به گزارش خبرنگار مهر، نشست کپیرایت و تاثیر آن در تالیف و ترجمه بعد از ظهر امروز چهارشنبه 10 اردیبهشت با حضور محمود آموزگار، علیرضا ربانی، مهشید میرمعزی و عرفان نظرآهاری به همت اتحادیه ناشران و کتابفروشان در سرای اهل قلم واقع در بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.
نظرآهاری در ابتدای این نشست گفت: رعایت نکردن قانون کپیرایت مانند دزدیدن حرف دیگران است. وقتی بحث حق و حقوق پیش می آید در حیطه های مختلفی چون قانون، شرع و عرف ورود می کنیم و متاسفانه امروز بحث از حقوقی است که کمتر دیده و شنیده شده است. هنرمند به عنوان صاحب فکر و اندیشه و کسی که جان و روحش را با دیگران تقسیم می کند، صاحب حق و حقوقی است، ولی در ایرانِ ما این حقوق به بدترین شکل نادیده گرفته می شود. من حقوقدان نیستم، فقیه هم نیستم که درباره حقالناس صحبت کنم، اما به عنوان یک نویسنده که اندیشه هایی دارد و خلوت و جلوتی؛ با شما صحبت می کنم.
وی افزود: نویسنده به حمایت دیده شدن و مراقبت احتیاج دارد. نادیده گرفتن حقوق کپیرایت را از جهتی ضعف قانون می دانم، اما از جهت مهمتر مربوط به مقوله فرهنگ است. هنرمند در ایران از قدیم به فقر شهره بوده است این موضوع تاریخی باعث شده که امروز هنرمندان در پی احقاق حق خود نباشند و حتی باور ندارند که صاحب حق هستند. بنابراین فضا هم برای خلاء و دزدی فرهنگی فراهم است.
این نویسنده ادامه داد: در حال حاضر جامعه کتابی ما و فضای صنعت نشر ما به بلایای مختلفی دچار است. آنچه در وزارت ارشاد رخ می دهد توجه به محتوای کتاب است نه ساز و کاری که در صنعت نشر وجود دارد و یکی از آنها حق و حقوق است ما به عنوان یک دیدگاه اسلامی که باید معترض به حقالناس باشد به قانون کپیرایت نپیوستیم و این حق را زیر پا گذاشتیم، در حالی که در بیرون از ایران به اخلاق و حقوق دیگران احترام گذاشته میشود. این روزها شاهدیم که قراردادهای زیادی در حوزه کتاب بسته می شود، اما بعدا زیر پا گذاشته می شود. در سه سال اخیر از این دست درگیری ها برای من فراوان اتفاق افتاد، اما نتیجه اش این شد که به یک باور رسیدم و آن باور این است که خلاء قانونی را می توان با تغییر در نگرش های جامعه پر کرد. در سال های گذشته جایی نبود که بخاطر این مشکلات به آنجا شکایت ببرم، اما در سه سال گذشته حداقل نهادهایی در کشور در این زمینه تشکیل شد.
چاپ جدیدی از آثار ترجمه شده تبدیل به یک مسابقه شده است
در ادامه مهشید میرمعزی گفت: قانون کپیرایت برای اولین بار در سال 1709 در انگلستان اجرا شده است. نیاز به این قانون بسیار روشن و بدیهی است شما وقتی می خواهید وارد خانه ای شوید زنگ یا در می زنید. نویسنده یک اثر برای تولید آن سختی فراوان کشیده و انرژی زیادی صرف کرده است. بنابراین مانند آن صاحب خانه باید برای استفاده از اثرش از او اجازه بگیریم. این حقیقت ساده ای است.
وی افزود: تنها چیزی که ناشران فعال در عرصه نشر از دیگر ناشران و مترجمان توقع دارند، مبلغی ناچیز و سمبلیک است.
این مترجم گفت: اینگونه ناشران پول نمی خواهند بلکه فقط می خواهند برای استفاده از اثرشان از آنها اجازه گرفته شود، اما متاسفانه این روزها در کشورمان چاپ جدیدی از آثار ترجمه شده تبدیل به یک مسابقه شده است و وقتی یک مترجم کتابی را ترجمه می کند متاسفانه آن کتاب را تبلیغ کرده تا مترجمان دیگر به سراغش بروند و ترجمههای متعددی از آن را روانه بازار کنند.
اینکه زیر بار کپیرایت نمی رویم به فقر فرهنگی ما برمی گردد
در ادامه این برنامه ربانی گفت: متاسفانه در جامعه ما حریم ها شکسته شده و بسیاری از موارد نیز تعریف نشده است. ناشران خارجی حاضرند با رقم های نازل درباره کپیرایت آثارشان مذاکره کنند، اما اینکه ما زیر بار کپیرایت نمی رویم به فقر فرهنگی ما برمی گردد که در این مقوله زمانی کتاب رایگان بود، زمانی ارزان و زمانی دیگر گران بود. صنعت نشر هم در کشورمان با هزینه کم و ضرر بالا کار می کند. اقتصاد نشر نیز بسیار شکننده است.
وی افزود: به نظرم حرکت به سوی کپیرایت امکان پذیر است و اینگونه نیست که هیچگونه به نتیجه نرسد. میشود در این زمینه به سمت جلو حرکت کرد و می توان تاثیرگذار بود. واقعا برای نشر ما آبروریزی است که ترجمه کتابی از ناشری بین المللی بدون اجازه آن ناشر در نمایشگاه بین المللی ما عرضه شود. جان کلام اینکه اگر یک ناشر در ایران مطمئن باشد که بعد از خرید رایت یک کتاب ترجمه آن در اختیار خودش است یک ترجمه سر فرصت و مناسب از آن ارائه خواهد داد، می داند می خواهد چکار کند و بازاریابی معقولی برای آن اثر انجام خواهد داد. به این ترتیب پدیده تعدد ترجمه های مختلف از یک اثر نیز از بین خواهد رفت.
ربانی ادامه داد: ممکن است جاانداختن این قانون و راضی کردن ناشران به انجامش تا چند سال دشوار باشد، اما بعد از آن می توان متخلفان را تحت تعقیب قرار داد، اما تاثیر رعایت قانون کپیرایت در حوزه تالیف نیز میتواند مثبت باشد چون در نتیجه رعایت آن دایره مخاطبان مان وسعت بیشتری پیدا خواهد کرد. بازخوردهای فعلی از ترجمه های کتاب های ایرانی در خارج از کشور بسیار مثبت بوده، بنابراین با رعایت این قانون می توان به بازاری بزرگتر از بازار داخلی فکر کرد.
نظر شما