خبرگزاری مهر- گروه هنر: شاید بسیاری هنوز هم برخی از برنامه های مناظره ای و گفتگومحور تلویزیون را به یاد داشته باشند؛ گفتگوهایی که گاهی تنها میدانی برای منازعه و جنجال های حاشیه ای می شود و گاهی به دلیل نبود ظرفیت های لازم و یا ترسی بی اساس، بین دو نفر با آرا و عقاید همسان و در یک راستا شکل می گیرد و دو فرد هم نظر در دو طرف یک میز می نشینند. بسیاری از این برنامه ها حتی هدف مشخصی هم ندارند و حتی گاهی دو مهمان هر دو یک جریان را می کوبند و یا برعکس از آن دفاع می کنند.
گفتگو و دیالوگ اما ساختاری را می طلبد که سال هاست در تاک شوهای متعددی در دنیا دنبال می شود. رسانه ملی نیز چندی پیش با برنامه «۱۸۰ درجه» که از شبکه افق سیما پخش شد فرم و فضای متفاوتی را از این برنامه های گفتگومحور ارایه کرد؛ برنامه ای که توسط یک تیم رسانه ای تهیه و تولید شد و به شکل یک مجله تلویزیونی با حضور یک سردبیر روی آنتن رفت.
سیدمرتضی فاطمی سردبیر و مجری «۱۸۰ درجه» و امید مهدی نژاد طنزپرداز و دیگر مجری این برنامه به همراه اکبر نبوی منتقد و فعال عرصه مطبوعات با پایان سری اول این برنامه به خبرگزاری مهر آمدند تا درباره ضرورت چنین برنامه هایی گفتگو کنند و از طرفی از نقاط قوت و ضعف این برنامه گفتگومحور سخن بگویند.
در قسمت اول این نشست اکبر نبوی با اشاره به مثال هایی از برنامه های گفتگومحور تلویزیون، «۱۸۰ درجه» را دارای رویکرد مناسبی در میان این برنامه ها دانست. سیدمرتضی فاطمی نیز از نحوه حضور مجری در چنین برنامه هایی گفت که چگونه باید وقتی یک طرف گفتگو خلا احساس می شود آن را پر کند و یا خود را از جهت گیری ها کنار بکشد.
قسمت اول این گفتگو را با ما می خوانید:
*ما پیش از این برنامه های گفتگومحور و مناظره محور مختلفی در تلویزیون دیده ایم اما برنامه «۱۸۰ درجه» ویژگی هایی داشت که از باقی آنها متمایز می شد و شاید مهمترین آنها مجله محور بودن و همچنین داشتن یک سردبیر با سابقه ای رسانه ای و ژورنالیستی بود. به نظر شما برنامه های گفتگو محور تلویزیون لازم است چه ویژگی هایی داشته باشند؟
اکبر نبوی: من ابتدا ناگزیر هستم نکاتی را به صورت کلی مطرح کنم. وقتی ما در رسانه فعالیت می کنیم باید زبان، میدان عمل، کارکردها، نقاط مواجهه اعم از مخاطب و... را بشناسیم و بعد متناسب با این شناخت و دریافت ها عملیات رسانه ای خود را تعریف کنیم. همچنین باید مسیر خود را تعیین کنیم که چه (محتوا) باید بگوییم، چرا (اهداف) و چگونه (شیوه ها) باید بگوییم. متاسفانه دریافت از رسانه در کشور ما به یک تریبون تبلیغاتی تبدیل شده است که فقط مشکل تلویزیون هم نیست. گفته می شود رسانه رکن چهارم دموکراسی است و این یک واقعیت انکارناپذیر است اما رسانه ها مهمترین رکن حیات جمعی هر جامعه هستند. رسانه نهاد است و با چنین دریافتی ما عملکرد خود را سامان می دهیم. با چنین تعریفی کارکرد و هویت مجله «۱۸۰ درجه» معنا پیدا می کند و در چنین بستری باید رویکرد، عملکرد، مهمانان و گرایش های برنامه را مورد ارزیابی قرار داد.
تکلّف در یک برنامه گفتگو محور سم است و این سم برنامه را به نابودی می کشاند*یکی از مشکلات برنامه های گفتگو محور تلویزیون در حوزه سیاسی، اجتماعی این است که یا آنقدر خشک و رسمی هستند که مخاطب با آنها ارتباطی برقرار نمی کند و یا برای جذب مخاطب سراغ برگزاری مناظره های داغ می روند و معمولا هم از همان ابتدا جهت گیری و حتی نتیجه گیری برای مخاطب مشخص است.
نبوی: برنامه های گفتگو محور در غرب دارای دسته بندی هستند که ما کمتر به این دسته بندی توجه داریم لری کینگ سالهاست یک برنامه گفتگو محور در سی ان ان اجرا می کند و به نام خود او هم مطرح است. بی بی سی هم برنامه ای به نام بحث داغ «hott talk» دارد که اساسا رویکردش با لری کینگ متفاوت است و یا برنامه های گفتگومحور مختلفی که در آنها تلاش می شود حداقل به لحاظ ظاهری گرایش های مختلفی را که در جامعه حضور دارند به چالش بکشند تا روی افکار عمومی تاثیر بگذارند و اساسا چون کار اصلی رسانه، اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و بازسازی و هدایت افکار عمومی در جهت منافع ملی است و غرب به درستی این مساله را فهمیده است، بنابراین بخش قابل توجهی از این هدف را از طریق گفتگوهای صریح و پرتنش و مبتنی بر مجادله و در برخی مواقع با فیلمنامه ای دقیق و حساب شده انجام می دهد.
ما در رسانه های خود کمتر به اهمیت این مساله پی برده ایم، بنابراین وقتی برنامه «۱۸۰ درجه» روی آنتن می رود دارای جلوه گری خاصی می شود. این بدین معنا نیست که این برنامه از آن آثار مشابه غربی الهام گرفته است که اگر هم این چنین بود اشکالی نداشت. از این زاویه می توان برنامه «۱۸۰ درجه» را با برنامه های هم شکل مقایسه کرد. ما در تلویزیون ایران به لحاظ شکلی (و نه به لحاظ ماهوی) برنامه گفتگو محور کم نداریم. به طور مثال برنامه «نگاه یک» ظاهرا یک برنامه گفتگو محور است اما در چنین سطحی نیست. مجری کارشناس آن تلاش زیادی هم می کند تا برنامه را به سمت یک جذابیت رسانه ای و ژورنالیستی ببرد اما یکی از مشکلات آن که برنامه «۱۸۰ درجه» با آن مواجه نبود، این است که مجریان آن، از اصول و مبانی گفتگوی شاداب ژورنالیستی و قواعد روزنامه نگاری آگاهی ندارند. این بدین معنا نیست که فرد صرفا در حوزه ژورنالیسم مکتوب یا مجازی کار کرده باشد بلکه خود فهم و فعالیت ژورنالیستی اهمیت بسیاری دارد.
همچنین برنامه گفتگومحور دیگری با نام «غیرمحرمانه» وجود دارد که خود من چندان وقت نکرده ام که همه قسمت های آن را ببینم اما چند باری که دیدم به نظرم آمد که آقای احمدی افزادی خیلی تلاش می کند تا برنامه را به خوبی پیش ببرد و واقعا مشخص است که کوشش زیادی می کند اما متاسفانه او ژورنالیسم را نمی شناسد. او با اینکه سال هاست در تلویزیون است اما هنوز معنای ژورنالیسم را نفهمیده است و به همین دلیل هنوز دوربین را احساس می کند و برایش یک مسأله است. حتی می توان گفت به تناسب حضور دوربین ادبیات خود را کنترل می کند به همین دلیل در بسیاری از اوقات در صحبت کردن متکلف می شود در حالی که تکلّف در یک برنامه گفتگو محور سم است و این سم برنامه را به نابودی می کشاند. از مثال های موفق چنین برنامه هایی می توان از گفتگوهای ویژه خبری با اجرای مرتضی حیدری یاد کرد. اجرای آقای حیدری گرچه خبری است، جذاب و اثرگذار است.
یک برنامه گفتگو محور به ظاهر چالشی هم مثل «نود» وجود دارد که از ویژگی های برنامه های گفتگو محور بهره ای ندارد. من مدتهاست که کمتر این برنامه را می بینم چرا که مبنای آن بر ژورنالیسم زرد پایه گذاری شده و در این راستا موفق هم بوده است.
