به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه؛ کرسی آزاداندیشی با موضوع «امکان سنجی تکامل روش اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی» حول محور فقه و علوم انسانی اسلامی، عصر روز گذشته ۱۶ آذرماه در دانشگاه عدالت برگزار شد.
این نشست با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، رئیس موسسه فقاهت و تمدن سازی اسلامی، در مقام ارائه دهنده؛ حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین بیاتی رئیس دانشگاه عدالت، ناقد و با داوری حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی حسینی نیشابوری عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین محمدحسین بیاتی، به عنوان میزبان در ابتدای این نشست، به ضرورت توجه و جدیت بیشتر به مقوله «تولید علوم انسانی» اشاره کرد و سطح تولید علم در کشور را ناکافی دانست.
وی عنوان کرد: علوم انسانیِ غربی و ترجمهای به درد نظامی که داعیه دار تمدن اسلامی در دنیاست، نمیخورد و مبتنی بر مبانی فکری لیبرال است. در حالی که ما به عنوان یک نظام شریعت محور که فقه را مبنای اصلی علوم میدانیم، فرسنگها تا نقطه مطلوب فاصله داریم.
وی سپس بحث را با این سوال آغاز کرد که فقه جواهری، طبق تعریفی که میشناسیم تا چه اندازه توان پر کردن خلأهای موجود در علوم انسانی، در تولید و عرصههایی که نیاز به نظام سازی داریم (مثل اقتصاد، مدیریت و …)، را دارد؟ روش اتحاد جواهری آیا خود کمال فقه است یا بخشی از روند تکاملی آن؟
حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد در در خصوص رابطه فقه و تولید علوم انسانی تصریح کرد: ما اجتهاد را روش و منطق تولید علوم انسانی میدانیم چرا که در تولید علم، مهم حجیت است و به همین دلیل روش و منطق، اهمیت بسزایی دارد. یک منطق قوی، قدرت فهم انسان از دین را افزایش میدهد و این نکته در نگرش درست و صحیح نسبت به علم، از منظر دین بسیار حائز اهمیت است.
رئیس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی اسلامی سپس به طرح بحث پرداخت و از سه پیشفرض مهم در «امکان سنجی تکامل روش اجتهاد جواهری در تولید علوم انسانی» یاد کرد که عبارتند از:
- دین، عهده دار تمدن مبتنی بندگی خداست.
- فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد.
- روش اجتهاد در تولید علوم انسانی کماً و کیفاً تاثیرگذار است.
حجت الاسلام والمسلمین اکبرنژاد با بیان این که مدل فعلی اجتهاد جواهری، آنچه که امروزه در حوزه ها تدریس میشود پاسخگوی نیازهای روز جامعه نیست؛ فروض اصلی دیدگاه خود را این گونه عنوان کرد:
- تکامل در اجتهاد جواهری به عنوان یک روش در اجتهاد، ممکن است.
- این تکامل و تحول، در برگیرنده مسائل و روشها است.
- اجتهاد جواهری به معنای مصطلح آن قادر به تولید علوم انسانی در تراز مورد نیاز حکومت اسلامی نیست.
تکامل در روش اجتهاد جواهری، غیر ممکن نیست
وی در توضیح این فروض از دو رویکرد تاریخی و ماهوی استفاده کرد و گفت: ادبیات فقهی ما با کتاب «النهایه» شیخ طوسی شروع شده و بعدها در طول زمان، مکتب داران فقه شیعی همانند شیخ انصاری، به توسعه و تکامل فقه پرداختهاند. در نگاه تاریخی، به راحتی میتوان سیر تکاملی منطق فهم دین را مشاهده کرد و همانطور که رهبر معظم انقلاب (مدظله) میفرماید، هیچ کس نمیتواند ادعای فتح قله فقاهت را داشته باشد. بنابراین اگر در روش اجتهاد پیشرفت داشته باشیم، در فتواها و در خصوص تولید علم انسانی و اسلامی هم پیشرفت خواهیم داشت.
در ثانی، اگر به نظر ماهوی به مسئله نگاه کنیم، روش اجتهاد همان روش عقلایی فهم دین است که اصولا مبتنی بر حرکت بر مبنای یقین است. آیا غیر از این است که روش اجتهاد وحیانی نیست و نمیتواند باشد؟ اجتهاد به عنوان ساز و کار فهم دین، یک امر وحیانی تعبدی نیست، بلکه روش عقلایی برخورد با گزاره های دینی است بنابراین قابلیت تکامل دارد. مقصود حضرت امام (ره) از تاکید بر اجتهاد جواهری یا سنتی، نفی تکامل پذیری نبود، بلکه ناظر به حرکتهای انحرافی از یک سو و راهیابی ادله غیرقطعی به بهانه ضرورت زندگی در عصر جدید میباشد.
این تکامل، مسائل و روشها را با هم شامل میشود
رئیس مؤسسه فقاهت و تمدنسازی اسلامی در توضیح فرض دوم نیز گفت: اجتهاد جواهری از چند مسئله رنج میبرد و نمیتواند نقش فعالی در تولید علم داشته باشد. این مسائل در دو حوزه قابل بررسی است.
اول: در حوزه مسائل
روشی که در حال حاضر تدریس میشود، شامل حجم انبوهی از مسائل زائد و غیر کاربردی اما بسیار دقیق است که ذهن و عمر طلبه را میبلعد و موجب سلب نشاط از وی میگردد. از طرفی، مسائل اصول و قواعد استنباطی بسیار زیادی نیز وجود دارد که از آنها غفلت شده و همین امر، اجتهاد جواهری را در برخورد با مسائل تمدنی ضعیف کرده است که این ضوابط را میتوان در سه عرصه، خلاصه و متمایز کرد:
- تبیین دقیق نحوه تاثیرگذاری مبانی عقیدتی در سلوک استنباطی و ارائه نظام وار آن. (کلام فقاهی)
- تقویت قدرت تفسیر متن با استقصای کامل تمام قواعد تاثیرگذار در فهم متن و ارائه نظام وار آن. (منطق تفسیر متن)
- توجه به ادبیات خاص شارع در تبلیغ دین و کشف منطق آن (ادبیات تربیتی دین)
دوم: حوزه روشها
اختلاط روشهای علوم و غفلت از اقتضای مسائل، مهمترین مسئله در حوزه روشهاست. این مسائل را میتوان ذیل چند محور مختلف مطرح کرد:
- برخورد تعبدی با مسائل عقلایی و یا عقلی مانند خبر ثقه و غفلت از جنبه ارشادی آنها.
- مواجهه غیرعرفی با متون دینی و احتمال سازیهای بهت آور براساس دقت های شبه فلسفی مانند احتمالات هجده گانه شیخ انصاری (ره) در تفسیر ترجمه «لا سهو علی السهو
- شروع از اقوال و محوریت دادن به اجماع و شهرت و توجیه ادله مختلف یا کنارزدن آنها به صرف مخالفت با شهرت مانند آن چه صاحب جواهر در جواهر آن را پیش گرفته است.
حجت الاسلام والمسلمین بیاتی، رئیس دانشگاه عدالت که به عنوان ناقد این بحث در جلسه حضور داشت، به طرح نکاتی درباره پیشفرضهای بحث پرداخت و خطاب به حاضرین گفت: در اینکه دین تمدن ساز است و عهده دار این تمدن سازی است و همچنین در احتمال تکامل احتهاد جواهری به عنوان یک روش، تردیدی نیست. اما پیشفرض دوم، مبنی بر این که فقه ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد، محل بحث است. آیا فقه یک فرآورده دینی است یا خود یک فرآیند است؟
وی تصریح کرد: از آنجا که مسئله ناکارآمدی فقه موجود (جواهر الکلام) مطرح شده، آیا میتوان گفت که منابع فقه، یعنی قرآن و سنت است که ظرفیت تولید علوم انسانی را دارد؟ از طرف دیگر فقه همواره درگیر یک نصگرایی و جمود است و به همین دلیل در خصوص مباحث و مسائل جدید، قرآن و سنت راهگشاتر از فقه است. بنابراین باید این نکته روشن شود که تکامل این روش اجتهادی چه کمک میتواند به تولید علوم انسانی داشته باشد؟ یا به عبارتی چه مزیت هایی نسبت به فقهی که الآن در حوزه تدریس میشود خواهد داشت؟
حجت الاسلام والمسلمین حسینی نیشابوری، استاد دانشگاه امام صادق(ع) نیز در مقام داور به پیشفرض دوم اشاره کرد و در باره اهمیت و حساسیت فقه، از قول آندره ام واتسون، مستشرق بزرگ اروپایی گفت: فقه، عامل اصلی پیشرفت مسلمانان است.
وی همچنین به انتشار بیش از چهارصد جلد کتاب در زمینه فقه و اصول طی سال گذشته خبر داد و این مهم را نشاندهنده بالندگی و آزاداندیشی حوزه در مسائل مختلف دانست.
دکتر حسینی نیشابوری در ادامه گفت: شیخ طوسی و اصحاب ائمه مسائل موجود زمان خود را با بیان روز و مطابق روش پیشینیان حل میکردند و این نشان میدهد که قرآن و روایات در تولید علوم انسانی میتوانند حرف اول را بزنند البته فقه موجود، هم به لحاظ مسائل و هم به لحاظ روش پتانسیل خوبی برای تولید علوم انسانی دارد به شرطی که نسبت به شرایط و موضوع مورد بحث به درستی انطباق داده شود.
اجتهاد جواهری به معنای مصطلح آن قادر به تولید علوم انسانی مطلوب و مد نظر نیست
در مورد فرض سوم نیز حجت الاسلام اکبرنژاد، گفت: با توجه به آن چه ذکر شد باید از خودمان بپرسیم روشی که هنوز:
حدود نیمی از انرژی آن صرف مسائل غیرضروری میشود، نگاه جامعی به دین ندارد و از ارتباط مؤثر مبانی عقیدتی در بخش عملیاتی و استباطی غافل است.
کل جریان فهم آیات و روایات که بخش عمده منابع فهم ما هستند، را از رهگذر صیغه افعل و مسائل مربوط به آن مینگرد و به انبوه قواعد تفسیری تاثیرگذار و قرائن کلیدی فهم متن تاریخی نمیپردازد.
با ادبیات دین آشنا نیست و دست کم از حد ارتکاز درنیاورده است.
هنگام استدلال مسائل عقلی را نیز تعبدی بحث میکند و به عقلایی و یا توقیفی بودن مسائل وقعی نمینهد.
متن را گرفتار احتمالات عدیده ساخته و در نهایت به اجمال و ابهام میرسد و جریان فهم دین را دچار اعوجاج میکند.
پشت اجماع و شهرت پنهان میشود و با حریت علمی به مسائل نگاه نمیکند.
آیا روشی که هنوز گرفتار این معضلات است میتواند از تولید علوم انسانی سخن بگوید؟ بی شک یکی از عوامل خلأهای موجود در علوم انسانی کشور، که علوم مبنا و مادر هر جامعهای است، ناشی از ناکارآمدی روش موجود در حل مسائل جدید است.
نظر شما