گفتاری از آیت الله مصباح یزدی؛

ولایت این است که انسان به اختیار، خودش را تابع دیگری کند

ولایت این است که انسان به اختیار، خودش را تابع دیگری کند

آیت الله مصباح یزدی گفت: حقیقت ولایت این است که انسان به اختیار، خودش را تابع دیگری کند. ارتباطی با او برقرار کند که در دل، او را دوست داشته باشد و عملش مطابق رأی او باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر گفتاری از آیت الله مصباح یزدی در باب «ولیّ مومنان پس از پیامبر» است که از نظر می گذرد.

در روز غدیر وقتی پیامبر به همه حجاجی که از مکه آمده بودند دستور داد تا کنار آن غدیر؛ جمع شوند، خطبه ­ای خواندند.

 فرمودند: «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم؛ آیا من بر شما ولایت ندارم؟»؛ همه گفتند: بله، خدا این ولایت را برای شما قرار داده است. «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»؛ یعنی پیغمبر اختیار مردم را بیشتر از خودشان دارد.؛ از خود مردم به خودشان سزاوارتر است. یعنی خدا برای پیغمبر اختیاری قرار داده است که بیش از خود انسان بر آنها حق تصرف دارد.

چرا پیامبر این را فرمود؟ برای این‌که بگوید همان مقامی که خدا به من داده است به اذن و امر خدا برای علی علیه‌السلام تعیین می‌کنم؛ «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»؛ آن مقدمه­؛ را فرمود تا بگوید این مولا که می­گویم همان اولی من انفسهم؛ است که اول از شما اقرار گرفتم:«الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؛ آیا من نیستم که طبق این آیه اختیار شما را بیش از خودتان دارم؟»؛ گفتند: بله. 

فرمود: اکنون خداوند این ولایت را برای علی علیه‌السلام قرار داده است. وقتی شعاع این ولایت به ولی‌امر می­تابد مثل نور خورشید است که به ماه می­تابد. نور خودش نیست، ولی وقتی داده شد از آن نور استفاده می­کنیم همان‌طور که از نور خورشید استفاده می­کنیم، پس حقیقت ولایت این است که انسان با کسی پیوندی برقرار کند و خودش را در اختیار او قرار بدهد. این می­شود تولّی.

در آن آیه هم که خدا می­ فرماید کسانی نسبت به شیطان چنین کاری می­ کنند همین است: «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ؛ تسلط شیطان بر کسانی است که ولایت او را می­پذیرند.»؛ یعنی خودشان را در اختیار شیطان قرار می­دهند. می‌گویند حکم آنچه فرمایی! می‌گوید: چشمت را این‌جا به کار ببر! می‌گوید: چشم. می‌گوید: زبانت را آن طور به کار ببر! می‌گوید: چشم. می‌گوید: دست به مال مردم دراز کن! پا به ملک غصبی بگذار! می‌گوید: چشم. این می­شود ولایت شیطان.

 ولایت خدا کدام بود؟ می ­فرماید: چشمت را حفظ کن، به نامحرم نگاه نکن! می‌گوید: چشم. می‌فرماید: گوش به موسیقی حرام نده! غیبت نکن! می‌گوید: چشم. اگر انسان خودش را در اختیار خدا قرار بدهد، ولیّ خدا می‌شود.

 پس حقیقت ولایت این است که انسان به اختیار، خودش را تابع دیگری کند. ارتباطی با او برقرار کند که در دل، او را دوست داشته باشد؛ عملش مطابق رأی او باشد؛ وقتی که دشمن به او حمله می­کند از او حمایت کند و جان و مالش را در مصلحت او صرف کند، این می­شود ولایت. خدا می‌خواهد بنده­اش اول در مقابل خودش این‌گونه تسلیم باشد بعد در مقابل پیغمبر و امام معصوم و یا کسی که جانشین و «نائب امام معصوم» است. این فرهنگ اسلامی شیعی است.

اهل تسنن تا پیغمبر را قبول دارند، اگرچه خیلی از آنها به آن عمل نمی­کنند مثل بسیاری از ما که ولایت اهل‌بیت را قبول داریم اما به آن عمل نمی­کنیم. اهل‌سنت به ولایت خدا و پیغمبر اعتقاد دارند، اما بعد از آن، ولایت حضرات معصومین را قبول ندارند. نزد آنها نائب امام زمان، مقامی را که ما قائل هستیم، ندارد. اما فرهنگ شیعه این است که همان‌طور که باید در بالاترین درجه، از خدا اطاعت کنیم؛ دلمان با خدا باشد؛ خدا را دوست بداریم، بعد از آن باید نسبت به پیغمبر و ائمه معصوم چنین حالتی را داشته باشیم؛ از اسمشان خوشمان بیاید؛ در دلمان محبت‌شان را داشته باشیم؛ احترامشان کنیم؛ در عمل نیز نشان بدهیم و به دستوراتشان عمل کنیم. این می­شود ولایت پیغمبر و امام، وقتی هم به امام معصوم دسترسی نداریم، باید تابع جانشین امام معصوم باشیم. این مفهوم ولایت در فرهنگ قرآنی است.
 

کد خبر 3776016

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha