به گزارش خبرنگار مهر، پژوهشگران و استادان دانشگاه ظهر امروز دوشنبه 12 خرداد در همایش «قدرت ملی در آیینه هنرهای نمایشی» به ارایه سخنان خود در باب سینمای فلسطین، بازنمایی عناصر هویتی در مجموعههای تلویزیونی و تفاوت قهرمانهای داستانها در سینمای ایران و غرب پرداختند.
احمد پاکتچی استادیار دانشگاه امام صادق(ع) درباره سینمای فلسطین، مقاومت و هویت ملی گفت: امروزه هویت ها در جوامع جدید تقلیل یافته و به نوعی شکاف میرسند. من میخواهم در این گفتگو به این پرسش بپردازم که هویت مقاومت فلسطین چگونه از طریق سینما شکل گرفته است و فلسطین چگونه توانسته در مقابل قدرت رسانه ای رقیب به یک جایگزین دست پیدا کند.
وی سینمای فلسطین را به چهار دوره زمانی تقسیم کرد و گفت: دوره اول سینمای فلسطین سال 1935 تا 1948 را در بر می گیرد که اولین تلاش های سینمایی است. از سال 1948 تا 1967 را که دوره دوم سینمای فلسطین است می توان عصر سکوت این سینما نامید که انبوه مشکلات و مسایل نمی تواند فضای مناسب را برای تراوش این سینما فراهم کند و درست در همین سالها سینمای رژیم صهیونیستی بسیار فعال است. دوره بعدی دوره سوم سینمای فلسطین است که می توان آن را سینمای انقلابی عنوان کرد.
این استاد دانشگاه افزود: در این دوره بخشی از نیروهای مبارز فلسطینی که عضو سازمان های مبارز هستند با استفاده از ابزار سینما به حمایت از فلسطین و مقاومت برمیخیزند. دوره چهارم هم عصر جدید سینمای فلسطین است که می توان در آن از انتفاضه اول و دوم یاد کرد. در این دوره هویت پانعربیسم که پیش از این در سینمای فلسطین وجود داشت رنگ می بازد و هویت اسلامی جای آن را می گیرد.
استادیار دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به المان های موجود در سینمای فلسطین گفت: از مضامین مهم این سینما تلاش برای احیای آیینها و فرهنگها است.
در ادامه همایش فاطمه عظیمیفرد پژوهشگر مرکز تحقیقات صداوسیما مقالهای درباره «بازنمایی عناصر هویتی در مجموعههای تلویزیونی» ارائه کرد. وی در ابتدای سخنان خود گفت: اندیشمندان برای قدرت ملی مولفههای زیادی میشناسند. فرهنگ از حوزههای قدرتمندی است که رسانه ذیل آن قرار میگیرد و باز در رسانه نمیتوان از نقش بی بدیل سریالهای تلویزیونی که محبوبیت بساری دارند غافل شد.
وی با اشاره به کارکردهای رسانه بیان کرد: در عصر حاضر رسانهها علاوه بر آموزش، دادن اطلاعات و سرگرمیسازی از کارکردهای دیگری چون برجسته سازی، مفهوم سازی و چارچوب سازی برخوردارند. سریالها متنی هستند که دلالتها و نشانهها در آنها بازنمایی می شوند. این سریالها هویت ملی را بازنمایی میکنند که تلفیقی از هویت اسلامی، ایرانی، قومی و مدرن است.
این پژوهشگر با اشاره به سریالهای «در پناه تو»، «تب سرد» و «تکیه بر باد» از آنها به عنوان نمونههایی از سریالهای دهه 70 و 80 نام برد که به نوعی روابط عاطفی و مشکلات اجتماعی و خانوادگی را منعکس میکردند.
عظیمیفرد با اشاره به ویژگی های شخصیت رامین در سریال تلویزیونی «در پناه تو» گفت: رامین در این سریال بعنوان شخص مدرنی مطرح بود که چند امتیاز منفی هم در این شخصیت وجود داشت. در مقابل او شخصیتهای مثبت را میبینیم که از نزاکت زبانی بالایی برخوردارند و هرچه امروزه جلوتر میآییم این نزاکت های زبانی در سریالها کمتر میشود و شخصیتها با صراحت بیشتری سخن میگویند.
در ادامه این نشست محمدرضا مریدی استاد دانشگاه نیز به تبیین قهرمانهای سینمای ایرانی و هالیوودی پرداخت و گفت: سینما در تاریخ خود همیشه قهرمان پرور بوده و حتی ضد قهرمان ها را به قهرمان تبدیل کرده است.
وی ادامه داد: قهرمان بنا به تعریف آن در تعارض با زندگی عادی و روزمره است، قهرمان در غرب کسی است که می خواهد زندگی را به پرسش بگیرد. نظام های سرمایه داری با تاکید بر قهرمان های ملودرام با نوید پایان خوش در داستان هدفشان این است که نوعی خوشبینی را برای انسان معاصر بازگردانند. همچنین قهرمان دنیای غرب شجاع است و به دنبال برتری جویی است در حالی که قهرمان دنیای شرق به دنبال فضیلت جویی است و در پی تفسیر کردن تقدیر است.
مریدی با بیان اینکه قهرمان دنیای غرب همه چیز را به پرسش و نقد می کشد، گفت: قهرمان دنیای غرب رویکردی ضدساختاری را دنبال می کند اما قهرمان در شرق هیچگاه پرسشگر و ساختارشکن نبوده است که این بر اساس حکمت و فلسفه شرق است که آن هم هیچگاه ساختارشکن نبوده است.
وی به بعضی از فیلمهای سینمای معاصر اشاره و بیان کرد: در فیلمی مثل «خیلی دور خیلی نزدیک» ساخته سیدرضا میرکریمی شما تاکید بر کوچک بودن و حقیر بودن انسان در برابر طبیعت و حتی دنیای مدرن را می بینید. در این فیلم دکتری که فرزندش تومور دارد هیچ کاری نمی تواند برای او انجام دهد. با این حال قهرمان در شرق به تقدیر خود گرایش دارد و با آن مبارزه نمی کند اما در سینمای غرب ما نهایت اراده گرایی را در فیلم ها می بینیم. به طور مثال «دختر میلیون دلاری» داستان دختری است که می خواهد در 31 سالگی بوکسور شود نمایشگر نوعی اراده گرایی در این سینما است و اینها با تقدیرگرایی که در سینمای شرق موجود است تفاوت دارد.
نظر شما