به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین همایش بین المللی «اهل بیت(ع) و تولید علم» با پخش پیام تصویری آیت الله جوادی آملی و با حضور اساتید و صاحب نظران برجسته حوزه معارف دینی به میزبانی استان فارس در دانشکده الهیات و معارف دانشگاه شیراز برگزار شد.
آیت الله جوادی آملی در پیام خود به این همایش اظهار داشت: تولید علم باید به سمت امنیت و امان جامعه هدایت شود زیرا بشر میتواند آنچه را در زمین و اعماق آن و آنچه در سپهر و اوج آن است فرابگیرد.
متن کامل پیام وی به شرح زیر است:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّیء الی الله».
ایام سوگ و ماتم سالار شهیدان حسین بن علی بن ابیطالب است، این واقعهٴ سخت و دشوار را به پیشگاه ولی عصر(ارواحنا فداه) و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و جامعه بشریت تعزیت عرض میکنیم. مقدم شما فرهیختگان و اندیشوران را گرامی میداریم و از برگزارکنندگان این همایش وزین حقشناسی و ستایش میکنیم. امیدواریم همه کسانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش افزودند، سعی آنها مشکور باشد!
محور اصلی این همایش، تولید علم اعلام شده است. بشر میتواند آنچه در زمین و اعماق آن و آنچه در نظام سپهری و اوج آن هست را فرا بگیرد؛ زیرا انسانیت انسان برتر از آسمان و زمین است؛ کاری از انسان ساخته است که از نظام سپهری ساخته نیست، از اقیانوسها ساخته نیست. این اقیانوسها روزی برطرف میشوند، خشک میشوند و نظام سپهری روزی درهم میریزد؛ ولی فروغ انسانیت همچنان مانا و پویاست.
اگر قرآن کریم نظام سپهری را عاجز معرفی کرد و انسان را تواناتر از آنها، هر قدرتی در کنار علم و دانش قرار میگیرد، وگرنه قدرت کاذب خواهد بود. اگر انسان میتواند کاری کند که از آسمان و زمین ساخته نیست، پس انسان میتواند به زمین و آنچه در زمین هست، به دریا و آنچه در دریاست، به آسمان و آنچه در آسمان هست، دسترسی پیدا کند و عالِم شود. آنچه مقدور انسان نیست، صُقع ربوبی ذات اقدس الهی است. بنابراین بشر میتواند بر اکتشافات فراوان خود بیفزاید، مشکل خود را حل کند و مشکل دیگران را هم حل کند. آنچه فعلاً بشر را گرفتار جنگ جهانی اول و دوم و اضطراب و جنگهای نیابتی کرد، برای آن است که خود و جهان را نشناخت. اوّلین علمی را که او باید تولید کند، علم انسانیت است که انسان چیست و در مصاف او با مرگ آیا مرگ پوسیدن است یا از پوست به درآمدن است؟ آیا انسان پیروز است یا مرگ پیروز است؟
بنابراین دو کار وظیفه اصلی ماست: یکی اینکه «تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو»، [۱] در کشف اسرار زمین، کشف اسرار زمان، کشف اسرار دریا، کشف اسرار سپهر بکوشیم و این در توان ماست و ما برای همین هم خلق شدیم، چه اینکه این جهان برای ما خلق شد. اینکه ذات اقدس الهی فرمود: من آسمان و زمین را مسخّر شما کردم؛ [۲] یعنی میتوانید رمز و راز اینها را کشف کنید و از اینها حدّاکثر بهره را ببرید، این شدنی است؛ دوم اینکه ماییم و ابدیت ما، این علم را در راه صحیح کشف کنیم.
چیزی را که فرا گرفتیم این را ضبط نکنیم. در روایات ما آمده است دو کار انجام دهید: یکی تولید علم و دیگری گسترش علم. مبادا اگر چیزی را کشف کردید، بگویید مال من است و به دیگران نمیدهم! البته حقّ کشف یک امر مالی است، دو مطلب است: یکی وجوب نشر علم و دیگری دریافت «حقّالزحمه». معنای وجوب، رایگان بودن نیست، بسیاری از امور را ما در جریان زندگی داریم که به اصطلاح جزء واجبات نظامیه هستند؛ یعنی نظام متوقّف بر آنهاست و واجبات کفایی میباشند و گرفتن حق و اُجرت و مُزد و مانند آن در قبال آنها مشروع است. بنابراین اگر کسی دانشی کسب کرد و آن را در اختیار دیگران نگذاشت ولو با گرفتن اجرت، شامل «مَنْ کَتَمَ عِلْماً نَافِعاً أَلْجَمَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ بِلِجَامٍ مِنَ النَّار» [۳] میشود. قهراً فراگیری علوم آسان است، یک؛ مورد امر ما هم هست، دو؛ و گسترش آن هم در وظیفه ماست، سه؛ امّا آنچه به این علوم سَمت و سوی میدهد و میگوید: شما مبادا چیزی را که باعث کشتار جمعی و باعث قتل است بسازید! همان علمهای ملکوتی است که آن را هم باید تولید کرد. قرآن کریم هر دو را به ما آموخت: یکی فراگیری علوم آسمان و زمین؛ یعنی آسمان مادّی و زمین مادی، دوم؛ بهره صحیح بردن از این علوم است.
وقتی داستان داود(ع) را به عنوان رهبر انقلاب نقل میکند و وقتی داستان سلیمان(ع) را به عنوان سلطان کشور و قدرت منطقه انقلاب شده نقل میکند، نشان میدهد که از علم بهره صحیح بردند.
در قرآن کریم راجع به داوُد(ع) دارد که ﴿وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ﴾[۴] که شده رهبر انقلاب و حکومتی تشکیل داد و قدرت مرکزی او هم با اعجاز الهی همراه بود که فرمود: ﴿وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾، [۵] «اِلانهٴ حدید»؛ یعنی آهن سخت را در دست او مثل موم نرم کردیم، این کرامت و معجزه از سنخ علم نیست؛ یعنی راه فکری ندارد که کسی چند سال درس بخواند و بفهمد که چگونه میشود آهن را نرم کرد، ریاضتها حساب دیگری دارد که از سنخ علم نیست. فرمود: ﴿أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾، نه «علّمناه الانة الحدید»! نه اینکه ما به داود یاد دادیم که چگونه آهن را مثل موم نرم کند، این از سنخ علم نیست؛ یعنی راه فکری و علم حصولی و برهانی ندارد، به قداست روح وابسته است و این قداست روح هم که از سنخ مفهوم حصولی و صغرا و کبرا نیست؛ لذا نفرمود: «و علّمناه الانة الحدید»، فرمود: ﴿وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ﴾ این یک، بعد به داود که رهبر انقلاب بود، فرمود: این کرامتی که به تو دادیم که آهن سخت را نرم کنی، با این سلاح دفاعی بساز، نه سلاح حمله و تهاجمی! یعنی این آهنی که در دست تو نرم میشود و نیازی به کارخانه و کوره ذوب آهن ندارد، با این تیر و نیزه و شمشیر و دشنه و سنان نساز، با آن زره بباف که وسیله دفاعی است، این برای داود(ع) است.
سلیمان(ع) که فرزند داود بود و حکومت و سلطنت گستردهای تشکیل داد که بسیاری از موجودهای غیر عادی در حرم و حشم و خدم او بودند، ذات اقدس الهی فرمود: درباره او ما چنین حُکم کردیم: ﴿وَ أَسَلَنَا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ﴾، [۶] قِطْر یعنی مِس، «عین القطر»؛ یعنی چشمه و معدن مس؛ معدن مس را ما همانند سیل برای سلیمان روان کردیم، او نیازی به کورهها نداشت ـ کوره های بلند و کوتاه ـ نیازی به ذوب فلزّ خاصی به نام مس نداشت؛ امّا به او گفتیم، این مس که یک فلزّ نیرومندی است و در دست تو مثل سیل روان است، با آن نیزه و تیر و شمشیر و دشنه و خنجر نساز، با آن دیگهای بزرگ، دیگهای کوچک و لوازم زندگی بساز: ﴿وَ أَسَلَنَا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ﴾.
این دو نمونه بارز است که تولید علم در راستای امنیت و امان جامعه هست، پس هم علم باید تولید شود و هم میتوانیم تولید کنیم و مصرف آن هم برای امنیت جامعه است، نه کشتار جامعه! هرگز خونریزی، جامعه را اداره نمیکند! اینکه میبینید، فتوای مراجع از یک سو و نظر رهبری از سوی دیگر این است که ساخت سلاح اتمی حرام است، برای همین جهت است که دین به ما گفته است، شما ببینید ما به انبیایی که قدرت دادیم، چگونه علم تولید کردند و چگونه از علمِ تولیدشده بهره امنیتی برای صیانت و سلامت بردند. ساخت اینگونه از سلاحها حرام است، چه رسد به بکارگیری اینها!
تولید علم، در بخشهایی که گفته شد، آسان است؛ یعنی ممکن است کسی چندین سال درس بخواند و مخترع چیزی شود، امّا «آنک یافت مینشود آنم آرزوست».[۷] کسی بخواهد علمهایی پیدا کند که فراطبیعی و متافیزیک باشد، آن خود سخت است، یک؛ بخواهد حکیمانه عالَم را بشناسد، متکلّمانه عالَم را بشناسد و از مجهول به معلوم پی ببرد، با مفاهیم بدیهی، مفاهیم نظری را حل کند، مشکل علمی را از راه مفهوم حل کند، به تعبیر جناب مولوی این راه، راه دشواری است.
آفت ادراک این قیل است و قال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال [۸] مفهوم نظری و علم و پیچیده را با مفهوم بدیهی نمیشود حل کرد، مفهوم نظری را با مصداق خارجی میشود حل کرد و آن کار حکیم و متکلّم نیست، آن کار عارف است که از ذهن به درآمده که به تعبیر حکیم سنایی «از علم به عین آمد وز گوش به آغوش»، [۹] این راهی است که ایشان میگوید:
در عاشقی آنجا که ورا پای مرا سر ٭٭٭ در بندگی آنجا که ورا حلقه مرا گوش [۱۰]
اگر کسی حلقه بندگی خدا را در گوش داشت و از ذهن به درآمد میتواند بگوید: «از علم به عین آمد وز گوش به آغوش» و میتواند، بسراید:
در عاشقی آنجا که ورا پای مرا سر ٭٭٭ در بندگی آنجا که ورا حلقه مرا گوش
بنابراین تا نفس میکشیم وظیفه ما تولید علم است! مفضّل خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شد، حضرت فرمود: «فَإِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ»؛ [۱۱] بکوش تا نفس میکشی عالم و دانشمند بشوی! یک؛ نه کتابهای دیگران را جمع کنی و حرف دیگران را یاد بگیری، خود کتاب بنگار و صاحب حرف باش که «فَإِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ»، دو؛ اگر مُردی فرزندان تو چند رساله، چند مقاله، چند کتاب علمی تو را ارث ببرند، نه اینکه کتابخانه داشته باشی و به دیگران ارث بدهی! کتابِ تو را بچههای تو ارث ببرند! این تولید علم است! همه موظّفیم که عالم بشویم، یک؛ حرفی از خود داشته باشیم، دو؛ ضبط بکنیم، سه؛ به ورثههای ما حرف خود را ارث بدهیم، چهار؛ فرمود: «فَإِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ کُتُبَکَ بَنِیکَ».
اینکه وجود مبارک رسول خد(ص) در سؤال آن شخص که به حضرت عرض کرد، محضر شما بسیار شیرین و سودمند است، ولی همین که از مجلس شما جدا شدیم آن لذّت را نمیبریم، فرمود: وقتی که وارد محفل من شدی این حرف را به من نگو! به دستت بگو! «اسْتَعِنْ بِیمِینِکَ وَ أَوْمَأَ بِیدِهِ أَی خُطَّ»؛ [۱۲] از دستت کمک بگیر! سخن علمی را شنیدی، ضبط بکن که با تو باشد و آن را مرور بکن که در جان تو مَلکه شود و با علم زندگی کنی! بنابراین ما دو وظیفه داریم: یکی تولید علم و دیگر اینکه علم صائب و صالح باشد و مصرف صحیح آن که امیدواریم همه دانشمندان، اساتید بزرگوار، دانشجویان عزیز این فیض را داشته باشند که هم علم صائب و صالح تولید کنند، نه علم زیانبار و هم در بهرهبرداری آن با ایمان و با عمل صالح محتاطانه رفتار کنند، به امید آن روز!
مجدداً مقدم همه شما را گرامی میداریم، از برگزارکنندگان این همایش وزین حقشناسی میکنیم، از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم که نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما، حوزهها و دانشگاههای ما و همه خدمتگزاران به نظام را در سایه لطف ولی خود حفظ بفرماید!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیا محشور بفرماید! خطر تکفیری و سلفی و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگرداند!
مملکت ما و جوانهای ما را مشمول دعاهای ویژه ولی عصر قرار بدهد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
.....................................................................
[۱]. دیوان ملا هادی سبزواری، غزل ۱۵۰؛ «از باده مغز تر کن و آن یار نغز جو ٭٭٭ تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو».
[۲]. سوره ابراهیم، آیه ۳۲؛ ﴿اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ﴾.
[۳]. نهج الحق، ص ۳۷؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۷۱.
[۴]. سوره بقره، آیه ۲۵۱.
[۵]. سوره سبأ، آیه ۱۰.
[۶]. سوره سبأ، آیه ۱۲.
[۷]. دیوان شمس، غزل ۴۴۱؛ «گفتند یافت مینشود جستهایم ما ٭٭٭ گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست».
[۸]. مثنوی معنوی(مولوی)، دفتر سوم.
[۹]. دیوان اشعار سنایی، غزل ۲۰۹؛ «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق ٭٭٭ از علم به عین آمد وز گوش به آغوش».
[۱۰]. دیوان اشعار سنایی، غزل ۲۰۹.
[۱۱]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۵۰.
[۱۲]. بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۵۲.
نظر شما