*به هر حال «نود» یک برنامه چالشی است و قرار نیست رویکرد یک گفتگو از جنس فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
نبوی: خیر. پرداختن به حواشی صرفا یک برنامه را چالشی نمی کند. برنامه چالشی برنامه ای است که بتواند به جامعه و مخاطب کمک کند به طور مثال از نقطه الف به نقطه ب برسد. نوعی تعالی و پویایی باید در این برنامه ها وجود داشته باشد اما آیا برنامه «نود» در تعالی فوتبال کشور نقشی داشته است؟
گاهی برنامه سازان فکر می کنند صرف اینکه چند نفر دور یک میز صحبت کنند برنامه را گفتگومحور می کند در حالی که این چنین نیست *البته بحث ما اینجا برنامه «نود» نیست ولی فکر می کنم این برنامه در حل مجموعه ای از مسائل نقش داشته است.
نبوی: من نمی گویم «نود» باید همه مشکلات را حل می کرد اما در تعالی و حل مشکلات باشگاهی کشور نقشی نداشته است. به طور کلی نظرم این است که همیشه مجموعه ای از برنامه های گفتگو محور در تلویزیون وجود داشته است، مثال دیگر برنامه «دو قدم مانده به صبح» است که به نظرم حتی از «۱۸۰ درجه» رویکردی مجله محورتر داشت. این برنامه بخش های مختلفی داشت که هر کدام از یک کارشناس مجری برخوردار بودند. به طور مثال برنامه های معرفتی را مجید رضابالا هدایت می کرد، بخش های سینمایی را فریدون جیرانی بر عهده داشت و در مجموع هم سری اول و دوم بسیار موفق تر از سری های بعدی بود. وجه ممیز مجله «۱۸۰درجه» که آن را خاص کرد این بود که ما در حوزه مسائل متنوع اجتماعی سیاسی چنین برنامه ای نداشتیم، به هر حال «نود» فوتبالی است و یا «دو قدم مانده به صبح» بیشتر درباره مسائل فرهنگی و هنری بود.
«۱۸۰ درجه» در عین اینکه وجه اقتصادی و سیاسی را داشت بُعد اجتماعی مسائل را هم پررنگ می کرد. گاهی برنامه سازان فکر می کنند صرف اینکه چند نفر دور یک میز صحبت کنند برنامه را گفتگومحور می کند در حالی که این چنین نیست و در این فضا است که «۱۸۰ درجه» توانسته است بر سر زبان ها بیفتد.
ما شاید بتوانیم ادعا کنیم که تا حدودی با خطوط قرمز و ظرافتها آگاهتر بودیم و سعی کردیم تا لبههای خطوط قرمز حرکت کنیم اما از آن عبور نکنیم و این کار ما را راحتتر میکرد*جناب نبوی از تکلف در برابر دوربین و استودیو گفتند اما فکر می کنم نوعی از تکلف و ترس در میان مجریان و برنامه سازان ما وجود دارد که از خود سانسوری در مباحث و طرح دغدغه ها گرفته تا دعوت از مهمانان مختلف را شامل می شود. چقدر شما سعی کردید این ترس بی دلیل و محافظه کاری را کنار بگذارید؟
سید مرتضی فاطمی: اهالی رسانه در این زمینه چندان مقصر نیستند چون این ترس به صورت ذاتی وجود ندارد بلکه شرایط به گونه ای است که ترس به برنامه ساز منتقل می شود تجربه های مختلف از جمله برنامه هایی که ناکام ماندند و متوقف شدند گاهی موجب پیدایش این نگرانی می شود. برنامه ساز دوست دارد وارد حوزه ای شود که تداوم داشته باشد چون شرط اولیه دیده شدن تداوم داشتن است. برنامه ساز انرژی و زمان می گذارد و به دنبال این است که کارش ادامه داشته باشد. البته خط قرمزهایی وجود دارد که بخشی نانوشته است و بعضی هم تصوری است که از خط قرمز وجود دارد و آنقدر پررنگ است که برنامه ساز بنا را بر این می گذارد که واقعا وجود دارد و این تصور ناخودآگاه بر محیط رسانه غلبه می کند. برنامه ساز هم به سمت محافظه کاری و تکلف می رود. ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم که اگر بودیم «۱۸۰ درجه» به قسمت پنجم هم نمیرسید.
