۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۷:۱۷

در نشست «فمینیسم ایرانی» مطرح شد؛

دین جایگاه زن را به رسمیت شناخته است/ پیامدها ودستاوردهای فمینیسم

دین جایگاه زن را به رسمیت شناخته است/ پیامدها ودستاوردهای فمینیسم

حجت الاسلام کدخدایی در نشست «فمینیسم ایرانی» با بیان اینکه فمنیسم به مثابه یک جنبش اجتماعی پیامدها و دستاوردهایی دارد، گفت: اندیشه دینی جایگاه زن را به رسمیت شناخته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، اولين نشست از سلسله نشست‌هاي «زن حقيقي» با عنوان «فمینیسم ایرانی» با حضور محسن بدره و حجت‌الاسلام‌والمسلمين محمدرضا كدخدايي، به همت کانون اندیشه جوان در دانشگاه الزهرا برگزار شد. این نشست تلاش داشت تا به فمينيسم و جریان‌های آن در ایران و همچنین گفتمان‌هاي ذيل آن و فمينيسم اسلامي بپردازد.

فمینیسم؛ جنبشي اجتماعی یا یک نظریه علمی‌ زن‌مدار

حجت الاسلام كدخدايي در ابتدا با اشاره به موضوع نشست، گفت: ابتدا باید خاستگاه اولیه فمنیسم را توضیح داد، چون فمنیسم پدیده‌ای غربی است. پدیده‌هایی که در يك فضای اجتماعی خاص شکل می‌گیرند، وقتی به فضای اجتماعی دیگری انتقال می‌یابند تغییر ماهیت می‌دهند. هرکسی در ایران بخواهد اقدام درست یا غلطی در جهت دفاع از حقوق زن داشته باشد ممکن است دچار این برچسب (فمنيست) شود. ماهیت این مفهوم اعتباری است. فمنیسم فعالیتی در دفاع از حقوق زن است که در غرب تاریخ‌مند است و همیشه مطرح بوده است. اما موضوعي که فمنیسم را از جریان دفاع از حقوق زن متمایز می‌کند بستر تاریخی آن است.

وی افزود: فمنیسم حداقل به دو عنوان قابل طرح است؛ یا به عنوان جنبشي اجتماعی و یا به عنوان یک نظریه علمی‌ زن‌مدار. اولین نحوه حضور فمنیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی، در نیمه دوم قرن نوزدهم اتفاق افتاد. روسو وقتی حقوق شهروندی را مطرح می‌کند، می‌گوید منظورم از شهروند «مرد» است و عقلانیت در زن ضعیف است؛ ضمن اینکه منتسکیو، فروید، کانت و ... نیز عباراتی در این باره دارند.

بهانه ای برای استفاده از زنان به عنوان نیروی کار

وی ادامه داد: بنده اعتقادی ندارم که فمنیسم ریشه در مدرنیسم غرب داشته باشد، مباحث حقوق بشری غرب از رنسانس آغاز شد و حدود دو قرن بحث اصلاحات دینی را داشتیم و بعد وارد انقلاب صنعتی اول و سپس در قرن نوزده وارد انقلاب صنعتی دوم شدیم، یعنی در قرن چهارده تا نوزده، خبری از فمنیسم نبود. اما اواخر قرن نوزده یک جنبش به نام جنبش فمینیستی شکل گرفت و این ریشه در خلاهایی داشت که جلوی نظام سرمایه‌داری قرار گرفت.

وی با بیان اینکه قرن نوزده با لغو برده‌داری کار خود را شروع کرد، گفت: بحث اعتصابات فراگیر کارگری، غرب و نظام‌ سرمایه‌داری را با چالش روبه‌رو کرد و نظام سرمایه‌داری بهترین راهی که در اين زمان به نظرش می‌رسيد این بود که نیمی از جمعیت بشر را که تحت سلطه مردان خانواده است به جامعه بیاورد و اینجاست که بهانۀ استقلال مالی و سیاسی زن و... مطرح می‌شود تا اینها را به عنوان نیروی کار استفاده کنند.

