به گزارش خبرنگار مهر،محمدمهدی تندگویان عضو كميسيون شهرسازي شورای اسلامی شهر تهران و فارغ التحصیل رشته مدیریت گرایش اطلاعات و ارتباطات است. صلاحيتش براي انتخابات شوراها در دقيقه 90 تاييد شد و توانست يكي از 31 عضو شوراي شهر تهران باشد. ميگويد: هدف اوليه اش از حضور در انتخابات سنجيدن محبوبيت فرزندان شهيد در ميان مردم بوده است و پيش از اين نيز علاقه اي براي حضور در فعاليتهاي سياسي اين چنيني نداشته است. با او درباره حال و هواي شوراي چهارم به گفتگو نشسته ايم كه مي خوانيد:
*گروه اجتماعي مهر : حضور شما در شورای چهارم حضور پرحاشيه اي بود از رد صلاحيت اوليه تا ملاقات با محمد باقر قاليباف. چطور شد تصميم گرفتيد در انتخابات شورای شهر تهران شركت كنيد؟
ــ محمدمهدی تندگویان : تا بهار سال گذشته اصلا هیچ قصدی برای حضور در انتخابات شوراها نداشتم و سعی میکردم از همه فعالیت سیاسی که برند دارند دوری کنم. اما اين موضوع دليل بر این نمیشود که در گذشته سلیقه سیاسی نداشتم بلكه ترجیح میدادم بیشتر کارهای اجرایی کنم تا اینکه وارد مباحثی شوم که سیاسی به نظر میرسید. گمانم اواخر سال 91 بود كه گروهی از بچههای شهدا که 7،8 سال است با هم جمعي صمیمانه داریم و همه صاحب اسم هستند، مثلا همت، باکری، اندرزگو، دادمان و...با هم جمع شدیم و گروهی را تشکیل دادیم. اين گروه يك سري فعاليتها انجام مي داد كه سياسي نبود اما بعد از مدتي به این جمعبندی رسیدیم جدیتر وارد ميدان شويم و مي خواستيم جو جامعه را نسبت به فرزندان شهدا بشکنیم. چون برداشت ما این است که جامعه، ما بچه هاي شهدا را تقریبا یک مقدار معضل میداند و هر جا هم که بحث میشود همه جا میگویند معضل خانوادههای شهدا و ... . بسياري از ما بچه هاي شهدا در حوزههای مختلف کار کردیم، چه بخش خصوصی چه دولتی و تجارب خوبی داريم و برعکس دیدی که مردم دارند مبنی بر اینکه بسياري از ما با زد و بند و رابطه و ...به یک جاهایی رسیدیم، اینطور نبوده است. به طور مثال خود من زندگی مشخص کارمندی داشتم و سلسله مراتبم را طي کردم، در حوزه مدیریت هم قرار گرفتم . درسم را خواندم و 20 سال هم در کشور به طور رسمی کار میکنم و سمتهای قبلیام در دولت هم مشخص است و بقیه فرزندان شهدا هم همینطور. به هر حال با این نگرش گفتیم که بیاییم خیلی جدی از یک جایی استارت بزنیم و شروع کنیم.از طرفي ما یک مجمع فرزندان شهدا هم در شهرداری داريم كه حدود 700 فرزند شهید آنجا مشغول کار هستند. این بچهها هم آمدند در کنار ما و از ما دعوت کردند که اگر میشود این فعالیت را از یک جایی مثل شورای شهر شروع کنیم. چند دیدگاه هم داشتیم بالاخره مشخص میشد مردم در عرصهای که انتخابات و رای است چه طور با ما برخورد میکنند. هم جایگاه خودمان در اجتماع معلوم میشد و هم اینکه پیام خودمان را میدادیم. از نسلهای قبلی ما مثل آقای مطهری، مفتح و اینها در مجلس حضور پیدا کردند و تقریبا آقای مطهری یک برند خوبی از فرزندان شهید دوره خودش است .براي حضور بچه هاي شهدا در انتخابات شوراها، شورای مرکزی تشکیل شد. در مورد اسامی خیلی بحث کردیم که چه کسانی بیایند و پیشقدم بشوند. به هر حال من این ریسک را پذیرفتم که بیایم.