ما همیشه در اتاق فکر میگفتیم که اگر بتوانیم از قسمت پنجم برنامه عبور کنیم به نوعی از خودمان فاصله گرفته ایم به تعبیری برنامه با محافظه کاری روی آنتن رفته است. البته ظرافتها و آگاهیهایی در رسانه وجود دارد که اگر کسی خارج از این میدان به آن اضافه شود، شاید مدتها طول بکشد تا با آنها آشنا شود و ما شاید بتوانیم ادعا کنیم که تا حدودی با این خطوط قرمز و ظرافتها آگاهتر بودیم و سعی کردیم تا لبههای خطوط قرمز حرکت کنیم اما از آن عبور نکنیم و این کار ما را راحتتر میکرد.
درباره خودم و تکلف دوربین باید گفت قطعاً دوربین جذابیت و ترسی برای شروع دارد که نمیتوان آن را منکر شد. در این برنامه هم ما سه مجری بودیم که هیچ کدام کار اجرا نداشتیم و تعریف مان هم از خود این بود که مجری به معنای عرف تلویزیونی و برنامهای نیستیم. ما جایگاههای خود را داریم؛ من مجری و در عین حال سردبیر برنامه هستم، محل بحث را مشخص میکنم و اجازه نمیدهم مهمان از محل نزاع و بحث دور شود و سعی میکنم تا جایی که ممکن است وارد چالش و جدل بیجا نشوم، یا امید مهدینژاد نگاهی طنازانه دارد و برنامه را رصد می کرد و سجاد نجفی هم نقش متفاوتی داشت.
*شما گفتید نخواستید مجری باشید اما نمیتوان قواعد و اصول را به راحتی بر هم زد، مخاطبی که اجرای شما را میبیند شاید دوست نداشته باشد مجری را با تعریفی که شما بیان کردید، در نظر بگیرید.
فاطمی: ما نقش معمول مجری که نقش پرزنت موضوع و مهمانان و قواعد عرف اجراست را حذف کردیم و این نقش را به خود مجله دادیم. شما ببینید این مجله ورق میخورد و به صفحات مختلف میرسد و با جلوه بصری که ما ایجاد کردیم مخاطب توانست با بخشهای مختلف برنامه ارتباط برقرار کند.
من از شما یک سوال دارم، چرا این توقع وجود دارد که مجری باید در برنامهها پررنگ باشد اتفاقاً در برنامههای گفتگومحور همانطور که از نامش برمیآید، حرف دو طرف مهمان برنامه از اهمیت بیشتری برخوردار است و ما قرار است دو دیدگاه مختلف را در یک موضوع روبروی هم بنشانیم و در چنین موقعیتی هر چقدر مجری از صحنه دور باشد به مخاطب کمک میکند تا مباحث را پیگیری کند و هر چقدر پررنگ باشد به برنامه آسیب میزند. خیلی از برنامهها این ظرفیت را داشت که مجری بیشتر ورود کند اما شناخت من از رسانه به من می گفت از این کار پرهیز کنم، به نظرم آنقدر تعریف درست محل نزاع و هدایت آن کار جذابی است که به نظرم دیده شدن مجری جذاب نیست.
وقتی دایره آنقدر تنگ میشود و مرکز کاری شما بیرون از دایره میافتد، دیگر نمیتوانید برنامه بسازید *فکر میکنم فقط در برنامه ای با موضوع قطعنامه ۵۹۸ این مسأله وجود داشت که شما خیلی ورود می کردید؟
فاطمی: آن برنامه شرایط خاص خود را داشت. یکی از مهمانان ما فردی بود به نام کامران غضنفری که کتابی به نام «راز قطعنامه» را نوشته بود و در آن اسم برده بود که فلان افراد خائن هستند.
البته من دوست دارم درباره مشکلات دعوت از مهمانان به برنامه های تلویزیونی هم بگویم. وقتی دایره آنقدر تنگ میشود و مرکز کاری شما بیرون از دایره میافتد، دیگر نمیتوانید برنامه بسازید به قول بیدل، «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ». وقتی مهمانی که باید در برنامه حضور داشته باشد، نیست من لاجرم میبینم که یک طرف برنامه سنگینتر است و سعی میکنم آن خلا را پر کنم و اینگونه میشود که من مجبورم در برنامه ورود کنم و قطعا اگر توازن وجود داشته باشد من ورود پیدا نمیکنم.
*اتفاقاً به نظر من هم لازم است که مجری حضور کمتری داشته باشد تا اینکه مثل بسیاری از برنامهها نظر و جهتگیری خودش را اعمال کند و یا اطلاعات را به رخ بکشد منتها مسئله این بود که در این برنامه مخاطب ابتدا درباره نحوه حضور مجری بلاتکلیف بود.
فاطمی: من سعی کردم کوچکترین موضعی نداشته باشم چون من یک شبکه اجتماعی محدود دارم و اگر در برابر هر مهمان کوچک ترین موضعی هم میگرفتم، طرفداران دو طیف واکنش نشان میدادند. ما خواستیم دو مهمانی که دیدگاه هایشان ۱۸۰ درجه با هم متقابل است، این دیدگاه ها را بیان کنند و من کوچکترین دخالتی نداشته باشم. اگر موضع ما مشخص باشد که محکوم به شکست هستیم و اصلاً دیگر چه نیازی به برنامهسازی به این شکل وجود دارد بلکه یک مستند درباره موضع خود تهیه میکردیم. اتفاقاً یکی از سختترین کارهای من اینجاست که باید در برابر آنچه که نمیپسندم، سکوت کنم ولی این برنامه چنین کاری را میطلبد.
نبوی: همانطور که گفتم ما باید در کار و در تحلیل رسانهای به آن سه «چ» (چرا، چگونه و چه) توجه کنیم. به طور مثال من زمانی برنامه ای با عنوان «برداشت دو» داشتم که بنایم در آن، این بود که با سینماگر کارنامه او را مرور و درباره کارش مجادله و نقد کنیم. در اینجا هم برنامهسازان فکر کردند که مجموعهای از مباحث بر زمین مانده و باید به صورت بستهای رسانهای به مخاطب عرضه شود. در این برنامه چرایی (دلایل) و چیستی (محتوای) برنامه مشخص شده است و در «چگونگی» حضور مجری اینکه او کمترین دخالت را داشته باشد با هدفگذاری متناسب است.
فاطمی: ما مشکلاتی اساسی در رسانه داریم از جمله اینکه ظرفیت مخاطب محدود است و یا میان شبکه های رسانه ای تفاوت هایی وجود دارد. مثلا زمانی که ما در میان شبکههای تلویزیونی که مخاطبی عامتر دارند به شبکه افق میرسیم حتی ممکن است در یک برنامه اذان گاهی نکتهای بیان شود که موجب برانگیختن حساسیتها و واکنشهای مختلف شود. در چنین شرایطی من به عنوان برنامهساز باید از مسیری ورود کنم که بیشترین حرف را با کمترین هزینه بیان کنم و این مساله در زمانی رخ می دهد که مجری بی طرفی خود را به مخاطب اثبات کند.
عدهای از دوستانم که هنوز ذهنیت کاملی از شبکه افق نداشتند، بیان میکردند که شبکه افق اگر مستند حیاتوحش از بیبیسی هم پخش کند مخاطب فکر میکند یک استراتژی و تفکری پشت آن است و قرار است با نمایش آن جایی یا نمادی را محکوم کنند *اتفاقاً ویژگی مثبت برنامه شما همین بود که مجری جهتگیری خود را نشان نمیدهد و فکر میکنم علیرغم این تلاش در بعضی از برنامهها مثل گفتگو درباره آوینی مهمان تصور میکرد شما پیشفرضهایی دارید و قرار است با آنها نتیجه گیری کنید.
فاطمی: بله در برنامه آوینی در همان دقایق اولیه این ذهنیت بوجود آمد و شاید به این دلیل بود که بعضی از مهمانان ما با تعریف خاصی از شبکه افق به برنامه میآمدند. زمانی که قرار بود شبکه افق راه بیفتد عدهای از دوستانم که هنوز ذهنیت کاملی از شبکه نداشتند، بیان میکردند که شبکه افق اگر مستند حیاتوحش از بیبیسی هم پخش کند مخاطب فکر میکند یک استراتژی و تفکری پشت آن است و قرار است با نمایش آن جایی یا نمادی را محکوم کنند چون ویژگیهای رسانهای این شبکه هنوز برای مخاطب پیچیده است.