در بخش بعدی برنامه، محسن بدره به بیان چهارچوب‌های نگاه به فمنیسم در ایران پرداخت و گفت: ورود فمنیسم در ایران و مطرح شدن اندیشه‌ورزی دربارۀ حقوق زن در ایران به قدمت غرب نیست و همپای خیلی از مظاهر دیگر جهان مدرن در ایران است. از اولین برخوردمان با جهان غرب به طور خاص در زمان قاجار و سفرنامه میرزاحسن‌خان ایلچی حضور زن در غرب تبیین می‌شود یا میرزا صالح شیرازی که اولین روزنامه را در ایران راه‌اندازی می‌کند در سفری که به غرب دارد در خاطراتش درباره نحوه پوشش زنان در غرب، نحوه حضور اجتماعی و ... صحبت می‌کند و به همین دليل در ایران از زمان قاجار به بعد می‌توان شاهد حرکت‌ها و انجمن‌هايي در این زمینه‌ها بود.

وی افزود: از شخصیت‌هایی که در این زمینه کار کردند افراد متعددی را می‌توان نام برد. وقتی از فمنیسم استعماری صحبت می‌کنم منظورم این نیست که همه ادبیات تاریخ فمنیسم را در این جریان‌ها جای دهم و بگویم همه اینها مشمول یک اقتصاد سیاسی بودند و اغراض پلید داشتند، خیر، به طور خاص خیلی بی‌طرفانه می‌شود به هدف جریان‌های فمنیسمی پرداخت، بدون اینکه تعصب خاصی ورزید.

وی با بیان اینکه سنت الهیات مسیح درباره انسان‌شناسی فلسفی زن بر اثر تحریفات عهدین معمولا در راستاي سرکوب جنس زن بوده، اضافه کرد: این سنت، آفرینش زن را طبیعی و طفيلي مرد و موجب خروج او از بهشت می‌دانسته است، ولی در شرق آنچه به عنوان فمنیسم در جوامع در حال توسعه شرقی دیده می‌شود مشمول خیلی از چهارچوب‌هایی هست که همه پدیده‌های مدرن در جوامع شرقی درگیر آن بوده است، مثلا بحث استعمار خیلی جدی است. گرچه در ایران استعمار مستقیم نبوده ولی ساختارهای اقتصاد سیاسی که در ایران حاکم بوده به تاثیرگذری‌هایی که در مصر بوده بسیار شباهت داشته است.

وی در ادامه اظهار داشت: عنوان دیگر، فمینیسم شرق‌شناختی است که به طور جدی پردازش خود را با ادوارد سعید، اندیشمند مسیحی فلسطینی الاصل می‌شناسیم که به نحوی پردازش انتقادی از سنت زن‌ستيزي در غرب است که یک سنت خیلی گسترده در هنر، ادبیات، دانش و تاریخ نگاری است. چهارچوب شرق‌شناختی شامل همه پردازش‌ها و تعریف‌هایی مي‌شود که درباره شرق در غرب صورت گرفته است؛ از جمله نگرش غربی به امر جنسیتی در شرق. یکی از چهارچوب‌های دیگر، فمنیسم اسلامی است که برای چهار پنج دهه اخیر است و از ۱۹۷۰ به بعد مطرح شده است.

اندیشه دینی جایگاه زن را به رسمیت شناخته است

سپس کدخدایی در پاسخ به این سؤال که «فمنیسم در ایران به جهت پاسخ به چه نیازی وارد شد؟» بیان داشت: فمنیسم به عنوان جنبشي اجتماعی که اولین نحوه شکل‌گیری فمنیسم بود در پاسخ به وضعیت حقوقی غرب که در اعلامیه حقوق بشر فرانسه ارائه شد و زن‌ها را به عنوان بشر قلمداد نکرد، زمینه‌ای برای مبارزات حق بشر شد. اما شاید ما با چنین چیزی در ایران روبه‌رو نباشیم؛ چون جامعه اسلامی ایران چنین بحرانی نداشت و وقتی می‌خواست انتقال پیدا کند باید با گفتمان دیگری انتقال پیدا می‌کرد. البته فیلسوفانی داریم که عباراتی زن‌ستیز دارند، اما اعتقاد غالب مردم ایران برگرفته از اندیشه‌ دینی است که اندیشه دینی هم جایگاه زن را به رسمیت شناخته است. پس مسئله زن ایرانی نمی‌تواند اولین مسئلۀ زن غربی قرن ۱۸ و ۱۹ باشد.

وی افزود: فمنیسم را با حقوق معنا می‌کنند که نظریه‌هایی در جهت دفاع از حقوق زن است و در چهار نسل ظهور پیدا می‌کند و این گفتمان‌ها به تبع آن در کشورهایی که تابع غرب و در مسیر توسعه‌یافتگی هستند با یک اختلاف زمانی انتقال می‌یابد. اولین گفتمان حقوق بشر در غرب گفتمان حقوق مدنی و اجتماعی بود، اولین گرایش‌های فمینیستی هم مرتبط با همین حق رأی است که این گفتمان حقوق بشری به طور عام پررنگ شد. گفتمان دوم در مورد حقوق اقتصادی و فرهنگی بود که در دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی فراگیر شد که مسئله الان فمنیسم ایرانی همین است. گفتمان سوم حقوق بشر که الان گفتمان فمنیسم کشورهای توسعه‌یافته است، حقوق جمعی است که چنین دغدغه‌ای را در فمنیسم ایرانی نمی‌بینیم؛ اما اگر همین سیر را طی کند، در عرض بیست سال آینده هم چه بسا این دغدغه شود. نسل چهارمی که در مورد حقوق بشر اخیراً مطرح شده و هنوز هم شکل کامل نگرفته، بحث پیشرفت‌های مدرنیستی علیه کرامت بشر است و مطمئناً اگر فمنیسم‌های ایرانی بخواهند به این برسند، زمان آن شايد در دهه‌های آینده باشد.

در بخش دوم نشست مجری برنامه از بدره سوال کرد: «این مسئله در ایران چه دغدغه‌هایی را دنبال می‌کرده است؟ فمنیسم اسلامی در وضعیت فعلی ایران چگونه قابل تبیین و شناخت است؟»

بدره در پاسخ گفت: ابتدا باید به یک میان ذهنیتی برسیم و باید ببینیم چه تعریفی از فمنیسم اسلامی صورت گرفته است. چيزي كه به عنوان فمنیسم اسلامی مطرح شده است، عموما در فضای اندیشه‌ورزی اهل سنت بوده. آنچه در ایران معمولاً به عنوان فمنیسم اسلامی بحث شده منابع خیلی ضعیفی دارد و نمی‌توان اسم منبع را روی آن گذاشت. چون در تعریف شرح‌الاسمی مانده‌اند. از طرفی افرادی هستند که به هیچ عنوان این هویت را قبول نمی‌کنند و می‌گویند ما مسلمانیم و فهممان از برابری جنسیتی را از قرآن می‌گیریم و لازم نیست فمنیسم باشیم.

وی افزود: از طرف دیگر کسانی دیگر که به عنوان فمنیست اسلامی شناخته می‌شوند خودشان را به عنوان زن فمنیسم معرفي نمي‌كنند، این نحوه از اسم‌گذاری مربوط به نام‌گذاری غربی است. خانم بدران تاریخ‌نگار فمنیسم اسلامی است و می‌گوید من یک هدف تحلیلی دارم و می‌دانم ‌خیلی‌ها این عنوان را به کار نمی‌برند بلکه با آن مخالفند. اما من که یک ناظر غربی هستم، این عنوان را به کار می‌برم. این دعوا خیلی لازم نیست که ادامه یابد چون هم تلقی‌ها از اسلام متفاوت است و هم تلقی‌ها از فمنیست، و به همین دليل چون هردو اعتباری هستند به نسبت تعریف که می‌توانید از هرکدام داشته باشید می‌توانید بگویید این دو با هم سازگار هستند یا خیر. اینها می‌گویند از طرفی نگاه به فمنیسم را تلطیف کنیم و از طرف دیگر نگاهمان به اسلام این است که خیلی از چیزهایی که به عنوان سنت زن‌ستیزی در اسلام مطرح شده، مربوط به رسوبات تاریخی ـ فرهنگی هستند و رویکردهای مختلفی دارند. یک عده به دنبال این هستند که با تفسیرهای زن‌ستیزی مقابله کنند، عده‌ای سراغ زن‌ستیزی حدیثی می‌روند، عده دیگری سعی می‌کنند از عرفان اسلامی کمک بگیرند. باید به بستر اجتماعی ـ تاریخی فمنیسم هم در جریان کلی فمنیسم توجه کرد. به طور خاص در بستر فمنیسم موج سوم مطرح می‌شود که به سمت تنوعات می‌روند، و هم پست‌مدرنیسم.

پیامدها و دستاوردهای فمینیسم

در بخش سوم نشست کدخدایی به ارائه تحلیل خود دربارۀ دستاوردهای فمینیسم برای زنان در جامعه غرب و جامعه ایران پرداخت و خاطرنشان کرد: فمنیسم به مثابه یک جنبش اجتماعی پیامدها و دستاوردهایی دارد. وقتی نحوه شکل‌گیری و حضور فمنیسم به عنوان یک نظریه علمی و اجتماعی تغییر کرد، در مرحله سوم مبدل به یک برچسب اجتماعی به خصوص در کشور ما شد. از اين رو مسئله در هر سه سطح آن باید بررسی شود. از این جهت که در بسیاری از جوامعي كه حقوق اجتماعی ـ مدنی و اقتصادی زن به رسمیت شناخته شد، تا قبل از سال ۱۸۸۰ نه تنها زن ارث نمی‌برد، بلکه خود زن به ارث برده می‌شد، و از این نظر دستاورد بزرگی محسوب می‌شود. اگر همین را در کشور ایران و کشورهای اسلامی بررسی کنیم، فمينيسم از لحاظ اندیشه اسلامی دستاوردی نداشت. چون حضور اجتماعی زن در قرآن به رسمیت شناخته شده و از نظر اقتصادی هم از نظر اقتصادی درآمد زن مختص به خودش عنوان شد، بحث دیه و ارث و ... در فضای اسلامی برای زن به رسمیت شناخته شده. اگرچه در فضای اجتماعی مسلمانان خیلی وقت‌ها به رسمیت شناخته نشد.

تبدیل شدن فمنیسم به ضد خودش

وی در ادامه به دلایل تبدیل شدن فمنیسم به ضد خودش اشاره کرد و گفت: چه شد که در قرن هفتم این برای غرب مسئله شد؟ جنبش دفاع از زنان انگیزه‌های مثبت و خیرخواهانه داشت؛ اما چند نکته باعث شد که به افراط بينجامد و به ضد خودش تبدیل شود. یکی از نکته‌های اصلی همان مدیریت نظام سرمایه‌داری است که این را به نفع خود کنترل کرد. نکته دوم این است که در فمنیسم یک جریان رادیکالی شکل گرفت که این را به ضد خودش تبدیل کرد و دفاع از زن را برچسب کرد و این هم کنترلی است که روی آن صورت گرفته است. یکی دیگر از مباحث مهم که موجب شد فمنیسم به ضد خود تبدیل شود این است که صرفا از زبان حقوق استفاه كرد، زبان حقوق هم خوب نیست و فردگرا و انسجام‌گریز است. در حالی که زبان دین، زبان تکلیف و مسئولیت است که در دامنه آن حقوقی هم هست.

در ادامه‌ نشست، دکتر بدره نکته‌ای را در درباره  صحبت‌های ایشان بیان کرد و گفت: با صحبت پایانی آقای دکتر موافق نیستم؛ چون در جامعه انسانی وقتی تضاد هست، گفتمان حقوق است که می‌تواند به تعادل برساند، البته حقوق، دیدگاه‌ها و مکاتب گوناگونی دارد. ضمن اینکه نمی‌توان گفت اگر حقی تعریف می‌شود در ضمن تکلیف هست.

وی شمار قابل توجهی از فمنیست‌های ایرانی را فمنیسم چپ دانست و خاطرنشان کرد: خیلی از پروژه‌های فمنیستی به علت بستر سنتی و دینی جامعه، نتيجه ندادند و این قالب جدیدی است که اصالت با پروژه فمنیستی هست که با استفاده از بستر و نحوه برچسبزنی به موفقیت‌هایی برسد. البته این قابل بحث هست و شامل همه موارد نمی‌شود.

وی نکاتی را درباره فمنیسم اسلامی یادآور شد و گفت: فمنیسم اسلامی به طور قابل توجهی در جهان اهل سنت بوده است، چون در جهان اهل سنت خیلی از مسائل زنان را به روش‌شناسی ارجاع می‌دادند و می‌گفتند باب اجتهاد بسته شده است.

کدخدایی در ادامه، در پاسخ به پرسشی در ارتباط با مسئله زبان حقوق در فمینیسم بیان داشت: تعریف‌های فمینیستی باید براساس رهیافت‌های ارزشی باشد. چهار رهیافت اصلی داریم: رهیافت غایت‌نگر، رهیافت حقوق‌نگر، رهیافت تکلیف‌نگر و رهیافت فضیلت‌نگر. همه اینها حق را به رسمیت می‌شناسند و زبان حقوق را دارند، اما بنیاد همه‌چیز را حقوق قرار نمی‌دهند، گفتمان حقوق بشر همه‌چیز را براساس حق قرار می‌دهد.

دكتر بدره در جواب سؤال یکی از حضار درباره گفت‌وگوی اسلام و فمینیسم گفت: یک بدنه قابل توجهی که هویت بخشی شده حاصل گفت‌وگوی اسلام و فمینیسم است. در یک برهه‌ای از تاریخ ایران بحث بر سر قرار دادن اسلام در مقابل هویت ایرانی بود که رویکردهای متفاوتی در این رابطه وجود داشت، یکی از رویکردهای زیبا رویکرد شهید مطهری است: خدمات متقابل اسلام و ایران؛ بحث این است که مواجهه در برخی اوقات سطحی است، در ایران فمینیسم هم داریم و سایت‌ها و نشریاتشان هم هست. گفتمان امام خمینی(ره) را با گفتمان دینی در پاکستان و بعضی کشورهای دیگر مثل مصر درباره بحث زنان مقایسه کنید، گفتمان‌ها متفاوت است.

گفتمان ما دربارۀ حقوق زن و جایگاه زن برخلاف نگاه فمینیسم براساس زوجیت است

سپس وی با سوالی که درباره حقوق زنان در گفتمان اسلامی و گفتمان فمینیستی طرح شد، پاسخ خود را اینگونه بیان داشت: فمینیسم دو مشکل اساسی و بنیادین دارد که به راحتی حل نمی‌شود، یکی همین بحث زبان حقوق برای دفاع از زنان است، و دیگری نحوه ورودشان است. اگر ببینیم اسلام در بحث دفاع از زن چگونه وارد شده است به این معنا نیست که اسلام بحث حقوق را مطرح نکرد، بحث حقوق را مطرح کرد، اما نه در بستر تضاد. فمینیسم یک گرایش زن‌سالارانه است و در اين قالب هم آمده است که علیه مرد باشد. ببینید چقدر بحث زوج در اسلام مطرح می‌شود: خلق لکم من انفسکم؛ خلق لکم ازواجا؛ زوجیت در اسلام ۸۲ بار تاکید شده است و هر وقت حقوق را می‌خواهد درباره زن بیان کند در بستر زوجیت و یگانگی مطرح می‌کند و نگاهش اصلاً فمینیستی و تضادی نیست. حقوق را باید در بستر زوجیت بررسی کرد و گفتمان ما دربارۀ حقوق زن و جایگاه زن براساس زوجیت است که برخلاف نگاه فمینیسم است.

محسن بدره نیز در همین رابطه نکاتی را یادآور شد و افزود: تمایزی که ایشان بین گفتمان اسلام و گفتمان فمینیستی قائل شدند مبتنی بر یک تلقی از اسلام است و بحث زوجیت خیلی مبرهن و روشن است. احساس می‌کنم که برداشت ایشان از گفتمان فمینیستی تقلیل دادن همه بدنه فمینیسم به یک نگرش رادیکال فمینیستی است. در حالي كه همه ادبیات فمینیسم، این نیست. در گفتمان حقوق باید روی این تاکید کنیم که اگر منظورمان گفتمان فردگرایی در حقوق است به این نحو است. اما این در کنار گفتمان‌های حقوقی دیگر است و باید به این توجه کرد.

کد خبر 3559678

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha