۲۵ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۰۸

خرمشاهي در نشست مؤسسه گفتگوي اديان تصريح كرد:

حوزه معرفتي دين مستقل از حوزه‌هاي معرفتي ديگر است

حوزه معرفتي دين مستقل از حوزه‌هاي معرفتي ديگر است

در هجدهمين نشست از سلسله نشستهاي مؤسسه گفتگوي اديان بهاءالدين خرمشاهي از استقلال معرفت‌شناسي دين سخن گفت و به طرح اين انديشه كانتي پرداخت كه حوزه معرفتي دين از علم و فلسفه و حوزه‌هاي معرفتي ديگر مستقل است.

به گزارش گروه دين و انديشه "مهر" بهاء الدين خرمشاهي در ابتداي سخنان خود حوزه معرفتي دين را از علم و فلسفه و حوزه‌ هاي معرفتي ديگر مستقل خواند و اين انديشه را انديشه كانتي ناميد.

وي افزود: از ديرباز و بويژه در قرون جديد اين برداشت در اذهان بسياري از صاحب‌نظران و اهل معرفت وجود داشته كه معرفت علمي، مؤثق ‌ترين معرفت در ميان معارف بشري است و ساير شاخه ‌ها يا حوزه‌هاي معرفتي مثل فلسفه و دين به كلي ذهني هستند. اين نگرش علم‌ مداري يا اصالت علم، با فحواي منفي علم ‌زدگي است. منظور ما از علم همه علوم دقيقه و طبيعي و اجتماعي و انساني است. اما علم ‌مداري به چند جهت اتقان نهايي ندارد: نخست آنكه علم به شيوه آزمون و خطا تكيه دارد؛ دوم اينكه در همه جاي آن يقين و قطعيت تام و تمام وجود ندارد؛ سوم، علم مجموعه سيال معارف در حال افزايش و ويرايش است؛ روندي كه به انتقاد از خود نياز دارد؛ چهارم، علم به حقيقت محض يا مجموعه ‌اي از حقايق مدام نزديك مي‌شود؛ و بالاخره پنجم اينكه صدها پارادوكس در دقيقترين حوزه ‌هايش، يعني رياضيات و منطق حل ناشده و حل ناشدني مانده اند. به اين ترتيب علم كه درباره پديده‌ها و جهان حقيقت ‌يابي مي ‌كند، درباره خودش نياز به گزاف انديشي ندارد.

 خرمشاهي سپس با اشاره به رده ‌بندي علم در گذشته گفت : رده ‌بندي دانسته‌هاي بشر كه از عهد ارسطو سابقه داشته است، امروز وجود ندارد؛ با اين تبصره كه برخي از دانشها ميان‌ رشته ‌اي هستند و از تركيب و تلفيق دو يا چند رشته پديد آمده ‌اند.
اين مترجم متون ديني سپس با نظر به تفاوت معرفت‌ شناسيها، دانشها و بينشهاي موجود در فرهنگ و تمدن جهاني بشر را به پنج دسته علم، فلسفه، دين، هنر و اخلاق دسته ‌بندي كرد و افزود: قائل به اين امر نيستم كه عنصر ششم و حتي هفتمي نمي ‌توان به اين رده ‌بندي پنجگانه افزود. اينها حوزه‌هاي مسقلي هستند كه با هم تعامل دو سويه دارند.

وي تصريح كرد: براي نمونه فلسفه با هر چهار حوزه ديگر ميل تركيبي دارد و بدين سان در اعصار قديم و يا بيشتر در عصر جديد فلسفه ‌هاي مضاف پديد آمده اند: فلسفه علم، فلسفه دين، فلسفه هنر، فلسفه اخلاق و حتي اخيرا فلاسفه و فلسفه ‌پژوهان از فلسفه فلسفه سخن به ميان مي ‌آورند. اگر چه اين تركيب‌ها دوسويه اند و ثمره تلفيق صرفاً يگانه نيستند؛ چنان كه اصحاب حلقه وين و پيروان پوزيتيويسم منطقي اين ادعا را داشتند كه فلسفه ‌شان علمي است يا بسياري از متفكران ماركسيت هم فلسفه مادي و ديالكتيكي خود را علمي مي ‌دانستند، اما اين پيوند عقيم است. شق ديگر قابل تصور علم فلسفي است كه اگر مفهوم داشته باشد، مصداق ندارد و شق آخر علم كلام است كه دين‌پژوهي به مدد روشها و نگرشهاي فلسفي است.

از سوي ديگر و برعكس تركيب و تلفيق اين پنج حوزه، تعارض و برخورد هم از ديرباز بين آنها وجود داشته است تا جايي كه تاريخ منازعات وخيم بين علم و دين، فلسفه و دين، و هنر و دين در فرهنگ و تمدنهاي شرق و غرب معروف است. اما اينشتين مي‌گويد "في حد ذاته بين علم و دين نبايد تعارضي باشد. برخوردها از رفتار و نگرش نادرست اصحاب علم و دين برمي‌خيزد."

خرمشاهي در ادامه گفت : حوزه‌هاي معرفتي پنجگانه در هم و بر هم اثر دارند، اما از نظر معرفتي - معرفت شناختي هر يك پايگاه يا پايه ‌هايي دارند كه استقلال آنها را تامين مي ‌كند. اما همه اين حوزه ‌ها بر عقل استوارند. در فلسفه عقل نظري و در اخلاق و دين عقل عملي يا عرفي دخيل است. همچنين هر يك به نحوي با تجربه سروكار دارند. تجربه در علم بيشترين نقش و در فلسفه كمترين نقش را دارد. اخلاق علاوه بر عقل عملي بر سرشت اخلاقي انسانها نيز استوار است.

وي در پايان تأكيد كرد: اما دين بر عقل عملي عرفي - عقل سليم و اجتماع يا اجماع آنها و گواهي دل و تجربه قدسيت كه نوع اعلا و شديد و كامل آن وحي نام دارد، استوار است. هر چه بين اين حوزه ‌هاي پنجگانه تفاهم و تعامل بيشتر باشد، فرهنگ بشري بيشتر و بهتر شكوفا مي‌شود.

کد خبر 254345

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha