۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۵:۰۷

گزارش مهر/

کتاب کودک به مثابه کالای فرهنگی/ سلیقه روز مخاطب را جدی بگیریم

کتاب کودک به مثابه کالای فرهنگی/ سلیقه روز مخاطب را جدی بگیریم

کتاب، یک کالای فرهنگی است؛ اگر چنین فرضیه‌ای را بپذیریم ناگزیر ازتوجه به ظاهر و محتوای کتاب هستیم به ویژه که مخاطبان امروز با انواع رسانه‌های تصویری سروکار و با مخاطبان دهه ۵۰ و ۶۰ تفاوت دارند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: کتاب را می‌توان یک کالای فرهنگی به‌شمار آورد. در این صورت پدیدآورندگان باید ویژگی‌های بسیاری را در نظر بگیرند تا این محصول فرهنگی مورد توجه مخاطبان خود قرار بگیرد. برای مثال یک کتاب، زمانی می‌تواند برای کودکان جذاب باشد که در درجه نخست، ظاهر زیبایی داشته باشد و این ظاهر، طرح جلد، کتاب‌آرایی، تصویرگری، جنس کاغذ و... را دربرمی‌گیرد.

بعد از ظاهر زیبا، محتواست که به کار می‌آید. در واقع متن زیبا را بهتر است در قالبی آراسته به کودکان ارائه کرد. ان زمان است که میزان اشتیاق بچه‌ها بالاتر می‌رود و از قالب کتاب استقبال می‌کنند؛ آن هم در روزگاری که فریاد همه به هوا خاسته که کودکان امروز کتاب نمی‌خوانند و ساعات زیادی را صرف بازی‌های رایانه‌ای می‌کنند. خبرگزاری مهر، گفتگوهایی را با عنوان کلی «کتاب کودک به مثابه کالای فرهنگی» با صاحبنظران این حوزه انجام داده و به صورت مستقل منتشر کرد که خلاصه‌ای از این گفتگوها را در قالب  گزارش زیر می‌خوانید:

منصور جام‌شیر، مدیر نشر نگارینه به رقابت میان کتاب و رسانه‌های دیگر اشاره می‌کند و معتقد است: امروزه با توسعه و پیشرفت روزافزون فن‌آوری که گسترش و نوآوری آن در ذهن نمی‌گنجد، هر روز با محصول جدیدی در عرصه رسانه و ارتباط روبه رو هستیم، مفهوم کتاب در تنگاتنگ رقابت با رسانه‌های دیگر تغییر پیدا کرده‌است. کتاب را به عنوان یک رسانه فرهنگی در ماهیت و شکل می‌شناسیم و برای احیای کتاب و نمود آن در رقابت سنگین و فشرده با رسانه‌های دیگر باید از راه‌های علمی بهره گرفت و کتاب را در ماهیت یک کالای اقتصادی فرض کرد، هرچند این فرض مشکل باشد.

منصور جام شیر

این نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک، کتاب را یک کالای اقتصادی می‌داند و می گوید: این کالای اقتصادی برای جذب مخاطب، باید بتواند خود را ارایه دهد تا از منظر فرهنگی نیز نمود پیدا کرده و در رشد و تعالی جامعه به کار رود. خارج از شکل ارایۀ کتاب، ابتدا نیازسنجی از جامعه برای تولید محتوا کرد. هر چند باید از این بگذریم که در جوامع پیشرفته کنونی برای اهداف و مقاصد از پیش تعیین شده، دانشمندان علوم انسانی برای جامعه بنابر  اهداف سیاستگزاران نیاز می‌سازند. پس از تحقیق و |ژوهش در مورد نیاز جامعه، بنابر سلیقه‌های «گروه هدف» که خریداران و یا تشویق‌کنندگان واقعی خرید کتاب هستند، محتوا و شکل ظاهر آن را تعیین نموده و مراحل آماده‌سازی، تولید و نشر را به انجام رساند.

محسن هجری نویسنده حوزه کودک و نوجوان نیز، معتقد است: کتاب و وسایل کمک آموزشی و نرم‌افزارهای صوتی و تصویری جزو کالاهای فرهنگی هستند و زمانی که کتاب را کالا می‌دانیم، خواه ناخواه وارد فضای داد و ستد و عرضه و تقاضا می‌شویم و باید به این مساله بپردازیم که چگونه می‌توانیم مخاطب یا مشتری خود را به خرید کتاب تشویق کنیم؟

کتاب، ابزاری برای جلوگیری از فساد نیست

حسین بکایی هم مانند جام‌شیر و هجری معتقد است: وقتی کتاب را یک کالای فرهنگی بدانیم و به این فکر کنیم که خواننده ما به جای آن‌که پنج هزار تومان بابت خرید کتاب بپردازد می‌توانست به گزینه‌های دیگر فکر کند؛ مثلا ساندویچ بخورد یا به جای اتوبوس، سوار تاکسی شود؛ پس حالا که کتاب را انتخاب کرده من باید بتوانم رضایت او را جلب کنم.

به گفته نویسنده «مسابقه دات کام» اگر کتاب، یک کالای فرهنگی به شمار آید، دیگر کسی کتاب را یک ابزار برای آموزش یا جلوگیری از فساد نمی‌داند و فکر نمی‌کند وظیفه کتاب، شبیه به کاری است که پلیس یا گشت ارشاد انجام می‌دهد. البته بخشی از کتاب‌ها، آن‌هم کتاب‌های درسی به آموزش مستقیم می‌پردازند اما باقی حتی اگر بخواهند مثلا مسواک زدن را آموزش دهند باید از روش غیرمستقیم بهره برده و کاری کنند تا خواننده هم نکته‌ای یاد بگیرد هم لذت ببرد.

بکایی

مخاطب کودکان و گروه هدف بزرگسالان هستند

به گفته جام‌شیر، مخاطب کتاب کودک، کودکان هستند ولی گروه هدف این کتاب‌ها در بیش‌تر موارد پدران، مادران و مشوقان خرید آموزگاران، مربیان هستند. پس در تولید کتاب‌های کودک باید ذوق و سلیقۀ گروه هدف در نظر گرفته شود.

او توجه به ویژگی‌های گروه هدف را یکی از موارد مهم و ضروری می‌داند و می‌گوید:  در دانش بازرگانی با تحقیق سعی می‌کنند؛ ویژگی‌های گروه هدف را مطالعه کنند. مواردی هم چون میزان تحصیل، مقدار و نحوۀ درآمد، نحوۀ و میزان بهره‌برداری از ساعت‌های فراغت، محل‌های رفت و آمد، ساعت‌ و نحوۀ مطالعه، چگونگی خرید و بسیاری از نکته‌های دیگر که در ظاهر هیچ ارتباطی با تولیدکالای مورد نظر ندارد. حاصل این پژوهش در تولید کالا برای جلب رضایت گروه هدف مد نظر قرار می‌گیرد. میزان موفقیت فروش محصول بستگی محض به دقت، صحت این تحقیق و تجزیه و تحلیل آن‌ در تولید دارد.

منصور جام‌شیر معتقد است: پدیدآورندگان کتاب باید برای فروش کالا، گروه هدف را نشانه بگیرند و کتاب را بنابر ذوق و سلیقۀ گروه هدف، آماده و تولید کرد. ولی برای متقاعد کردن گروه هدف که کتاب را درست انتخاب کرده است، از نمادها، شکل‌ها، رنگ‌ها، سطح چاپ شوندۀ مناسب، اندازه، نوع جلد، نوآوری در طرح برای گروه مخاطب بهره گرفت.

به گفته مدیر انتشارات نگارینه، به جز ارضای نظر گروه هدف برای تولید و عرضۀ کالای فرهنگی،  به نظر موزعان و کتابفروشان یا به نوعی رابطان ارایۀ کتاب به گروه هدف هم باید توجه کرد و همین طور باید محدودیت‌هایی که در ارایه، بسته‌بندی و ارسال کتاب وجود دارد را نیز در نظر گرفت؛ چرا که شکل و اندازه غیر متعارف باعث مشکل می‌شود که همین امر می‌تواند نظر یک موزع یا کتاب فروش را از ارایه آن کتاب منتفی سازد.

تولید کتاب براساس سلیقه خانواده‌ها اشتباه است

فریده خلعتبری، مدیر نشر شباویز برخلاف منصور جام‌شیر فکر می‌کند و می‌گوید: تولید کتاب براساس سلیقه پدر و مادرها، اشتباهی است که در تمام این سال‌ها برخی ناشران مرتکب شده اند. پدر و مادرها فقط کتاب را برای کودکان می‌خوانند و هیچ نقش دیگری ندارند. این کودک است که باید با ظاهر و باطن کتاب ارتباط برقرار کند.

به گفته او  پدر و مادرها و بچه‌ها از دو نسل کاملا متفاوت با یکدیگر هستند و ما نمی‌توانیم کتابی را مطابق سلیقه دو نسل تولید و منتشر کنیم. حداقل ۲۰ سال تفاوت سنی این دو است و این ۲۰ سال که پر از تحول در زمینه‌های مختلف دانش، تکنولوژی و فناوری بوده را نمی‌توانیم کنار بگذاریم.

خلعتبری معتقد است کتاب باید مطابق نیاز و سلیقه بچه‌ها باشد اما بسیاری از ناشران ما برای نسل قبل کار می‌کنند از این رو است که کتاب‌ها را نه مخاطبان داخلی می‌پسندند نه مخاطبان خارجی، پس بهتر است پدر و مادرها را تشویق کنیم که امروزی باشند و مطابق نظر بچه‌ها کتاب بخرند و  یکی از راه‌ها برای تربیت سلیقه پدر و مادرها، برگزاری دوره‌های آموزشی و جلسات نقد و بررسی است اما این مسئله در کشور ما خیلی جا نیفتاده و مرسوم نیست. راه دوم که منطقی‌تر به نظر می رسد اینکه ناشران روش درست را انتخاب کنند و پدر و مادرها را در برابر عمل انجام شده قرار بدهند. وقتی بچه‌ها می‌بینند کتابی مطابق سلیقه و نیازشان است، پدر و مادرها نیز خواه ناخواه به سمت انتخاب این کتاب کشیده می‌شوند.

خلعتبری

کتاب باید در دسترس باشد

جام‌شیر همچنین به اهمیت قابل دسترس بودن کتاب اشاره و بیان کرد: آنچه درباره کتاب باید به آن توجه شود، فقط در باره موضوع، محتوی و آماده‌سازی کتاب نیست بلکه دامنۀ آن اندازه، نوع جنس استفاده شده، نحوه ارایه و بسیاری موارد دیگر را در برمی‌گیرد. به عبارتی همه چیز به ارزش‌گذاری هنری یا نوآوری در پرداخت مطلب، تصویرسازی یا طراحی گرافیک کتاب خلاسه نمی‌شود، چرا که بزرگ‌ترین موفقیت هر اثر هنری در دسترس قرار گرفتن و مطالعه بازخوردهای آن است تا در کارهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد.

او به گفته خود به مهندسی معکوس کتاب به عنوان یک کالای فرهنگی پرداخت و گفت:کتاب تشکیل شده از محتوی، آماده‌سازی هنری، نوع سطح چاپ‌شونده، نوع چاپ، نوع تزیین‌های دیگر سطح چاپ‌شونده، نوع صحافی، بسته‌بندی و موارد الحاقی، البته هیچ‌گاه ایده نو درمحتوی، آماده‌سازی، تولید و ارایه کتاب را نمی‌توان فراموش کرد.

صادرات کتاب را جدی بگیریم

حسین بکایی، نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به نوعی دوگانگی که در ارتباط با ادبیات کودک وجود دارد می‌گوید: در حوزه کتاب کودک، مخاطب کودکان‌اند و پول در جیب پدر و مادرهاست؛ نویسنده گرچه برای بچه‌ها می‌نویسد اما نمی‌تواند خواست خانواده‌ها را هم نادیده بگیرد و البته این مساله، مشکلی حل ناشدنی هم نیست. برای مثال پدر و مادرها دلشان می‌خواهد بچه‌‌هاشان راحت بخوابند و خواب آرامی داشته باشند پس اگر نویسنده یا شاعری داستان یا لالایی بگوید هم خواست بچه، هم پدر و مادر و هم خود را در نظر گرفته و تامین کرده است. به گفته بکایی، کتاب کالایی است که می‌تواند صادر شود و صدور کتاب یک بحث کاملا جدی و تخصصی است اما ما خیلی کم به این مساله توجه کرده‌ایم.

بازار کتاب، روند طبیعی خود را طی نمی‌کند

محسن هجری نویسنده حوزه کودک و نوجوان نیز با اشاره به اینکه عرضه کالاهای فرهنگی، روند طبیعی خود را طی نمی‌کند، می‌گوید: در ایران به خاطر برخی رانت‌ها و حمایت‌های دولتی موجب شده بازار، روند درست و اصولی خود را پشت سر نگذارد؛ اما در یک بازار طبیعی سه عنصر عرضه‌کننده، تولید و به دنبال آن مصرف‌کننده وجود دارد که طبیعتاً سومین عنصر، اهمیت بیشتری دارد چون مشتری است که باید کالایی را بپسندد و به خاطر آن پول بدهد؛ به قول معروف، «هزار تعریف فروشنده به یک «نه» که خریدار بگوید نمی‌ارزد.

هجری

به گفته هجری، در بازار طبیعی باید سیستم توزیع مناسب و فروشگاه‌هایی وجود داشته باشد که کالا را به نحو مطلوب عرضه کند اما ما می‌توانیم کالایی چون کتاب را در یک سیستم نامتعارف به دست مصرف‌کننده برسانیم. همان‌طور که بعضی کتاب‌ها از طریق سازمان‌های دولتی چون آموزش و پرورش در اختیار بچه‌ها قرار می‌گیرند و از آنجا مصرف‌کننده، به دلخواه خود کالا را انتخاب نکرده، تمایل چندانی به آن ندارد یا کتاب‌های سفارشی که باز در انبارها می‌مانند و خاک می‌خورند و اینگونه سرمایه ملی به هدر می‌رود.

سرزنش جامعه‌ای که کتاب نمی‌خواند، بی فایده است

به گفته این نویسنده، سرزنش جامعه که کتاب نمی‌خواند و سرانه مطالعه پایین است دردی را درمان نمی‌کند.جامعه را سرزنش نکنیم. بهتر است بپذیریم که جامعه ایران یک جامعه شفاهی بوده و رواج رسانه مکتوب در این فضا دشوارتر است پس ما هم موانع تاریخی داریم هم موانعی که متاثر از شرایط فعلی است؛ ما باید بپذیریم که با مخاطب دهه ۹۰ روبه‌رو هستیم. مخاطبی که ارتباط تنگاتنگ با رسانه‌ها دارد و اطلاعات مورد نیاز خود را لحظه به لحظه از اینترنت و واتس اپ و وایبر دنبال می‌کند. پس او سراغ هر کتابی نمی‌رود. از این‌روست که ناشران هم سرغ کتاب گویا و الکترونیک رفته‌اند. 

هجری در مورد این نکته که در ارتباط با کتاب‌های کودک، نوعی دوگانگی وجود دارد به این معنی که مخاطب بچه‌ها هستند اما پول در جیب پدر و مادرهاست، گفت: پررونق‌ترین بازار کتاب مربوط به بچه‌هاست؛ پدر و مادرها پذیرفته‌اند که برای بچه‌ها و خرید کتاب برای آنها هزینه کنند و این ارتباط مستقیم با زبان آموزی فرزندان دارد. هر چه سن و سال بچه‌ها بالانر می‌رود و قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری پیدا می‌کنند رونق بازار کتاب کمتر می‌شود. نوجوان‌ها کمتر کتاب می‌خوانند و البته نظام آموزش و پرورش بی‌تقصیر نیست چون دانش‌آموزان را به مطالعه اجباری وامی‌دارد و مدرک‌گرایی موجب می‌شود، فرصتی برای کتاب خواندن باقی نماند.

کد خبر 2504558

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha