۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۵:۰۶

المانیتور تحلیل کرد:

درسهایی که نتانیاهو باید از برجام بگیرد

درسهایی که نتانیاهو باید از برجام بگیرد

هرچند سرنوشت برجام در کنگره آمریکا روشن شده اما با این وجود انتقادها از نخست وزیر رژیم صهیونیستی به دلیل مدیریت غلط نحوه مخالفت با توافق هسته ای ایران همچنان ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، المانیتور در تحلیلی با اشاره به این موضوع به لزوم درس عبرت گرفتن «بنیامین نتانیاهو» از شکستی که در مقابل برجام داشته تاکید کرده و می نویسد: سال ۵۷۷۵ یهودی به پایان رسید. سالی که یکی از سخت‌ترین سال‌ها در تاریخ اسرائیل بود. سالی که در آن بار دیگر جهان ملت یهود را به حال خودش رها کرد. رهبران بزرگترین قدرت‌های جهان٬ به رهبری رئیس جمهور ایالات متحده٬ توافقی با دشمن اسرائیل امضا کردند که راه را برای دستیابی این کشور به سلاح‌های هسته‌ای هموار می‌کند. این تحلیلی غم‌انگیز و پیش بینی آخرالزمانی است که همواره توسط بنیامین نتانیاهو انجام می شود.

بسیار بعید است که توافق هسته‌ای بین ایران و غرب که باعث برداشتن تحریم‌های غرب می‌شود منجر به دستیابی بمب توسط ایران شود. با این وجود روز ۱۴ ژوئیه که در آن توافق وین امضا شد در تقویم اسرائیل به عنوان روزی سیاه برای استراتژی دیپلماتیک و دفاعی تحت رهبری نتانیاهو علامت زده شده‌است. سال گذشته یکی از بدترین سال‌ها برای موقعیت بین‌المللی و توان بازدارندگی اسرائیل بود.

اگر نتانیاهو حرکت‌هایش را برای شرایطی که «توافقی بد» علیرغم خواست اسرائیل با ایران امضا شده بود طراحی کرده بود، می‌توانست از رودرویی علنی و پرسر و صدا با رهبران جهان اجتناب کندبا این وجود به نظر نمی‌رسد جایگاه نتانیاهو پس از این شکست متزلزل شده‌ باشد. علاوه بر این رقیب‌های او، اسحاق هرتزوگ رهبر اتحاد صهیونیست‌ها و یائیر لپید، رهبر حزب یش آتید نیز از کارزار او علیه این توافق حمایت می‌کردند. انتقاد آنها به روشی که نتانیاهو برای مسدود کردن این توافق به کار می‌برد، محدود می‌شود. اشتباهاتی که او در مورد پرونده هسته‌ای ایران کرد و مسامحات استراتژیکش جبران پذیرهستند. با شروع سال جدید تنها کاری که می‌توان برای رهبری سیاسی کرد این است که برایشان بسته هدیه‌ای از درس‌هایی که باید از اشتباهاتشان می‌گرفتند فرستاد تا بیش از این به خاطر خلا تفکر استراتژیک در چاله نیفتند.

اولین درس این است که هیچگاه نباید بدون داشتن یک استراتژی خروج وارد میدان نبرد شد. با توجه به این نکته مقامات استراتژیک باید همواره حداقل به دو پله جلوتر فکر کنند و حرکت‌ها را با کمک کارشناسان (به عنوان مثال کارشناسان حوزه‌های مدیریت ریسک و تئوری بازی) محاسبه و هزینه‌های دیپلماتیک، اقتصادی و دفاعی را بررسی کنند.

«یهزکل درور» برنده جایزه علوم سیاسی اسرائیل و یکی از اعضای کمیسیون وینوگراد که جنگ دوم لبنان (در سال ۲۰۰۶) را بررسی کرد می‌گوید که کوته نظری و فقدان دیدگاه که باعث آسیب رساندن به کشورهای دیگر می‌شود، می‌تواند آسیب بزرگتری به خود اسرائیل بزند. به گفته این کارشناس شناخته شده در سطح جهانی: اسرائیل نمی‌تواند هزینه‌های چنین حماقتی را بپردازد. اگر نتانیاهو حرکت‌هایش را برای شرایطی که «توافقی بد» علیرغم خواست اسرائیل با ایران امضا شده بود طراحی کرده بود، می‌توانست از رودرویی علنی و پرسر و صدا با رهبران جهان اجتناب کند.

درس دوم نیاز به آزمودن همه جانبه پیامدهای گسترده هر اقدام مهم استراتژیک و دفاعی با توجه با اهداف اصلی حکومت است. این اهداف به سادگی در استراتژی نیروی دفاعی اسرائیل که در ماه آگوست توسط دفتر رئیس ستاد جنگ اسرائیل تدوین شد یافت می‌شود. ژنرال «گادی آیزنکوت» از این واقعیت که در اسرائیل هر نوع تفکر استراتژیک همواره ریسک درگیر شدن در مسائل سیاسی را دارد، آگاه است. برای حل این مشکل رئیس ستاد، استراتژی جنگی اسرائیل را بر اساس سند دیگری با نام اهداف ملی اسرائیل که در ماه آوریل سال ۲۰۰۶ توسط کمیته‌ای به ریاست «دن مریدور» تنظیم شده تنظیم کرده است. مریدور از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ وزیر امور استراتژیک بود‌ه‌است. این کمیته از بهترین خبرگان در مسائل اطلاعاتی و امنیت ملی تشکیل شده‌است.

موفقیت رهبران سیاسی با میزان موفقیتی که در رسیدن به اهداف اصلی و ملی‌ که در نظر گرفته و به همگان اعلام کرده سنجیده می‌شود. وقتی یک رهبر سیاسی نمی‌تواند با خطرات احتمالی که به گفته او امنیت کشور را تهدید می‌کنند مقابله کند، مورد تشویق قرار گرفتن در کنگره آمریکا ارزشی نداردبخش اول این سند کلیدی به موضوع «اطمینان حاصل کردن از بقای حاکمیت اسرائیل، دفاع از تمامیت ارضی و امنیت شهروندان و ساکنان اسرائیل» می‌پردازد. بخش بعدی درباره «محافظت از ارزشهای کابینه اسرائیل و هویتش به عنوان حکومتی دموکراتیک و یهودی و خانه یهودیان» است. بخش سوم درباره «اطمینان حاصل کردن از قدرت اقتصادی و اجتماعی حاکمیت اسرائیل» است و بخش پایانی درباره «تقویت موقعیت بین المللی و منطقه‌ای اسرائیل و در عین حال برقراری صلح با همسایگانش» صحبت می‌کند. می‌توان فرض کرد که تهیه این سند برقراری صلح را هم ارز با کنترل همه اراضی کرانه باختری و بیت المقدس شرقی نمی‌دانستند. اگر رهبران اسراییل از این اهداف و به خصوص آنهایی که به موقعیت منطقه ای و بین المللی اسرائیل مربوط می‌شوند آگاهی کافی داشتند اسرائیل هیچگاه مانند سال گذشته به این انزاوی خطرناک رانده نمی‌شد.

درس سوم نیاز رهبران اسرائیل به کنار گذاشتن این پیش فرض‌های بی ربط به شرایط تاریخی است. خلاص شدن از شر ایده‌های پوسیده‌ای مانند «پیروزی» «شکست دادن» و توهماتی از قبیل «پیروزی آسان از دوردست» پیش شرط خلاقیت و انعطاف پذیری‌ -عنصر الزامی برای یافتن راه حل‌های امنیتی و دیپلماتیک برای مقابله با واقعیت در حال تغییر-است.

درس چهارم این است که کیفیت درست تصمیمات یک رهبر بر اساس میزان زمان و انرژی‌ که وی در روابط عمومی و دیپلماسی عمومی صرف می‌کند سنجیده نمی‌شود. تا آخرین دقایق و حتی پس از آن، نتانیاهو در تلاش برای مقابله با توافق با ایران بود. او به نیویورک سفر کرد و در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی‌ کرد. وی در این سخنرانی  تصویری در دست داشت که در آن با خطی قرمز دستیابی ایران به بمب اتمی را ترسیم می‌کرد. نخست وزیر به دنبال حمایت در حزب جمهوریخواه آمریکا بود و با این اقدام خطر برخورد شخصی با رئیس جمهور دموکرات را به جان خرید. موفقیت رهبران سیاسی با میزان موفقیتی که در رسیدن به اهداف اصلی و ملی‌ که در نظر گرفته و به همگان اعلام کرده سنجیده می‌شود. وقتی یک رهبر سیاسی نمی‌تواند با خطرات احتمالی که به گفته او امنیت کشور را تهدید می‌کنند مقابله کند، مورد تشویق قرار گرفتن در کنگره آمریکا ارزشی ندارد.

کد خبر 2920934

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha