی هم یکی از عوامل دیگری بود که عربستان و پاکستان را به هم نزدیک کرد.
3) نیازهای اقتصادی پاکستان و توانایی اقتصادی عربستان. آن نیاز توسط این توانایی قابل تامین بود. حضور چند میلیون پاکستانی در خلیج فارس شاهد این مطلب است.
4) شخص ژنرال "ضیاء الحق" حاکم نظامی وقت پاکستان و سیاست های او. گرایش های دینی ـ اعتقادی که ضیاء الحق داشت واحترام وعلاقه شخصی که درگفتار و رفتار او با حکومت سعودی در او دیده می شد، باعث شد که زمینه لازم برای نزدیکی این دو کشور در آن دهه تقویت شود. [1]
نزدیکی پاکستان و عربستان منجر به جذب منابع مالی بسیار زیادی برای پاکستان شد. وجوه ارسالی کارگران پاکستانی از کشورهای خلیج فارس به میهن خود به میزان 25 درصد بودجه سالانه پاکستان بود. کمکهای بلاعوض دولت سعودی اضافه بر این بود. از سمبل های به جامانده این کمک ها، مسجد بزرگ فیصل است که در اسلام آباد ساخته شده و جالب آن است که ضیاء الحق نیزدر همین مسجد دفن شد.
نفوذ عربستان بر روی برخی از احزاب مانند مسلم لیگ و رابطه ای که عربستان با نواز شریف رهبر این حزب و نخست وزیر فعلی پاکستان داشته و دارد از دیگر موضوعات اصلی در روابط دوجانبه بوده است که در صحنه سیاست داخلی پاکستان تعریف خود را دارد.
به هر تقدیر عربستان در طی سی سال گذشته همواره مورد توجه پاکستان بوده و با توجه به شرایط منطقه ای و بین المللی، این رابطه نهادینه شده ودر کنار دو پایه دیگر یعنی رابطه با چین و آمریکا جزء پایه های اصلی سیاست خارجی پاکستان به شمار می آید. هر چند که این رابطه متقابل نیست و اهمیت پاکستان برای عربستان در سال های گذشته کاهش یافته بوده، اما در حال حاضر این اهمیت مجددا مطرح شده است. از اهمین رو می توان اهداف پنهان زیر را برای سفر سلمان بن عبدالعزیز به پاکستان بر شمرد :
سیطره بر جهان عرب
عربستان سعودی روابط خوب با پاکستان را کمکی برای چیرگی اش بر دنیای عرب می داند.[2] برخی از ناظران معتقدند دلیل اصلی دیدار فیصل از اسلامآباد در دی ماه سال جاری این بود که سعودی ها می خواهند یک نیروی نظامی به مرکزیت ریاض تشکیل دهند که ایران را محاصره کند. اما این تنها دلیل موجود در این رابطه نیست. کمک نظامی پاکستان به عربستان یا دیگر کشورهای منطقه موضوع جدیدی جدیدی نیست. اما در مقایسه با سایر کشورها کمک پاکستانی ها از کمک بسیاری دیگر از کشورها ارزانتر بوده و علاوه بر آن مردم این کشور فرمان بردارتر٬ قابل اتکاتر بوده و کمتر مناقشه و جنجال ایجاد می کنند. از همه این موارد که بگذریم نیروهای پاکستانی کاملا قراردادی هستند و بر خلاف روابط معمول نفوذ سیاسی در کشور مورد نظر ایجاد نمیکنند.
هم پیمانی با پاکستان خواست تاریخی عربستان را برای داشتن یک متحد نزدیک غیر عرب در منطقه برای برقراری هژمونی در جهان عرب و فائق آمدن بر چالش های امنیتی داخلی اش را برآورده میکند. طنزآمیز است که هم هژمونی بر جهان عرب و هم فائق آمدن بر مسائل امنیتی داخلی با داشتن یک متحد غیرعرب بهتر اجرایی می شود.
تا چندی قبل دو کشور مصر و مغرب در آفریقای شمالی٬ متحدین بالقوه و واقعی عربستان سعودی بودند. عربستان قصد داشت مغرب را به عنوان عضو افتخاری به شورای همکاری خلیج فارس ملحق کند ولی با مخالفت دیگر اعضای این شورا روبرو شد و مغرب نیز اشتیاق چندانی برای پیوستن به این شورا از خود نشان نداد.
حتی اگر مصر با حکومتی جدید به ثبات برسد٬ همچنان برای مدتی طولانی در خطر دگرگونی و درگیری با مشکلات داخلی خود باقی میماند. از دیدگاه عربستان مصر کشوری وابسته به کمک های عربستان است و باید به همین شکل باقی بماند. یک مصر قدرتمند و باثبات -شرایطی که در کوتاه مدت غیر ممکن به نظر میرسد- می تواند به خاطر نقش تاریخی اش و جایگاهی که در مسائل جهان عرب دارد به یک رقیب برای عربستان تبدیل شود. در واقعیت٬ عربستان سعودی ترجیح میدهد مصر دولتی وابسته که متکی به کمک های ریاض است باشد تا شریکی مستقل با اهداف خودش.
علاوه بر این موارد، رقابتهای تاریخی با چند کشور عربی، عربستان را بر آن داشته تا به دنبال هم پیمانی با شریکی غیرعرب باشد که از نظر نظامی قوی ولی از نظر اقتصادی ضعیف باشد. عربستان سعودی می تواند منابع اقتصادی اش را در اختیار این کشور قرار دهد و قول های مساعد برای سرمایه گذاری بدهد و در ازای آن از همکاری نظامی و امنیتی این کشور بهرهمند شود. به نظر می رسد پاکستان برای این هدف بهترین گزینه است. پاکستان کشوری غیرعربی است و نمیتواند رقیب عربستان در جهان عرب باشد.
هسته ای شدن ریاض
مراکز اطلاعاتی ایالات متحده و رژیم صهیونیستی چندی پیش اظهار داشتند توجه بیش از حد به مسئله هسته ای ایران باعث شده دولت ریاض در پی زیاده خواهی های هسته ای بر آید. دیوید آلبرایت، مدیر انستیتوی علوم و امنیت بین المللی و بازرس سابق تسلیحاتی در این رابطه اظهار داشت: عربستان در مراحل اولیه قرار دارد. آنها پول دارند و می توانند با پول خود استعداد و آموزش لازم برای ساخت سلاح های هسته ای را بخرند!
عربستان در سال 2012 اعلام کرده بود که تا سال 2030 تعداد 16 رآکتور تجاری را خواهد ساخت و در همین زمینه با چین توافقنامه تکنولوژی امضا کرد. اما آلبرایت معتقد است حتی از سرویس های جاسوسی اروپایی نیز خبرهایی به گوش می رسد که عربستان به طور پنهانی در حال ارتقاء دانش خود تا سطح تکمیل چرخه سوخت و یا تولید سوخت برای رآکتورهای خود است و قصد خریداری آن از دیگران و وابستگی در این زمینه را ندارد.
آلبرایت در ادامه فاش کرد عربستان سعودی در سالهای گذشته متخصصین و مهندسینی را استخدام کرده است که می توانند آبشار سانتریفیوژ های مورد نیاز برای تولید سوخت هسته ای را بسازند.
روزنامه دیلی بیست نیز در شماره روز جمعه 14 فوریه خود اعلام کرده بود که حل شدن تنش های اتمی میان ایران و آمریکا موجب سوق دادن عربستان به سمت هسته ای شدن می شود.
در سال گذشته نیز اعلام شد مقامات عربستان سعودی به دنبال انجام يک "معامله محرمانه" با پاکستان برای خريد سلاح های هستهای از اين کشور هستند.
خبرگزاري يونايتد پرس، با اشاره به ديدار عبدالله بن عبدالعزيز پادشاه عربستان و راجه پرويز اشرف، نخست وزير وقت پاکستان در جده که در سال گذشته انجام شده بود گزارش داد:"اين وقايع بر گمانه زنی درباره تلاش رياض براي انجام يک معامله محرمانه با اسلامآباد با هدف دستيابی به سلاحهای هستهای تاکيد می کند.
در اين گزارش آمده است: "ممکن است اقدام تعجب برانگيز پادشاه عربستان در انتصاب شاهزاده بندر بن سلطان، سفير اين کشور در واشنگتن بين سال های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵ و بازيگر سياست امنيتی پشتپرده رياض، به عنوان رئيس جديد سازمان اطلاعات خود بخشی از طرح مشکوکی باشد که عربستان و پاکستان را به هم پيوند ميی دهد."
پرس تی وی نیز چندی پیش در گزارشی در این خصوص نوشته بود : "از مدتها پيش باور بر اين است که عربستان در دهه هاي ۱۹۷۰ و ۸۰ از برنامه های هسته ای پاکستان حمايت مالی می کرد و اکنون در ازای پرداخت کمک های مالی هنگفت به اسلامآباد، خواهان روابط دوجانبه در غالب دريافت سلاح هاي هستهای آماده است.
"کريستوفر کلری" و "مارا کارلين" مشاوران پيشين وزارت دفاع آمريکا در مورد مسائل آسياي جنوبي و خاورميانه، در نشریه "منافع امريکا" نوشتند: ممکن است پاکستان و عربستان سعودی به اين نتيجه برسند که احيا کردن همکاری نظامی و هستهای بهترين راه برای تامين منافع دو طرف است. در حالی که امريکا رويه نظامی خود را در قبال جنوب آسیا و خاورميانه بازبينی می کند، بايد معادله هسته ای پاکستان و عربستان را نيز در نظر داشته باشد.
ادامه رابطه با طالبان و دیگر گروه های افراطی و استفاده ابزاری از آنها
شاهزاده بندر در زمان تهاجم اتحاد جماهير شوروی به افغانستان بين سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹، در مسلح کردن مخفيانه شبهنظاميان افغان به کمک سرويس های اطلاعاتي پاکستان نقش مهمی ايفا می کرد.
در طول دهه ۸۰ درگیر شدن پاکستان در جنگ جهادی افغانستان این کشور را به گذرگاهی برای جهادیون سعودی و عرب تبدیل کرد. در آن زمان نام پاکستان در اخبار به عنوان کانالی که کمک های غربی ها و سعودی ها به مجاهدان افغان از این طریق رسیده می شود، همواره شنیده می شد.
در آن سال ها با کمک محافل دولتی وغیر دولتی سعودی، تشکل هایی هم به وجود آمدند. این تشکل ها مایه های دینی سنی اغلب تندرو و نزدیک به محافل افراطی وهابی سعودی داشتند. گروه افراطی سپاه صحابه نمونه ای از این تشکل ها است که در آن زمان پایه گذاری شده و هنوز هم با نامهای دیگر در تحرکات تندروانه و تروریستی و بیش از گذشته فعال است. این تحولات همزمان که رابطه پاکستان و عربستان را به هم نزدیک می کرد، یکی از موضوعات و مشکلات جدی رابطه ایران و پاکستان هم بود.
این مطلب مهم هم نباید از قلم بیفتد که در همان سال ها، نیروهای مسلح پاکستان مورد توجه حکومت عربستان بود و تعداد قابل توجهی از نیروهای پاکستانی به عربستان دعوت شده بودند و برای حفاظت از حکومت سعودی در عربستان حضور داشتند وخود این امر محل درآمد خوبی برای پاکستانی ها و دولت وارتش این کشور بود.
در هفته های اخیر نیز پاکستان با درخواست عربستان برای آموزش دادن به هزاران نیروی گروه مسلح موسوم به "ارتش اسلام" که همراه دیگر گروه های تروریستی در سوریه می جنگد، موافقت کرد و از این نیروها حمایت تسلیحاتی نیز خواهد کرد. طبق اعلام منابع دیپلماتیک در اسلام آباد، عربستان در قبال این خدمت پاکستان، میلیاردها دلار به بخش های اقتصادی پاکستان تزریق خواهد کرد و به پرویز مشرف، نخست وزیر پیشین پاکستان که بحران ساز شده است، پناه خواهد داد.
نواز شریف، نخست وزیر پاکستان، روابط بسیار خوبی با سعود الفیصل، وزیر امور خارجه و بندر بن سلطان، رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان دارد و از پیشنهاد آموزش دادن به نیروهای گروه ارتش اسلام حمایت می کند. گزارش های منتشره تعداد نیروهای ارتش اسلام را تا 50 هزار نفر برآورد کرده اند. منابع سوری، عربی و غربی اعلام می کنند: ارتش اسلام اواخر سپتامبر 2013 از ادغام 43 تشکیلات مسلح تشکیل شد و عربستان پیگیر مسئله آموزش نظامی نیروهای این گروه مسلح است.
ارتش اسلام به ریاست "زهران علوش " شامل گروه های وابسته به القاعده مانند داعش و جبهه النصره نمی شود. زهران علوش سلفی قبلا فرمانده گروه " لواء اسلام " بود و اخیراً با بندر بن سلطان دیدار کرده بود. علوش در ترکیه نشست های محرمانه با رابرت فورد، سفیر سابق آمریکا در سوریه برگزار کرده بود و بر اساس اخبار تائید نشده با سعود الفیصل، نواز شریف و ممنون حسین، رئیس جمهوری پاکستان هم دیدار کرده است.
مقابله با ایران
شکی در این موضع نیست که ایران و عربستان در ابعاد مختلف دو رقیب جدی برای هم محسوب می شوند و متاسفانه در سال های اخیر به دلیل سیاست های خاص ریاض به ویژه در خصوص مسائلی همچون "بیداری اسلامی" و بحران سوریه این رقابت تبدیل به خصومت شده و حتی برخی از تحلیلگران بحران های موجود در خاورمیانه را به نوعی جنگ میان ایران و عربستان می دانند جنگی که به صورت نیابتی در جریان است.
در همین راستا نزدیک شدن به کشوری که روابط زیادی با تهران دارد می تواند عربستان را به خواسته های ضد ایرانی خود نزدیک کند. خودداری پاکستان از نهایی و اجرا کردن پروژه خط لوله صلح یکی از نتایج نزدیک شدن اسلام آباد و ریاض است. این موارد در کنار نزدیک شدن تدریجی آمریکا و غرب به ایران موجب شده تا دشمنی ریاض با تهران به اوج خود برسد. هراس از اینکه بهبود روباط تهران با غرب موجب پیش افتادن ایران از عربستان در ابعاد مختلف به ویژه بازار نفت و انرژی شده و جمهوری اسلامی را تبدیل به قدرت اول خاورمیانه کند موجب شده تا عربستان از هر فرصتی برای ضربه زدن به تهران استفاده کند و در این میان نزدیک شدن به کشورهایی که با ایران رابطه دارند و دور کردن تدریجی آنها از تهران با استفاده از مشوق های مالی یکی از آسان ترین راه های موجود برای عربستان است.
علاوه بر این موضوع، همانطور که اشاره شد اغلب گروه های ترویستی فعال در جهان به نوعی دست پرورده عربستان هستند و حتی گروه هایی همچون "جندالله" به رهبری عبدالمالک ریگی و "جیش العدل" که به تازگی تعدادی از مرزبانان جمهوری اسلامی ایران را ربوده نیز جزو گروه هایی هستند که در نهایت به عربستان وصل می شوند. استفاده از این شبکه های تروریستی علیه ایران و ایجاد مشغولیت امنیتی برای تهران نیز یکی از راه هایی است که ریاض برای مقابله با جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داده است.
[1] میر محمود موسوی( سفیر سابق ایران در پاکستان)، ایران و روابط عربستان با پاکستان، دیپلماسی ایرانی
[2] http://www.al-monitor.com/pulse/originals/2014/01/saudi-pakistan-investment-alliance-cooperation-military.html
نظر شما