به گزارش خبرنگار مهر، سمینار بین المللی شریعتی و آینده علوم انسانی روز گذشته، دوشنبه ۲۳ آذرماه با حضور میهمانان داخلی و خارجی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این سمینار که شامل دو بخش و پنل اختصاصی بود، اساتید و کارشناسان سرشناسی به ارائه مقاله پرداختند. در این سمینار افرادی چون فرید العطاس، حسین مصباحیان، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران، پوران شریعت رضوی (همسر دکتر شریعتی)، غلامعباس توسلی و اساتید برجسته دیگری حاضر بودند.
در ابتدای این سمینار پس از سخنرانی احسان شریعتی، سارا شریعتی، دختر دکتر شریعتی و استادیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره «شریعتی و ادبیات محنت» سخنرانی کرد. وی گفت: فهم اندیشه اندیشمندان یک جغرافیا ممکن نیست مگر با فهمیدن شرایط تاریخی و خواندن سرنوشت و زندگی شخصی شان. محمد عابد جابری، نویسنده «سقراطهایی به گونهای دیگر»، میگوید که در تمدن عربی به سبب مخالفت با اندیشههای حاکم زمانه خویش به درد و رنج بسیاری گرفتار شدند و گونهای خاص از ادبیات را آفریدند که به «ادبیات محنت» شناخته میشود. جابری «محنت» را در زبان عربی به «آزمون» معنا میکند و منشاء این آزمون را در قدرت سیاسی و دینی شناسایی میکند. از نظر وی، زندگینامه روشنفکران و عالمان در تمدن اسلامی، روایت محنت است و هیچ زندگینامهای نیست که شرح محنت آنان نباشد.
وی افزود: جابری از تمدن عربی میگوید، اما به نظر میرسد سرنوشت اندیشهها در همه نظامهای استبدادی و جوامع قربانی با ادبیات محنت است که روایت میشود و در زندگینامههای خودنوشت انعکاس مییابد. محنت در کار شریعتی اما، نه صرفاً در آزمون سیاست و دین، بلکه همچنین در تفکیکی بوده است که وی میان «مسئولیت اجتماعی» و «طبیعت انسانی» خویش قائل است. مسئولیت و طبیعتی که اغلب با هم ناسازگار بودهاند و پرسش «برای خود» یا «برای مردم» را به پرسشهای پرتکرار آثار شریعتی بدل کرده است. اوهر سه سبک بیوگرافی، اتوبیوگرافی و هژیوگرافی را در آثار خود آزموده است، اما در میان متفکران ایرانی، شریعتی از نادر نمونههایی است که بیش از همه به روایت خود پرداخته است.
فرزند دکتر شریعتی ادامه داد: امروز که به دنبال بحران روایتهای کلان، شرح زندگی و استفاده از زندگینامهها به عنوان یکی از روشهای علوم اجتماعی، بیش از بیش برجسته شده و اهمیت یافته است، تا حدی که برخی از ظهور «جوامع بیوگرافیک» یا «پارادایم بیوگرافیک» نام میبرند، زندگینامههای خودنوشت وی را که تاکنون کمتر مورد توجه بودهاند، میتوان به نوان منبعی برای فهم شریعتی شناسایی کرد.
استادیار دانشگاه تهران اضافه کرد: این سبک آثار که در ذیل «ادبیات محنت» دستهبندی میشوند، نشانگر آن است که سلطه سیاسی از طرفی و احساس مسئولیت اجتماعی و تعهد مردمی از سوی دیگر، همواره سرنوشت این اندیشهها را رقم زده است و به شکاف میان «برای خود» و «برای مردم» انجامیده است. شکافی که به تعبیر شریعتی، «عناوین واحد» اغلب مانع از آن بوده است که خواننده آثار وی تشخیص دهد و از این رو به تنهایی و ناشناختگی متفکر دامن زده است، چنانکه در یکی از آثارش می گوید: «هیچکس مرا نمیفهمد. خیلی حرفها دارم که ظاهرا به حرفهای خیلیها شبیه است، اما هیچ شبیه نیست و قابل تصور و پیشبینی و حدس نیست، فقط عنوانش یکی است و مردم هم، همه از روی عنوان قضاوت میکنند. چه کسی میداند که من چگونه مذهبییی هستم؟ دین را چگونه میفهمم؟ دنیا را چگونه میفهمم؟ چگونه سوسیالیستم؟ چگونه زنده بودن را معنی میکنم؟.»
وی با تاکید به تفاوت بازنمایی و داوری سه مفهوم فلسفه، دین و عرفان در آثار شریعتی و در زندگینامههای خودنوشت وی گفت: داوری آثار او نشان دهد که شناخت شریعتی جز با خوانش همزمان اندیشه، که در آثار اجتماعی وی بازتاب مییابند و زندگی، که در روایتهای خود منعکس میگردند، ممکن نیست.
نویسنده «جامعهشناسی در مواجهه با دین» گفت: مرحوم شریعتی هدفش تحول در دینِ عالمانه نبود بلکه هدفش تحول در دین زیسته است یعنی او می خواهد دین مردم کوچه و بازار را متحول کند ولی در نوشته های خصوصی اش طور دیگری حرف می زند، این دوپارگی در همه اندیشه های شریعتی وجود دارد به طوری که او حتی در انتخاب رشته دانشگاه خود هم می گوید اگر به میل خودم بود فلسفه و هنر می خواندم اما به خاطر مردم جامعه شناسی می خوانم یا مثلا بین سخنرانی های حسینیه ارشاد یعنی شریعتی شفاهی و دست نوشته هایش یعنی سخنرانی کتبی همواره تنش وجود دارد. شریعتی شفاهی کنشگر، مصلح اجتماعی و مصلح دین است، به همین دلیل هم ضرورت دارد که آثار اتوبیوگرافیک شریعتی را شناسایی کنیم و بین سخنرانی های عمومی و آثار او تمایز قائل شویم. ممکن است برخی بگویند شریعتی هیچ اتوبیوگرافیکی ندارد ولی از نظر من اشعار، نامه ها، کویر و گفتگوی تنهایی او جزو اتوبیوگرافیک های او هستند.
نظر شما