به گزارش خبرنگار مهر، 31 شهریور ماه 1359 مصادف است با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و روزهایی که ایران بعد از مدت کوتاهی انقلاب و شور و هیجان باید یکی یکی مردان میهنش را برای دفاع راهی جنگ حق علیه باطل میکرد. به همین مناسب پایان شهریور ماه همراه است. هادی حاجتمند از فیلمسازان اهل مشهد است و فیلم و مستندهای زیادی در حوزه دفاع مقدس دارد و به شکلی متفاوت به این ایام و حتی آدمها و سبک زندگیشان در 8 سال جنگ تحمیلی نگاه میکند. وی در اولین جمله بعد از تماس تلفنی گفت باز هفته دفاع مقدس شد و همه یاد ما کردند و در ادامه این گفتگو از حال مردان دفاع مقدس و فیلمهای خود و روایتهای اصیل و غیر اصیل (و به تعبیر خودش فابریک و غیر فابریک) جنگ سخن گفت.
هادی حاجتمند با انتقاد از نوع نگاهی که در جامعه به دفاع مقدس وجود دارد به خبرنگار مهر گفت: دفاع مقدس هنوز هم در بخش لوکس جامعه قرار دارد و به آن به شکلی مناسبتی و فانتزی نگاه میشود. هر وقت ایام این مناسبت است همه یاد جانبازان و مردان جنگ و فیلمساز جنگ و فعالان این حوزه میافتند و بعد دوباره همه چیز تمام میشود. دفاع مقدس در زندگی ما جایگاه واقعی ندارد همه چیز بر آن مقدم شده است و تنها بعنوان یک مناسبت سراغش میرویم.
عدهای در روایت دفاع مقدس روراست نبودند
کارگردان فیلم «آکواریوم» با اشاره به دلایل چنین نگاهی در جامعه تصریح کرد: اولین دلیل آدمهایی هستند که در ارائه روایت فابریک و واقعی از جنگ با ما روراست نبودهاند. کسانی که به جبهههای جنگ رفتند و بعد روایت خود را خیلی آسمانی کردند و بعد اینها باعث شد که جوانانی که این روایتها را میشنوند با خود فکر کنند که اینها مردانی آسمانی هستند که ما هیچ گاه نمی توانیم مثل آنها باشیم و یا در صفات و خصوصیات اخلاقی به آنها برسیم.
وی ادامه داد: درحالیکه واقعا به این شکل نبوده است اینها هم آدمهایی معمولی بودهاند که بسیار معمولی و عادی هم زندگی میکردهاند و بعد به خاطر جنگ و دفاع به جبههها رفتند و در انتها به جایگاهی رسیدند که جز شهادت چیز دیگری برای خود نمیخواستند چون شخص تا به نقطه ویژهای در فضایل اخلاقی نرسد نمیتواند از خدا بخواهد که او را شهید کند.
در اردوهای راهیان نور اصرار دارند که دانشجویان اشک بریزند
کارگردان مستندهای «بازگشت به اورامانات» و «حدیث طوبی» به اردوهای راهیان نور و کسانیکه در این اردوها دانش و اطلاعات لازم را برای معرفی دفاع مقدس ندارند اشاره و بیان کرد: یک بار در کلاس درس با دانشجویانم درباره جنگ و جبههها صحبت میکردیم که یکی از دانشجویانم از اردوهای راهیان نور گفت و بیان کرد که من زمانی خواستم با این اردوها به منطقههای جنگی بروم و ببینم که سربازان و فرماندهان کشورم در کجا، با چه شرایطی و چگونه جنگیدهاند و به آنها افتخار کنم. از روز اولی که با این کاروان همراه شدیم اصرارها بر این بود که روضهخوانی شود و دانشجویان هم اشک بریزند. زمانی هم که به منطقه رسیدیم به جای اینکه مناطق عملیاتی را نشان دهند و بگویند که مسیر جنگ چگونه بوده است و سربازان در چه شرایطی عملیات را برگزار میکردهاند باز هم به خواندن روضه و مداحی و ... اکتفا کردند و زمانی هم که اعتراض کردم به من گفتند که مهم این است که شهدا دست تو را گرفتهاند و به اینجا آوردهاند.
این مستندساز ادامه داد: همه جنگ مسایل نوستالژیک نیست، ما همیشه برای این افراد گریهکردهایم اما این همه جنگ نیست پس کی باید به اینها افتخار کرد؟ اینها کسانی بودند که نشدنیها را انجام دادند و غیر ممکنها را ممکن کردند. ما جوانانی داشتهایم که در عمرشان هیچ نوع اسلحهای به دست نگرفتهاند و بعد به جنگ رفته و به دفاع برمیخیزند. جوان 25 سالهای را داریم که به میدان میرود و پای کارش میایستد و فرمانده یک لشگر میشود. اینها در دفاع مقدس تعهد را یاد میگیرند، از خودگذشتگی و ایثار میکنند و به خاطر کشور خود در برابر همه چیز ایستادگی میکنند. آن هم در زمانیکه سی و چند کشور در مقابل ایران و در کنار عراق قرار میگیرند.
کارگردان مستند «قافلهای تا بهشت» با اشاره به سخن یکی از رزمندگان درباره انگیزههای آنها از این ایستادگی عنوان کرد: یکی از رزمندگان زمانی به من گفت در لحظه تیرباران و بمباران اصلا نمیتوان به ایران و کشور فکر کرد بلکه تنها چیزی که باعث شد ما در مقابل اینها بایستیم امام (ره) و حفظ دین بود. چنین نگاهی بود که باعث شد این افراد از خطی در وسط یک دریا عبور کنند اما ما چقدر این نگاه را بیان کردهایم و چقدر از این افتخارات سخن گفتهایم.
حاجتمند از فیلمها و مستندهای قوی دیگر کشورها گفت و بیان کرد: ما باید کارهایی مثل حزب الله لبنان انجام دهیم. وقتی شما کلیپهای آنها را میبینید به وجد میآیید. این کلیپها حماسهها و افتخارات آنها را نشان میدهد و در آنها روح حماسه وجود دارد.
حس دفاع مقدس باید رفتار اجتماعی امروز ما را شکل دهد
وی در واکنش به این سوال که در فیلمها و گفتگوهای ما چه ویژگی از 8 سال جنگ تحمیلی باید نشان داده شود؟ گفت: باید همان حس و حالی که رزمندههای ما در دوران دفاع مقدس داشتند نمایش داده شود. باید این حس دفاع مقدس به نوع حرف زدن ما جهت دهد و رفتار اجتماعی امروز ما را شکل دهد. اگر این روح در من وجود داشته باشد وقتی در خیابان رانندگی میکنم اگر یک نفر بی هوا جلوی من بپیچد دیگر عصبانی نمیشوم و مجادله نمیکنم بلکه ایثار حاکم میشود. میتوان رفتار اجتماعی امروز را به دفاع مقدس ارتباط داد و یاد گرفت که هوای یکدیگر را داشته باشیم.
بچههای حزب اللهی ما امروز طلبکار هستند
کارگردان مستندهای «پدری از جنس باران» و «من از دیار حبیبم» با اشاره به ویژگیهای رفتاری که از افراد بسیجی و رزمندهها بیشتر نشان داده میشود، عنوان کرد: مشکل ما این است که همیشه از یک فرد بسیجی یک ریش، یک پیراهن در شلوار و یک حاج آقا نمایش داده شده است. درحالیکه مادر من از اوایل انقلاب تعریف میکند که در آن زمان اگر در یک کوچه ای دو یا سه جوان بسیجی وجود داشتند مردم آن کوچه خوشحال بودند چون اینها به همسایهها کمک میکردند به طور مثال برای زنان و مردان کهنسال کوچه نفت میگرفتند یا مایحتاجی را تهیه میکردند اینها همان روحیه گذشت و دفاع مقدسی است درحالیکه بچههای حزب اللهی ما امروز طلبکار هستند و از جامعه توقع دارند.
وی با توضیح خلاصه داستان «بازگشت به اورامانات» یکی از مستندهای خود بیان کرد: این فیلم به یکی از سفرهای راهیان نور اشاره دارد که در این سفر عدهای از دانشجویان دختر را به مناطق جنگی کرمانشاه و کردستان میبرند. این مستند براساس واقعیتی است که مسئولان بسیج دانشگاه با نوعی خوش فکری این دانشجویان را به دیدن پاوه و طاق بستان میبرند و به همراه آنها دو راوی دفاع مقدس نیز میروند. این راویان از ابتدای این سفر هیچ سخنی نمیگویند و اجازه میدهند که دانشجویان هرجا دوست دارند بروند و در سفر راحت باشند و بعد در بازگشت آنها را جمع میکنند و به بعضی از این مناطق مثل یک مسجد اشاره میکنند و توضیح میدهند که اگر شما اینجا راحت گفتید و خندیدید به این دلیل بود که عدهای در این مسجد تیکه تیکه شدند و جان دادند و سختیهایی را که رزمندگان متحمل شدند بازگویی میکنند.
دانشجویانی که بعد از راهیان نور حجابشان هم تغییر کرد
کارگردان «بازگشت به اورامانات» اضافه کرد: بعد از مدتی ما دوباره به سراغ چند نفر از این دختران دانشجو رفتیم. این دانشجویان چادری نبودند اما بعد از مدتی که از آن سفر گذشت حجاب بهتری داشتند و حتی تفکر و اندیشه آنها هم درباره خیلی از مسایل فرق کرده بود. حتی یکی از آنها تعریف میکرد اگر در زندگی خود دچار مشکلی شود از شهدا میخواهد برایش دعا کنند.
این مستندساز به فیلم «گردانی که بود، گردانی که هست» اشاره کرد و از شخصیت واقعی این فیلم گفت و بیان کرد: یکی از رزمندهها از عملیاتی تعریف میکرد که در شب باید به درون آب میرفتند درحالیکه دشمن دو پروژکتور هم روی آب انداخته است. از این طرف یکی یکی بچههای ما به درون آب می رفتند و از آن طرف اینها را میزدند و بعد اینها باید جنازهشان را از آب بیرون میکشیدند و نفر بعدی میرفت. این رزمنده اهل مشهد توضیح میداد که در آن زمان 17 سال داشته است و زمانیکه قرار بوده خودش را به درون آب سر دهد لحظه ای مردم شهرش در خاطرش میآیند اینکه الان آنها در چه حالی هستند و چه میکنند. این اندیشه که مردم الان در آرامش هستند او را شادمان میکند و باعث میشود که به درون آب برود.
کارگردان مستند «گردانی که بود... گردانی که هست» در آسیب شناسی خود از روایتهای دفاع مقدس بیان کرد: عدهای به روایت اصیل و واقعی دفاع مقدس نمیپردازند. اینها تنها میخواهند مردم برای شهدا گریه کرده و اشک بریزند درحالیکه مردم باید با شهدا ارتباط برقرار کرده و با روحیه دفاع مقدسی زندگی کنند.
تاریخ انقلاب و دفاع مقدس در کتابهای درسی به چند صفحه خلاصه شده است
وی ادامه داد: تاریخ دوران دفاع مقدس ناقص روایت میشود و بسیاری از واقعیتها بیان نمیشوند. به طور مثال شما در کتابهای تاریخ درسی میبینید که از تاریخ ساسانی و هخامنشی تا جنگهای شاهان قاجار و دوران مصدق و چهرههای مختلف سیاسی ارائه میشود اما آخر کتاب که به تاریخ انقلاب میرسد در چند صفحه بیان میکند که انقلاب سال 57 به رهبری امام (ره) به پیروزی رسید و بعد در صفحه بعدش هم میآید که جنگ ما با عراق 8 سال به طول انجامید بدون اینکه به جزییات این جنگها اشاره شود. به طور مثال از جمله چیزهایی که در این روایتها و حتی سینمای دفاع مقدس کمتر بیان میشود شکستهای رزمندگان ماست. ما هیچ گاه از کربلای 4 سخن نگفتهایم درصورتیکه اگر این عملیات نبود ما به افتخارات عملیات کربلای 5 نمیرسیدیم.
حاجتمند با بیان اینکه اگر عملیاتی به هر دلیلی شکست خورده است باید آن را بپذیریم، گفت: من در «گردانی که بود... گردانی که هست» به عملیات کربلای4 پرداختهام زیرا جوان ما باید بداند که اگر ما در این عملیات شکست خوردیم به دلیل قدرت دشمن بود. چندین کشور، انبوهی از تجهیزات اطلاعاتی، هواپیماهای شناسایی، نیروهای جاسوسی و ... به عراق میدادند و جوانان ما گاهی اسلحه و سادهترین مهمات را کم میآوردند. عملیات ما در آن زمان لو رفت و این باعث شد که بچههای ما تا 15 روز هیچ عملیاتی انجام ندهند و بعد از این مدت عملیات افتخارآفرین کربلای 5 را رقم زدند و توانستند بصره را تهدید کنند.
لباس غواصی که محسن رضایی برای رزمندگان ترتیب داده بود
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: نسل جوان ما باید بداند که عراقیها آدمهای شجاع و قدرتمندی بودند. از بس ما عراقیها را آدمهای پخمه و اهل عیشی در فیلمها نشان دادهایم جوانان هم فکر میکنند که چطور جنگ با چنین آدمهایی 8 سال طول کشیده است. درحالیکه ما در جنگ با آدمهایی طرف بودیم که تجهیزات بسیاری داشتند و ما هیچی نداشتیم. یکی از رزمندهها برای من تعریف میکرد که لباس غواصی نداشتهاند و زمانیکه درخواست لباس کردهاند محسن رضایی فرمانده وقت به آنها گفته است ما لباس غواصی نداریم، بادگیر بپوشید و با تیوپ دوچرخه مچ دست و پای خود را ببندید، شما باید بتوانید با این لباس بجنگید.
این کارگردان و مستندساز در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از تخریب مناطق جنگی در جنوب کشور تصریح کرد: این مناطق جنگی دانسته یا نادانسته تخریب شدهاند و به جای آنها مغازه و خانه و مکانهای تجاری ساختهاند. باید بخشهایی از این مناطق را حفظ میکردند اینها بخشی از تاریخ کشور ماست و باید به موزه تبدیل میشد. این کاری است که هر کشوری دیگری با تاریخ خود انجام میدهد.
سینمای دفاع مقدس ما «تیربار گرینوف» است
کارگردان مستند «انتهای فلسطین جنوبی» همچنین به فیلمهای سینمای دفاع مقدس اشاره و عنوان کرد: فیلمهای ما در این حوزه اکثرا شعاری هستند. باید ابزار سینما را در این مختصات بلد بود، یکی از المانهای سینما شعاری نبودن آن است تا باورپذیر باشد. باید اقتدار نسل دفاع مقدس را در فیلم ها نشان دهیم، فیلم «چ» از لحاظ ساختاری نگاه جدید دارد و این افتخار و اقتدار را نمایش میدهد ما باید نشان دهیم که دشمن کارش را قوی و با شجاعت انجام میداد و در مقابل چنین دشمنی بود که ما به پیروزی رسیدیم.
وی سینمای دفاع مقدس را «تیربار گرینوف» خواند و بیان کرد: سینمای ما مثل این تیربار دو لوله دارد که یک لوله آن سمت دشمن است و لوله دیگرش به سمت خود ماست. هر چقدر هم ما مخلص و صادق باشیم اگر در این کار تخصص نداشته باشیم به طرف خود نشانه میرویم.
معضل سینمای دفاع مقدس خط قرمز و بودجه نیست
حاجتمند در آسیب شناسی این سینما بیان کرد: مساله و مشکل ما در سینمای دفاع مقدس ساختار و فن نیست. معضل ما حتی برخلاف آنچه که گفته می شود خط قرمز و بودجه هم نیست چرا که در بسیاری از موارد خود ما خط قرمزها را میسازیم. همچنین فیلم های بسیاری بوده اند که با هزینههای میلیاردی در این ژانر ساخته شدهاند اما نتیجه خوبی در نهایت حاصل نشده است.
وی اضافه کرد: مشکل اصلی ما فیلمنامه است و اینکه کسانیکه خود به تاریخ دفاع مقدس واقف هستند و به جبههها رفتهاند به کار فیلمسازی وارد نمیشوند و کسانیکه دستی بر سینما دارند از دفاع مقدس اطلاعی ندارند تنها چند فیلمساز بودهاند که مثل حاتمی کیا و ملاقلی پور هر دو اینها را با هم داشتهاند.
اگر آمریکا سوژه ایثارگری های ما را داشت دنیا را بهم میریخت
کارگردان فیلم «آب، آتش، آب» در پاسخ به این که غرب چگونه فیلمهای موفق خود را در این ژانر ساخته است؟ بیان کرد: در غرب آنهایی که در سینما هستند و فیلمنامه مینویسند در خاطرات و تاریخ آدمهای جنگ غور میکنند اما فیلمسازان ما این حوصله را ندارند.
این مستندساز در پایان با اشاره به مستند «انتهای فلسطین جنوبی» و خلاصه ای از داستان آن خاطرنشان کرد: این مستند داستان زندگی چند جانباز قطع نخاعی و مشکلات و نوع رفتار و منش آنها را نشان میدهد. همچنین در این مستند همسران این افراد دیده میشوند که با استحکام در کنار این جانبازان ایستادهاند. این ایثارگریها همان روحیه دفاع مقدس است که ما باید از آنها سخن بگوییم. من زمانی گفتم اگر آمریکا این سوژههای ما را در جنگهای خود داشت تاکنون صدها فیلم ساخته بود و دنیا را بهم میریخت.
بخشی از مستند «انتهای فلسطین جنوبی» را از اینجا ببینید.
نظر شما