به گزارش خبرگزاری مهر، پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، تبدیل شدن به کانون انرژی (Energy Hub- Corridor) همواره یکی از مهم ترین مفاهیم حاکم بر سیاست خارجی این کشور بوده است. سردمداران ترکیه آنچنان به دنبال این هدف هستند که برای واقعیت بخشیدن به آن حتی از بسیاری از اختلافات تاریخی خود با منطقه کردستان عراق نیز چشم پوشی کردند و با این تغییر تاکتیکی در سیاست خارجی خود، خواستار صدور منابع انرژی عراق از طریق خاک ترکیه شده اند. خط لوله باکو-تفلیس-جیحان و خط لوله جریان آبی (Blue Stream) که با مشارکت روسیه-ترکیه و ایتالیا در سال ۲۰۰۵ افتتاح شد، از نمونه های عملی این خواسته است. اما اظهار نظر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، در مورد لغو پروژه خط لوله جریان جنوبی (South Stream) و احداث خط لوله جریان ترک (Turk Stream) که قرار است، گاز روسیه را از طریق ترکیه به مشتریان اروپایی برساند، در طی سفری که در اول دسامبر ۲۰۱۴ میلادی به ترکیه داشت، رنگ دیگری را به این موضوع بخشید.
از سوی دیگر یکی دیگر از طرح های انتقال گاز طبیعی به اروپا که در آن طرح نیز ترکیه به عنوان گذرگاه اصلی انتقال مطرح است، طرح خط لوله ترانس آناتولی است که قرار است گاز طبیعی میدان گازی شاه دنیز آذربایجان را از طریق گرجستان و ترکیه به اروپا برساند و کلنگ تاسیس آن نیز در ماه گذشته میلادی در شهر مرزی کارس ترکیه با حضور روسای جمهور آذربایجان، گرجستان و ترکیه بر زمین زده شد.
یکی دیگر از پروژه های اصلی انتقال گاز طبیعی به اروپا نیز انتقال گاز ترکمنستان از طریق دریای خزر – آذربایجان- گرجستان و ترکیه به اروپا است که ایران با اجرای این طرح مخالف است و آن را مقرون به صرفه نمی داند و خواستار عبور این خط لوله از خاک ایران است.
خبرگزاری مهر در این زمینه و همچنین تاثیر توافق هسته ای احتمالی میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی بر تبدیل ایران به عنوان یکی از منابع تامین گاز طبیعی اروپا گفتگویی را با دکتر توغچه واراول (Tuğçe Varol)از کارشناسان برجسته ترکیه در زمینه اقتصاد انرژی، دبیر سرویس انرژی در موسسه ترکیه قرن بیست ویکم و عضو هیئت علمی دانشگاه اسکودار استانبول انجام داده است که مشروح آن در زیر می آید:
در بحث تامین منابع انرژی و مخصوصا گاز طبیعی برخی گمانه زنی ها حاکی از این است که ایران می تواند انرژی مورد نیاز اروپا را تامین کند و جایگزینی برای روسیه باشد. در این میان روسیه نیز برای دور زدن اوکراین مایل است تا گاز خود را از طریق ترکیه به اروپا انتقال دهد. به نظر شما ترکیه در آینده با کدام یک از این کشور ها همکاری خواهد کرد؟ آیا ممکن است که همزمان گاز طبیعی ایران و روسیه از طریق ترکیه به اروپا منتقل شود؟
درخواست اروپا برای استفاده از گاز ایران یک مسئله جدید نیست. همانطور که می دانیم از زمان تصویب اولیه پروژه نابوکو ایران یکی از کشورهای مهم بود و از موانع مهم اجرای این پروژه نیز تحریم ایران و خواست آمریکا مبنی بر دور نگه داشتن ایران از این پروژه بود.
اما اکنون همراه با برداشتن تحریم ها پروژه انتقال گاز ایران به اروپا از طریق ترکیه نیز می تواند زنده شود. اما تمایل ترکیه به گذراندن هر یک از پروژه ها از خاک خود که منجر به رقابت آنها با یکدیگر شود نیز ممکن است برای هر دو پروژه مشکل ایجاد کند.
چه در خصوص غنی بودن ذخایر و چه در خصوص تقسیم بازار انتظار می رود که ایران در آینده رقیب سرسخت روسیه باشد. به همین دلیل به نظر می رسد که ترکیه نمی تواند همزمان برای تاناپ و جریان ترک و خط لوله گاز طبیعی ایران- ترکیه گذرگاه باشد. این به معنای حمل ۵۰+۲۰+۳۰=۱۰۰ متر مکعب گاز از طریق ترکیه می باشد که بازار اروپا هنوز به این مقدار گاز احتیاج ندارد. فقط در صورتی که روسیه به همراه جریان ترک تمام خط لوله گازی که از اوکراین به اروپا می رود را غیر فعال کند، هم برای تاناپ و هم برای گاز ایران می تواند بازار خوبی بوجود آید.
تفاهم نهایی اتمی ایران با ۱+۵ چه تاثیری در پروژه خط لوله انتقال گاز ایران-ترکیه-اروپا خواهد داشت؟
در واقع اگر توجه کنید تحریمهایی که تا کنون بر ایران اعمال شده برای اجرای خط لوله گاز ایران-ترکیه- اروپا ممنوعیتی ایجاد نکرده است. اما نکته مهم اجازه و یا عدم اجازه اتحادیه اروپا به صادرات گاز طبیعی توسط ایران است. در صورتی که اتحادیه اروپا این تصمیم را بگیرد که این امر مشروط به توافق اتمی با ایران است، خط لوله ایران- ترکیه- اروپا می تواند فعالیت کند. با توجه به اطلاعاتی که من دریافت کرده ام برای شروع ایجاد خط لوله ایران- ترکیه و اروپا در داخل ترکیه نیز موانع اداری کوچکی وجود دارد و ترکیه متعاقب انتخاباتی که در ماه ژوئن در پیش دارد شروع به ساخت خط لوله ایران –ترکیه- اروپا خواهد کرد.
پروژه انتقال گاز ترکمنستان به اروپا بوسیله لوله ای از زیر دریای خزر از چند سال پیش مطرح است و در روزهای اخیر نیز شاهد تحرکاتی در این زمینه بودیم اما ایران این پروژه را اقتصادی و مقرون به صرفه نمی داند و خواستار ساخت یک خط لوله زمینی است. کدام یک از این سناریو ها تحقق می یابد؟
تاجایی که می دانیم ترکمنستان برای انتقال گاز خود به اروپا راه های زیادی را اندیشیده است و تفاهم نامه هایی را نیز امضاء کرده است. تا زمانی که در خصوص موقعیت و رژیم حقوقی دریای خزر توسط کشور های ساحلی تصمیم نهایی گرفته نشود انتقال گاز ترکمنستان به وسیله لوله ای از زیر دریا غیر ممکن به نظر می رسد. به علاوه جمهوری آذربایجان نیز نسبت به این پروژه نگرش مثبتی ندارد. در صورتی که خط لوله ترکمنستان به آذربایجان برسد، جمهوری آذربایجان موقعیت خود در دریای خزر و موقعیت های سرمایه گذاری خارجی خود را به نفع ترکمنستان از دست می دهد. از طرف دیگر تبدیل شدن ایران بعد از کشور های چین و روسیه و ترکمنستان به راه خروج سوم و راهی برای رسیدن به بازارها نیز از طرف ترکمنستان حائز اهمیت است. اما احتیاجی نیست که هم ایران و هم ترکمنستان بر روی بازارهای اروپا متمرکز شوند. به نظر من هدف گرفتن بازارهای هند و پاکستان بیشتر عملی است.
تبدیل شدن ترکیه به کانون انتقال انرژی (هاب انرژی) آیا تاثیری در سیاست خارجی این کشور در آینده خواهد داشت؟
تبدیل شدن ترکیه به یک کانون انتقال انرژی بدون شک می تواند ترکیه را تبدیل به یک کشور با قدرت در منطقه و حتی سبب تعجیل عضویت آن در اتحادیه اروپا شود. اما من فکر نمی کنم ترکیه در مدت زمان کوتاهی به یک کانون انتقال انرژی تبدیل شود.
برای این منظور ترکیه حداقل نیاز دارد که ۳۰ میلیارد متر مکعب گاز را در انبارهای خود ذخیره داشته باشد. در حالی که هم اکنون ترکیه در انبار های خود مقدار کمی گاز ذخیره دارد. انبار گازی که روسیه با گنجایش ۵۰ میلیارد متر مکعب در بخش تراکیا در صدد ایجاد آن است نیز انتظار می رود از طرف شرکت گازپروم روسیه کنترل شود. در صورتی که روسیه سیستم انبار گاز طبیعی ترکیه را کنترل کند ترکیه نمی تواند به صورت کانون انتقال انرژی درآید و در نهایت نیز می تواند باعث شود تا ترکیه تحت نفوذ روسیه قرار گیرد.
نظر شما