به گزارش خبرنگار مهر، همایش «فلسفه و عرفان اسلامی در عالم معاصر» روز گذشته در سالن شهید مطهری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
در نوبت عصر این همایش که مدیریت آن به عهده رضا سلیمان حشمت بود. افرادی چون قاسم پورحسن، ایلشات نصیروف، علی اصغر مصلح، رضا سلیمان حشمت، سیدجواد میری و تاتینا کورنیوا سخنرانی کردند.
فلسفه در همه فرهنگ ها حاصل مواجهه عقل با مسئله زمان است
علی اصغر مصلح، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی از سخنرانان این مراسم بود که بحث خود را با موضوع «بازاندیشی موضوع دیگری در تفکر ابن عربی» ارائه داد. وی گفت: ما در عالم پسانیچه ای هستیم. ما در عالم پساکانتی و پساهگلی هستیم. فلسفه در همه فرهنگ ها حاصل مواجهه عقل با مسئله زمان است. به تعبیر هگل فلسفه مفهومی شدن زمانه اش است. فلسفه اگر بخواهد تاثیر ببخشد باید با مسائل زمانه درگیر شده باشد.
وی افزود: فلاسفه فرزند زمانه خود هستند. مسئله فلسفه معاصر مسئله قدرت، مسئله دیگری و مسئله آینده است. کدام یک از این مسائل در فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی مطرح شده است؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: تعبیری که من در عنوان مقاله به کار بردم «بازاندیشی» است. بازاندیشی کوششی برای پاسخ به پرسشی است که در اندیشه گذشته رخ داده است. به عنوان مثال یکی از پرسش های زمان ما دیگری است. فارابی، ابن سینا، ملاصدرا، ابن عربی و... به طور مستقیم به موضوع دیگری نپرداخته اند. اما ما می کوشیم با طرح پرسش دیگری در فضای فکر ابن عربی پاسخی دریافت کنیم.
وی ادامه داد: من با تعلقی که به فرهنگ ایرانی اسلامی دارم پرسش ها را به متفکران عرضه می کنم. من به گذشته رجوع می کنم ولی این برای باقی ماندن در گذشته نیست. اگر راهی به آینده باشد باید بر پایه گذشته باشد. لذا با رجوع به گذشته و طرح پرسش حال راهی برای آینده می یابم. من با همین مقدمه می خواهم سوال کنم که موضوع دیگری در تفکر ابن عربی پاسخی دارد یا خیر؟
مصلح گفت: یکی از تبعات بحث دیگری موضوع خشونت و صلح است. می توانیم بپرسیم که دیگری از کجا آغاز می شود و یا دیگری چه نسبتی با من دارد؟ من با دیگری چه رفتاری باید داشته باشم؟ آیا باید مدافع تکثر باشم و یا وحدت و هم سان شدن؟
وی با بیان آیه ۱۳ سوره حجرات گفت: معنی این آیه این است که ای مردم ما شما را از یک مرد و زن و از تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید و گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. تکثر در عالم و به خصوص در عالم انسانی به صراحت به خود خداوند نسبت داده شده است. به نظر می رسد بین سنت های معرفتی و معنوی عالم اسلام، عرفا بهتر از دیگران توانستند جان مایه این آیه را درک کنند. مواجهه با موضوع دیگری در تاریخ غرب هم نتیجه مواجهه با تکثر است. نباید انتظار داشته باشیم که متفکری که با تکثر اقوام روبرو نباشد به موضوع دیگری بپردازد. در آثار ابن عربی توجه عمیقی به موضع دیگری شده است.
این استاد دانشگاه به چند فقره از موضوع دیگری در تفکر ابن عربی اشاره کرد و گفت: ابن عربی در فصل هود پیامبر که بحث در مورد احدیت است به موضوعی می پردازد که مورد توجه است. وی در این فصل دو بیت می آورد که ترجمه آن این است که چشم جز به او نمی نگرد و حکم جز درباره او نیست. ما از او و به سوی او و در دست های او هستیم.
وی ادامه داد: ابن عربی در ادامه این ابیات، عبارت دیگری می آورد که نشان می دهد نه فقط به هم کیشان خود بلکه به دایره انسان ها فکر می کند. در آیه قران هم به «ایهاالناس» اشاره شده است.
مصلح افزود: ابن عربی می گوید هر کس درباره پروردگارش عقیده ای دارد و با همان عقیده به سوی خدا باز می گردد. هر کس با عقیده خود خدای خود را می شناسد اما اگر حق به صورت دیگری بر او ظاهر شد، آن را انکار می کند و از عقیده او تبری می جوید و فکر می کند با این کار ادب را به جا آورده در حالی که این بی ادبی است.
وی ادامه داد: خدا مطلق است و همه مقید، هر کس بر اساس تقید خود خدا را ملاقلات می کند. ابن عربی می گوید بترس از اینکه خدا را به غیر مخصوصی مقید سازی و به آنچه که دیگران دارند کفر بورزی و آن را انکار کنی که اگر چنین کنی خیر کثیر را از دست می دهی. خداوند متعال گسترده تر از آن است که آن را به عقدی از عقود منحصر سازی.
این استاد دانشگاه افزود: در برخی از روایات از باقر(ع) نقل شده است که هر آنچه شما درباره خدا می گویید ساخته شما و به خود شما باز می گردد. چه بسا مورچه فکر کند که خداوند دو شاخک دارد. این تاکید بر این است که هر موجودی بر اساس ویژگی ها و تقیدات خود به خدا می نگرد.
مصلح گفت: ابن عربی در ادامه فصل هود پیامبر به تفسیر آیه ۱۱۵ سوره بقره می پردازد که مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنی وجه خداست. ابن عربی در توضیح این آیه می گوید وقتی رو به کعبه می ایستی نگو که خداوند فقط در این خانه است بلکه در آنچه خودت درک می کنی توقف کن و این ادب را به جا بیاور که خداوند فقط در این خانه نیست بلکه توجه کن که این یکی از خانه هایی است که به آن رو می شود.
این استاد دانشگاه گفت: به نظر می رسد که در سنت عرفان در بحث دیگری در بین عرفا دو گروه قابل تفکیک باشند. با تعبیری که خود آنها به کار برده اند می توانیم برخی از عرفا را اهل فصل و برخی را اهل وصل بنامیم. عرفای اهل وصل ابن عربی و مولوی هستند. اما در بین عرفا کسانی هستند که به شدت در باب دیگری سرسخت اند و آنها را به چشم رقیب و حریف می بینند. نمونه آنها احمد جام و علاءالدوله سمنانی است.
وی در پایان اظهار داشت: استعدادهای فرهنگ اسلامی حتی عرفان بسیار بیشتر از آن است که می پنداریم. حتی عرفان می تواند منشاء خشونت باشد و این نکته ای است که باید مسائل دنیای معاصر را به اقتضای شرایط معاصر دید. عالم اسلام استعدادهای بسیار متنوعی دارد. آینده مشخص می کند که کدام استعداد غالب خواهد شد.
آموزه های ابن عربی پتانسیل فلسفه اسلامی را باز کرده است
در ادامه این نشست ایلشات نصروف، استاد انستیتو فلسفه، آکادمی علوم روسیه سخنرانی خود را با موضوع «دگرگونی در اشکال هم زیستی میان فرهنگ های متفاوت» ارائه داد. وی گفت: امروزه ما شاهد اشکال مختلف فرهنگ هستیم که با هم همزیستی می کنند. در مورد ارتباطی که بین فرهنگ غرب و شرق وجود دارد باید گفت خیلی ها می گویند باید تجربه و تکنولوژی غرب را از آنها بگیریم و بعضی می گویند فقط و فقط باید تکنولوژی را بگیریم. لذا لازم است که دیدگاه فلسفه در این زمینه بررسی شود.
وی ادامه داد: من با صحبت های پرفسور اسمیرنف موافقم که آموزه های ابن عربی پتانسیل فلسفه اسلامی را باز کرده است. آموزه های ابن عربی به شناخت و به معرفت کمک می کند.
نصروف افزود: یکی از آموزش های عرفان اسلامی، صبر و احترام به دیگر فرهنگ هاست. نمی توان گفت که ابن عربی تنها کسی است که صبر و احترام در برابر دیگر فرهنگ ها را ارائه داده است.
وی ادامه داد: مخاطب قرآن همه انسان ها هستند، بدون اینکه بین زبان و رنگ و... تفاوتی بگذارد. مشکلات جهان اسلام در دین آن نیست. خیلی از مشکلات رادیکالیسم به رابطه جهان اسلام و غرب بر می گردد.
نظر شما