به گزارش خبرگزاری مهر، با توجه به اينکه اغلب منابع اصطلاحنامه عرفان نظري، عربي بودهاند، «زبان عربي» بهعنوان زبان اصلي اين اصطلاحنامه برگزيده شد، هر چند برخي از اصطلاحاتي كه از منابع فارسي استخراج شده و به فارسي هم شهرت داشتهاند به عربي تبديل نشده است؛ از اين رو، در ترتيب الفبايي اين مجموعه حروف فارسي مثل «پ» و «چ» هم وجود دارد.
ردههاي عرفان نظري
همه اصطلاحات عرفان نظري که در اين مرحله و در جلد اول و دوم از اين مجموعه عرضه ميشود، در بيست و دو رده زير قرار گرفتهاند:
جلد اول
1. أحکام الوجود؛ 2. الأسماء؛ 3. الصفات؛ 4. الأظلال (العام)؛ 5. الأعيان؛ 6. التجليات؛ 7. التعينات؛ 8. التنزلات؛ 9. الحضرات؛
جلد دوم
10. الحقائق؛ 11. الحمد؛ 12. الرقائق الارتباطيه؛ 13. الشؤون (العام)؛ 14. الظهورات (أعمالأعم)؛ 15. الظهورات (العام)؛ 16. العوالم؛ 17. الکلمات؛ 18. المراتب؛ 19. المظاهر؛ 20. المقامات (العام)؛ 21. المنازل؛ 22. النشئات.
نکاتي درباره اصطلاحنامه نويسي
مفهوم اصطلاحنامه
«اصطلاحنامه»، معادل فارسي واژه «تزاروس» (Thesaurus) به معناي «گنجينه لغات» است و مراد از آن، معجمي است که همه واژهها يا اصطلاحات مربوط به حوزه خاصي از معارف و فرهنگ بشري را با ساماندهي و نظاممندي ويژهاي در بر دارد.
در آغاز، هدف از تهيه اصطلاحنامهها، دستيابي آسان به اصطلاحات و کاربرد دقيق آنها بود، اما با گذشت زمان، ساماندهي مفهومي و کاربرد واژهها در نمايهسازي، هدف اصلي تهيه اصطلاحنامهها قرار گرفت.
نظام مطلوب در اصطلاحنامهها، در بردارنده طبقهبندي سلسلهمراتبي (اعم و اخص)، مشخص ساختن اصطلاحات مترادف (مرجح و نامرجح) و اصطلاحات وابسته و مرتبط با يکديگر است.
اهميت اصطلاحنامه
با توجه به محدوديتهاي انسان از نظر کوتاهي عمر، حافظه محدود، ناتواني در توجه همزمان به امور گوناگون و متفاوت، ضرورت گزينش و تعيين گستره پژوهشها، اهميت تهية اصطلاحنامهها بيشتر رخ مينمايد.
اصطلاحنامهنويسي در علوم عقلي اهميت ويژهاي دارد؛ چه آنکه از يک سو، هدف اصطلاحنامهها، ساماندهي همة اصطلاحات، ترسيم نقشة جامع علم، تعيين روابط و تبيين دامنة واژهها و اصطلاحات است و از سوي ديگر، در علوم عقلي مهمترين راه براي کشف و اثبات واقعيتها، تحليل و ترکيب مفاهيم و فهم روابط مفهومي آنهاست، بهويژه آنکه مهمترين خطاهاي منطقي در اين علوم، در ابهام و خلط مفاهيم، اشتراکهاي لفظي و بيتوجهي به روابط ميان اصطلاحات ريشـه دارد.
بازگشت به تاريخ علمي بشر نشان ميدهد سرآغاز خطاهاي منطقي و دستاويز سردمداران سوفيسم نيز ريشه در اين خطا دارد؛ از اين رو، سقراط ـ پيشرو مقابله با نسبيگرايي و شکگرايي ـ نقطه کور جدالهاي سوفيستها را در آن يافت و در رويارويي با آنها به تبيين مفهوم واژهها و تعيين دامنة مفهومي آنها پرداخت.
چنانکه اشاره شد پيشينه تعريف اصطلاحات و تعيين دامنة مفهومي واژهها، دستکم به تاريخ مکتوب علوم عادي بشر باز ميگردد و توجه به اهميت آن در يونان قديم به اندازهاي بود که سبب شد بخش زيادي از کتاب متافيزيک ارسطو به تعريف واژهها اختصاص يابد. اما تاريخ تدوين اصطلاحنامهها بهمعناي امروز (که در آن روابط همة اصطلاحات يک علم، با يکديگر تعيين، و جايگاه يک واژه در ساختار کلي علم روشن ميگردد) پيشينه درازي ندارد.
وضعيت اصطلاحنامههاي موجود و اظهارنظر انديشمنداني که در اين باره سخن گفته و مقالاتي نوشتهاند، بهخوبي نشان ميدهد که مهمترين هدف آنها از اين کار، دستهبندي مباحث براي ايجاد سرعت و سهولت در امر بازيابي بوده است؛ در حالي که بهنظر ميرسد نظام اصطلاحنامه، داراي ظرفيتهاي بيشتري است و در علوم عقلي که تعيين دامنه مفهومي در آنها، نقش زيادي در کشف، اثبات و انتقال مفاهيم دارد، اين ظرفيتها روشنتر است و بيشتر بايد مورد توجه قرار گيرد. البته استفاده کامل از ظرفيتهاي بالقوه اصطلاحنامه در پيشبرد علوم، نيازمند انجام پارهاي اصلاحات در اصول و نظام اصطلاحنامهنويسي است.
فوايد اصطلاحنامه
مهمترين فوايد اصطلاحنامهها عبارتاند از:
دستيابي سريع و آسان به نظام و نقشة جامع يک علم، از راه مراجعه به نمودار درختي مبتني بر اصطلاحنامه؛ فهم جايگاه و موقعيت هر يک از موضوعها و مسائل يک علم در ساختار کلي آن علم و دستيابي به رابطه هر موضوع با موضوعهاي ديگر آن علم، از راه مراجعه به رده، اعمها، اخصها و وابستههاي هر اصطلاح؛ دستيابي به دقيقترين و آشناترين واژهها و اصطلاحات از ميان واژههايي که معناي يکساني دارند، از راه مراجعه به اصطلاحات «مرجح» و «نمودار درختي» که در آن، تنها از اصطلاحات مرجح استفاده ميشود؛ شناخت مترادفهاي يک اصطلاح، از راه مراجعه به واژههاي «نامرجح» آن؛ شناخت مشترکهاي لفظي، از راه مراجعه به اصطلاحنامه الفبايي و توضيحدهنده اصطلاحات.
اصطلاحنامههاي علوم عقلي اسلامي
مرکز پژوهشي دائرةالمعارف علوم عقلي اسلامي، کار تهيه اصطلاحنامههاي علوم عقلي اسلامي را از سال 1377ش با هدف کاربردهاي دائرةالمعارفي، از علم منطق آغاز کرده و رشتههاي ديگري از علوم عقلي را در پانزده سال گذشته به آن افزوده است.
از ميان رشتههاي علوم عقلي، تاکنون ـ علاوه بر اصطلاحنامه عرفان نظري، که در اين کتاب عرضه شده است ـ ويرايش نخست از اصطلاحنامه معرفتشناسي، منطق و فلسفة اشراق به پايان رسيده و همزمان با اين مجموعه در اختيار عموم پژوهشگران و علاقهمندان به اين رشتهها قرار گرفته است و اصطلاحنامههاي فلسفة اسلامي، کلام اسلامي و فلسفه اخلاق آخرين مراحل انجام خود را ميگذراند. کار تهيه اصطلاحنامههاي عرفان ادبي و عرفان عملي نيز مدتي است که در اين مرکز آغاز شده و تهيه اصطلاحنامههاي فلسفه سياسي، فلسفه حقوق و فلسفه دين در دستور کار اين مرکز قرار گرفته است.
تهيه اصطلاحنامه در بعضي از رشتههاي علوم عقلي اسلامي، پيش از اين نيز در ايران سابقه داشته، اما تاکنون اقدامي براي تهية اصطلاحنامه عرفان نظري، در ديگر مراکز داخلي يا خارجي صورت نگرفته و آنچه در رشتههاي ديگر انجام شده، ويژگيهاي لازم را براي دستيابي به فوايد و پيامدهاي علمي مورد انتظار، بهويژه نيازهاي اين مرکز نداشته است. از اين رو، اين مرکز، هماهنگ با ظرفيتهاي علمي اصطلاحنامهها و نيازهاي خود، تهيه اصطلاحنامههاي علوم عقلي را از نو، آغاز کرد.
همانگونه كه از ويژگيهاي اين کار و حجم آن برميآيد، اين مجموعه (اصطلاحنامه عرفان نظري) حاصل تلاش پژوهشگران علوم عقلي و متخصصان امور نرمافزاري و مديران اجرايي متعددي است كه هر كدام نقشي ارزنده در اين دستاورد داشتهاند؛ به ويژه حجتالاسلام و المسلمين سيديدالله يزدانپناه كه نظارت علمي بر همه فعاليتهاي عرفاني مرکز را بهعهده دارند و در تهيه اين اصطلاحنامه در طي چند سال زحمات زيادي را متحمل شدند، همچنين حجتالسلام عبداللطيف عالمي بيشترين نقش را در استخراج اصطلاحات عرفان ايفا كردند.
کتاب «اصول علم اقتصاد» منتشر شد
کتاب « اصول علم اقتصاد» به قلم نصرالله خليلي تيرتاشي و به همت انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) منتشر شد.
اين اثر پژوهشي در پنج فصل به اصول علم اقتصاد ميپردازد. در فصل اول بيان کلياتي درباره علم اقتصاد، عوامل توليد، جدول و منحني امکانات توليد ميپردازد. در بخش دوم مباحثي از اقتصاد خرد؛ نظير عرضه، تقاضا، تعيين قيمت در بازار، اصول مصرف، اصول توليد، هزينهها و بازارها بررسي ميشود.
بخش سوم به بيان مباحثي از اقتصاد کلان، نظير چرخه فعاليت اقتصادي و حسابداري ملي، تورم و سياست اقتصادي ميپردازد و بخش چهارم ما را با سه نظام اقتصاد اسلام، سوسياليست و سرمايهداري آشنا ميکند. بخش پنجم به بيان مسائلي درباره نظام مالي، مثل تعريف پول، وظايف پول، بانکداري و آثار و منافع انتشار پول اعتباري ميپردازد.
کتاب « اصول علم اقتصاد » نوشته آقاي نصرالله خليلي تيرتاشي در قطع وزيري با 304 صفحه روانه بازار نشر شده است.
پایان نامه طراحي و تبيين سياستهاي کلي اقتصادي عدالت محور با رويکرد اسلامي
پديدآورنده: محمدمهدي نادري قمي
چکیده: همه مکاتب الهي و ازجمله اسلام، يکي از اهداف و آرمانهاي اساسي خود را تحقق عدالت اجتماعي قرار داده اند. از همين رو تلاش براي تأمين و استقرار عدالت اجتماعي يکي از مهمترين وظايف و مسئوليتهاي حکومت اسلامي است. از سوي ديگر، يکي از مهمترين وجوه و ابعاد عدالت اجتماعي، عدالت اقتصادي است. بنابراين دولت اسلامي وظيفه دارد مساعي مختلفي را براي تحقق عدالت اقتصادي در جامعه به کار گيرد. بر اين اساس، جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان نظامي که ادعاي اسلامي بودن دارد، همان گونه که بنيان گذار آن حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري اعلام کرده اند، يکي از اهداف مهم خود را تحقق عدالت اجتماعي و اقتصادي قرار داده و براي رسيدن به آن تلاش مي کند.
براي تحقق عدالت اقتصادي، يکي از شرايط پايه اي و اساسي اين است که خط مشي هاي اصلي و کلان اين حرکت به درستي ترسيم و تدوين گردد، تا با تکيه بر آنها مطمئن شويم مسير کلي و کلان نظام اقتصادي به درستي ريل گذاري شده و واقعا در مسير تحقق عدالت حرکت مي کند. از ديگر سو، به اعتقاد ما، تعاليم عالي اسلام، که توسط خداي متعال براي هدايت و سعادت جامعه بشري تدوين و ابلاغ شده است، به گونه اي طراحي گرديده که اگر پياده و اجرا گردد حتما يکي از ثمرات مهم آن، تحقق عدالت اجتماعي و اقتصادي خواهد بود. اگر عدالت را به اعطاي حق به صاحب آن تعريف کنيم، معناي اين سخن آن است که در تعاليم عالي اسلام يک سري خط مشيهاي کلان و کلي ترسيم گرديده که اگر نظام اسلامي، حرکت اقتصادي خود را براساس آنها طراحي و تنظيم نمايد، مي توان اميدوار بود عدالت اقتصادي تحقق يافته و افراد بتوانند به حقوق اقتصادي خود دست پيدا کنند. با توجه به اين نکته، اين پژوهش تلاش کرده با تکيه بر روش اجتهادي که در حوزه هاي علميه مرسوم است، در حدي که ظرفيت و محدوديت هاي خاص يک پايان نامه اجازه و امکان مي دهد، برخي از اين خط مشيهاي کلان و کلي را استخراج و مستندات آنها را از معارف اسلامي بيان نمايد.
نظر شما