به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین برنامه شعر خوانی جشنواره شعر فجر امسال، عصر امروز دوشنبه 29 اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و نیز معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در بخش نخست این برنامه دکتر محمدرضا روزبه پژوهشگر حوزه ادبیات در گفتاری با عنوان فردیت شاعرانه و جمهوریت شعری گفت: به نظر می رسد که میراث شعری امروز در وجوه غالب آن در حافظه جمعی دراز مدت ایرانی جای نمی گیرد. و سریع به حیطه فراموشی سپرده میشود انگار سلوک شعری ما هم به نوعی سلوک جهان فناوری شده است و انگار یک مسابقه فرم و ساختار شعر ما را در برگرفته است.
وی افزود: چرا آثار نو کلاسیک این بختیاری تاریخی را داشته اند که به طور نسبی در حافظه جمعی ماندگار باشند اما شعر امروز چنین خوشبختی را نداشته است؟ شعر ما در دهه شصت به علت سلطه فضای انقلابی، قویا با روح و روان جمعی همراه بود از دهه 70 به بعد می بینیم که شعر بیشتر با روح فردی گره می خورد.
روزبه ادامه داد: به هر حال ما باید بدانیم ریشه این معضل در کجاست و آیا رسانه زدگی شعر و ادبیات دلیل این مساله است یا خلا پشتوانه های فرهنگی عمیق علت آن است و یا تهی ماندگی شعر از رازها و جان مایه های اصلی انسانی و بشری و یا عدم تلفیق فرم، محتوا و ساختار؟
این پژوهشگر حوزه ادبیات در پایان تاکید کرد: تماشاگر جمعی شعر امروز به دلایلی که هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند، در برابر شعر امروز حالت خنثی به خود گرفته است.
روزبه همچنین با اشاره به یکی از شعرهای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که با این بیت پایان می یابد که "آنچه می خواهم نمی بینیم و آنچه می بینم نمی خواهم" قطعه شعری در باب سرایش همین شعر برای حضار خواند.
در ادامه محمد سلمانی شاعر، غزلی را تقدیم حاضران کرد. ناصر فیض شاعر و طنز پرداز هم از دیگر شاعرانی بود که در این برنامه شعری به طنز با مضمون نفرت از سیاست قرائت کرد.
حمید رضا شکارسری، محمدرضا فرخانی و یزدان سلحشور از دیگر شاعرانی بودند که در این برنامه شعر خوانی کردند.
همچنین محمدکاظم کاظمی شاعر افغانی مقیم مشهد پیش از قرائت یک غزل، در سخنانی به وضعیت ادبیات و به ویژه شعر در کشورش پرداخت و گفت: افغانستان در سالهای دهه 60، 70 و 80 کما بیش درگیر ناملایمات سیاسی بود و بسیاری از شاعران این کشور به کشورهای دیگر آواره شدند و کشور ما دچار یک فقر شدید در حوزه های مختلف ادبیات چه عرصه شعر و چه عرصه داستانی بوده است.
وی افزود: اما اخیرا با بازگشت یک احساس نسبی امنیت و رفاه به افغانستان بعضی از شاعرانی که از افغانستان مهاجرت کرده بودند به کشور بازگشتند و تحولی شگرف را در شاعری افغانستان را شاهد هستیم.
در حال حاضر جریان مهاجرت افغانستان به خصوص در ایران، به طور روشن و واضح قوی تر از سایر جریانهای شعری مهاجرت خود را نشان داده است این به این خاطر است که از یک طرف نسل دانشجو چنین مطالباتی دارند از طرف دیگر بسیاری از شاعران امروز مدارج تحصیلی خوبی را گذرانده اند از طرفی دیگر نهادهای فکری و فرهنگی متعددی در افغانستان تشکیل شده که همه اینها در تحول جریان شعری افغانستان نقش داشته است.
این شاعر افغانستانی اضافه کرد: ما امروز می بینیم که در کابل، بلخ، مزارشریف و هرات کسانی که با دنیای ارتباطات آشنا هستند، در عرصه شعر ورود کردند با این حال آن مقدار ارتباطاتی که می بایست بین شاعران دو کشور ایران و افغانستان شکل می گرفت، شکل نگرفته است و رفت و آمد این شاعران بین دو کشور کم است.
کاظمی همچنین گفت: ما و ایران یک ملت هستیم که با مرزهایی که توسط شمشیر ایجاد شده اند از هم جدا شده ایم البته من خوشحالم که شاعرانی بوده اند از هرات و کابل که در جشنواره شعر فجر شرکت کرده اند و من امیدوارم این مشارکت شاعران افغانستانی در دوره های بعدی شعر فجر بیشتر شود.
نظر شما