* یعنی آن جمع كه شامل فرزندان شهيد همت و باکری و ... بود تصميم گرفت يك نمايده از ميان خودشان انتخاب كنند و شما آن نماینده بودید؟
بله دقیقا همین طور است. در این 7،8 سال كه اين جمع شکل گرفته، در مباحث کلی هیچ وقت بدون مشورت وارد کاری نشدیم؛ تقریبا تمام بچههای تیم ما موافق حضور من بودند. ما به خیلیها هم اصرار کردیم كه بيايند مانند آقای ستاری که معاون رییس جمهور شدند، خیلی دوست داشتیم که او هم بیایید. اصرارداشتم آقای همت و باکری...هم بيايند چون پیشبینیام این بود که باکری یا همت از من بیشتر رای میآورند.به هر حال جمعبندی به اینجا رسید كه من بيايم . علاوه بر این تعدادی از فرزندان شهدای دیگر هم آمدند و ما یک ائتلافی تشکیل دادیم با عنوان ائتلاف شاهدان انقلاب اسلامی که کشوری،مفتح و بروجردی ، رودکی و...هم در اين ليست بودند و یک تیم 20 نفره از فرزندان شهدایی که در انتخابات شوراها شرکت کرده بودند را بدون هیچ نگرش سیاسی یا جناحی بیرون دادیم. یکی از سرلیستها خود من بودم و آقای مفتح تا اینکه رد صلاحیت بنده مطرح شد. قبل از اینکه ردصلاحیت من هم اتفاق بیفتد، بچههای ما هر كدام بر اساس سليقه اي كه داشتند در ليست هاي مختلف قرار گرفتند كه نام من در ليست اصلاح طلبان قرار گرفت. تا 48 ساعت آخر اتفاقهای مختلفی افتاد تا اینکه تایید صلاحیت شدم.
درباره ديدار با قاليباف قبل از انتخابات شهردار هم بگوييد.
سه چهار بار با آقای قالیباف نشست داشتیم .گروه ما تقریبا سراغ تمام وزرای آقای احمدی نژاد یا مثلا روسای قوه میرفت، چون احساس میکردیم که این جمع خودش برای مسوولان پیام دارد و ما با همه آنها صحبت میکردیم و مطالبمان را میگفتیم. من این را موضوع را در مصاحبه هاي آن زمان خودم هم گفتم هنوز هم میگویم، به هرحال ما با آقاي آقای قالیباف احساس دوستي مي كنيم و رابطه رفاقت من با آقای قالبیاف اصلا ربطی به مواضع سیاسی من ندارد، در همان بحبوحه که من با آقای قالیباف ديدار كردم ، به خود ایشان هم اعلام کردم که در حقیقت رای من، رای جناحی است که دارم با آن کار میکنم و به آن پایبند هستم.اما در مجموع رفاقت ما ربطی به رای بنده نداشت. البته من اصلا پیشبینیام این نبود که به عنوان فردی که هیچ پیشینه سیاسی انتخاباتی ندارد در دوره اول، رای بياورد و به نظر خودم هم رای نسبتا خوبی آوردم چون تقریبا من اصلا تبلیغات نکردم. فکر میکنم که نفر چهاردهم یک لیست سی نفره شدن رای خوبی است. احساس می کنم اسم شهدا در بین مردم جایگاه خوبی دارد و این یک پیام خوب و مثبت بود.
*ارزيابي تان از شوراي چهارم چيست ؟
شوراي شهر تهران نیاز به تحو ل داشت یک سری آدم های جدید با یک سری خط فکرهای جدید، تخصص های جدید و این اتفاق در دوره چهارم افتاد. به نظر من شوراي چهارم تخصصی تر شده است. سلایق گسترده شده باعث تضارب آرا می شود که به دنبال خودش پیشرفت دارد،وقتی که شما بدانید که در طرحها و لوایحی که می آورید مخالف دارید، سعی می کنید که کار پخته تری ارائه دهید. این تفاوتها به شورا خیلی کمک کرده و من در این شورا دیدگاه های تخصصی می بينم. همه با یک عِرقی داريم کار می کنيم، شاید برداشت ها این بود که روابط ما دو سه ماهی گرم است، اما وقتی شما نگاه می کنید سال هم سپری شد و بودجه و برنامه هم گذشت، اما هنوز شورا همان گرمی خودش را دارد و موضوعات را هم پیگیری می کند. بچه ها هم دغدغه دارند هم تخصصش را دارند و در شورا هم رقابت می کنند .
*اما شما در جلسات اول بيشتر نسبت به موضوعات مطرح شده در صحن واكنش نشان مي داديد و اين روزها بيشتر شنونده هستيد؟
نه. ما حالا مباحث را تخصصي تر در كميسيون ها در حال بررسي هستيم . من از اینکه در تریبون بی معنی باشم زیاد خوشم نمی آید. آدم بالاخره باید حرف خوب برای مردم داشته باشد و اگر قرار باشد سخنرانی کنیم هزار و یک سخنرانی در صحن می شود کرد. ولی آن چیزی که برای مردم مهم است این است که از این همه حرف تخصصی که ما در کمیسیون می زنیم، چه درمی آید؛ به خصوص در کمیسیون شهرسازی که ما هستیم اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است. در بحث منظر شهری، طرح های موضوعی و موضعی ، در بحث لایحه نما ، ساماندهی مصوبات مناطق که خیلی آنها موازی و غیرقانونی بوده و ما امسال همه را لغو کردیم به صورت تخصصی کارهاي خوبی برای شهر تهران می شود. ولی اگر موضوعی هم به نظرم برسد که باید در جلسه صحبت بکنم، حتما این اتفاق هم می افتد.
*به نظر مي رسيد در كميسيون شهر سازي با توجه به تخصص رياست كميسيون بايد به اقاي چمران مي رسيد ،چرا اين گونه نشد ؟
به هر حال وقتی دو نفر از سه نفر از یک طیف هستند، مشخص است چه کسی رای می آورد. انصافا آقای سالاری خیلی خوب و تخصصی دارد روی موضوعات کار می کند. خود آقای چمران هم زیاد راغب نبود، حتی در جلسه اولی که نشستیم ایشان خودش گفت که نمی خواهم ریاست یک کمیسیون را به عهده بگیریم. رای خود ایشان هم آقای سالاری بود. ما همین همین طور دیگر آقای سالاری را به عنوان ریاست کمیسیون انتخاب کردیم.
* اين كميسيون تنها سه عضو دارد دليل بي رغبتي اعضا براي عضويت در اين كميسيون چه بود ؟ با وجود آن كه شهرسازي يكي از مشكلات اصلي شهر تهران است؟
این کمیسیون در همین شورا تاسیس شد. من فکر می کنم اعضا اصلا شناخت نداشتند. اینکه شما می گویید دغدغه اصلی شهر، شهرسازي است، بعد از ملاقات با رهبری دغدغه اصلی شد و حالا شاید خیلی از آقایان پشیمان هستند از اینکه در کمیسیون دیگری قرار گرفتند، اما چون این کمیسیون جدید بود و شناخت نبود بسياري از اعضا عضو آن نشدند و برخي ديگر هم كه تخصصشان به اين حوزه مرتبط مي شد به سمت کمیسیون عمران رفتند و بعضی های دیگر هم که فکر می کردند شخصیت شان فرهنگی و اینها است، به سمت کمیسیون فرهنگی و اجتماعی رفتند. یک مقداری هم آن روزی که تقسیم بندی نهایی داشت انجام می شد، موضوع توافقی و تعاملی پیش رفت که اعضا بالاخره در کمیسیون ها قرار بگیرند و کمیسیونی بدون عضو باقی نماند.
* ممکن بود کمیسیونی هم بدون عضو باقی بماند!
- اگر به یک تفاهم نمی رسیدیم ممکن بود. حالا نه این کمیسیون. شاید کمیسیون مثل حقوقی. یک مقدار با تعامل پیش رفتیم. منتها الان فکر می کنم کمیسیون شهرسازی جزو مهم ترین کمیسیون های شورا است و حتی فکر می کنم این کمیسیون در یک جاهايي از کمیسیون فرهنگی و اجتماعی هم جلوتر است و در کارهای شهری بیشتر مطرح است. موضوعاتی همچون باغات تهران و پروژه هایي مانند ایران زمین به کمیسیون ما مربوط می شود.
*يكي از موضوعات مهم پايتخت اجراي طرح تفصيلي است زماني كه وزير مسكن و شهرسازي ميهمان شوراي شهر بود انتقادي به تغييراتي كه در این طرح اعمال شده كرد آيا احتمال بازنگري در اين طرح وجود دارد ؟
طرح تفصیلی ایرادی ندارد. کارشناسی های طرح تفصیلی شده و همه تحقیقاتش هم صورت گرفته و یکسال هم هست که در شهر تهران انجام می شود. اینکه یک آدمی آمده و یک بدعتی در این طرح گذاشته دلیل بر ایراد دار بودن طرح نیست. ما با بدعتی که دولت قبل در این طرح گذاشت، 100 درصد مخالفیم همین طور که شورای عالی شهرسازی هم این را اعلام کرد، ما هم اعلام کردیم و آقای سالاری هم گفت. آقای احمدی نژاد یک شبه دستوری دادند که هم طبقات را افزایش دادند و هم پهنه بندی ها را به هم ریخت و اتفاقات خیلی بدی در طرح افتاد. حالا به هر حال ما داریم آن را برمی داریم. وقتی یک طرح خوب است که نمی آیم طرح را زیر سوال ببرم. آن بدعتی که انجام شده الان حذف شده، یعنی در شورای عالی شهرسازی بحث شد. منتها یک کار اشتباهی که یکسال است پیاده شده را نمی شود یک شبه در بافت شهر انجام داد. شهر یک موجود زنده است و خیلی ها براساس مصوبه ای که هر چند غلط بوده، مجوز و پروانه گرفتند؛ ولی نمی شود کاری کرد. مگر مسکن مهر همین طور نیست! بالاخره الان مسکن مهر کار خوبی است یا بد. ادامه دهیم یا ندهیم. اگر نخواهیم ادامه بدهیم یک شبه که نمی توانم این همه شهرک را تخریب کنیم. باید ساماندهی کنيم بعد از دل پروژه بیرون بیایم.
* این مصوبه اردیبهشت ماه سال 91 که احمدی نژاد به تصویب رساند به طور کلی حذف می شود یا یک سری بندهای آن حذف می شود؟
آن بندهایی که با طرح جامع و طرح تفصیلی مغایر است، باید حذف شود.
*اين كارشناس بهبود زندگي شهري چيست كه در كارنامه كاري شما آمده است ؟
ما در سال 2010 در چین یک اکسپو داشتیم که موضوع اش شهر بهتر زندگی بهتربود.یک کار کارشناسی خیلی عمیق بود، 270 کشور آمده بودند، در اين اكسپو موضوعی به عنوان تم اصلی می دهند و شما باید سالنی بسازی که منطبق بر آن تم باشد و در عین حال با بومیت خودت منطبق باشد و در آن سالن هم باید تمام چیزهایی که در کشورت در رابطه با آن موضوع به نظرت می رسد را به نمایش بگذارید. من نيز روي موضوع شهر بهتر، زندگی بهتر از همه لحاظ كار كردم . بحث انرژی های شهر ،بافت های اجتماعی و سازه های شهر ،خوراك، بهداشت و... حتی به خاطر ساخت آن سالن و شرکت در آن نمایشگاه، من در شانگهاي اقامت داشتم و ویزایم اقامتی بود. در اين حوزه من حداقل با 100 کشور مطالعات تطبیقی انجام دادم. از آن نمایشگاه بزرگ خیلی ایده گرفتم.
*چه كنيم زندگي بهتري در تهران داشته باشيم ؟
باید یک اتفاق اساسی بیفتد. شهرتهران بايد یک تغییر محتوایی و زیرساختي کند که نیازمند بودجه، توسعه فرهنگ و جابه جایی بزرگ جمعیتی است. من از سال 2006 تا 2011 در شانگهای تردد داشتم .شهر شانگهای از تهران بدتر بود. یعی بافت فرسوده ای به مراتب بدتر از ما داشت. ناهمگونی شهری اش نيز از ما بد تر بود. ما در شانگهای کوچه هایی داشتیم که در آن 30،40 خانواده زندگی می کردند و همه کوچه با هم یک آشپزخانه و یک حمام داشتند. بافت اجتماعی اش بافت کثیف و ناهنجاری بود. اما در عرض 7،8 سال اگر شما الان بروید و این شهر را ببينيد، باورتان نمی شود. هم بافت شهر اصلاح شد، هم نگرش جدید، برج سازی ها انجام شد اما با حفظ سنت هایشان. بخش قدیمی شهر را حفظ کردند، نوسازی هایشان هم کاملا بومی بود. یعنی شما اگر بروید آمریکا و شیکاگو و شهرهایی که بلندمرتبه سازی شده، همه می گویند که دچار خفگی می شویم. ولی وقتی که در شهر شانگهای چین می روی، علاوه بر اینکه برج های 100،120 طبقه می بینید هیچ خفگی هم در آن احساس نمی کنید. چون همه قواعد شهرسازی شرقی در آن رعایت شده است.حالا حرفم این است که ببینید ما باید یک مقدار مطالعات تطبیقی کنیم. یعنی در عین حال که می خواهیم تهران را به سمت پیشرفت ببریم، تهرانی هم بمانیم. ایرانی هم بمانیم. کار می برد، زمان می برد، محیط دانشگاهیم اول باید یاد بگیرد، کرسی های علمی اش باید تشکیل شود. البته قبول دارم اجرای این موارد زمان بر است، طول می کشد ممکن است دو نسل بعد از من هم نتوانند از این شعارهایی که من می گویم لذت ببرند. ولی باید از یک جایی شروع كرد.
*چه مي كنيد كه بعد ها نگويند ،گيرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل ؟
من با ايده وارد اين كار شدم . تلاش مي كنم كاري كنم كه مردم به خاطر عملكردم بگويند خدا پدرش را خير دهد و کارنامه کاری ام قابل دفاع باشد.
نظر شما