*ذهنیت دیگر هم شاید به این دلیل باشد که مخاطب یا مهمان برنامه شما را به عنوان سردبیر به پیشینهای که در نشریه «پنجره» داشتید منتسب میکند و تیمی هم که در برنامه داشتید یا از این نشریه با شما همراه بود و یا جهتگیری نزدیک به شما داشت. چقدر تلاش کردید که برنامه با این نگاه ذهنی پیش نرود.
فاطمی: چندی پیش یکی از مجریان تلویزیون یک جهتگیری شخصی را در یکی از شبکه های اجتماعی بیان کرد و عده زیادی به او ناسزا و بد و بیراه گفتند. به نظرم این یک ایدهآل است که ما بتوانیم در رسانههای خود و یا حتی رسانههای عمومی نظر و سلایق شخصی خود را بیان کنیم اما در حال حاضر این ظرفیت در جامعه و رسانه ما وجود ندارد در این شرایط کسی که ویترین رسانهای میشود که ادعایش ملی بودن است، قطعاً باید از علایق و سلایق شخصی خود فاصله بگیرد و قطعاً من هم تلاش خود را انجام دادم. اگر هم جایی نتوانستم ضعف من بوده است چراکه باید یک نگاه ملی داشت.
نبوی: من این الزام را قبول ندارم. کسانی که هویت اجتماعی خود را از رسانه میگیرند و پیش از اینکه وارد رسانه شوند هیچ جایگاه و پایگاه اجتماعی نداشتهاند، باید از این هویت اجتماعی مراقبت کنند. زمانیکه من مهمان برنامه ای می شوم خودم هستم ولی به عنوان گزاشگر، مجری و یا گوینده خبر نباید دیدگاه خودم را بیان کنم. اما اگر من در حال اجرای یک تاک شو هستم حتما باید از دیدگاه خود دفاع کنم؛ دیدگاهی که سایشی با تمناها و تمایلات افکار عمومی پیدا نکند.
فاطمی: به نظرم این غیرممکن است و قطعا با خواسته مخاطب سایش پیدا می کند. به طور مثال ما برنامه ای داشتیم که یک طرف آن سعید لیلاز بود که حدود ۸ تا ۹ سال هم در رسانه ملی حضور نداشت و یک طرف هم عبدالرضا داوری از طرفداران آقای احمدی نژاد حضور داشت و اگر مجری میان هر یک از این دو را بگیرد مورد سرزنش هواداران طرف دیگر قرار می گیرد.
نبوی: بله قطعا وقتی دو طیف روبروی هم را دعوت می کنید مخاطب به شکل منطقی انتظار دارد که شما به عنوان مجری ورود نکنید. برعکس همین مخاطب توقع دارد که اگر مجری سوالی می پرسد و دو طرف بحث در حاشیه جواب می دهند و به اصطلاح به خاکی می زنند همان لحظه مجری ورود کرده و واکنش نشان دهد.
باید به اقتضای بحث عمل شود، نمی توان از ابتدا حکم صادر کرد که نحوه حضور مجری چگونه باید باشد. در قسمت اول که ما در برنامه «۱۸۰ درجه» حضور داشتیم جمله ای به شوخی یا جدی به آقای پورحسین گفته شد که او در مناظره های سال ۸۸ به نظر عده ای نقش کرنومتر را بازی کرده است و من فکر می کنم با این حرف به او ستم شد. من ابایی از بیان دیدگاه هایم ندارم و آدم صریحی هستم اما اگر در آن زمان من هم جای دکتر پورحسین بودم همین کار را می کردم. او فقط باید زمان را نگه می داشت. آقای مرتضی حیدری هم در سال ۹۲ همین کار را انجام داد و اقتضای آن برنامه ها همین را طلب می کرد مگر اینکه شما برنامه ای طراحی کنید و بعد یک نماینده از صداوسیما با نامزدها بحث کند که اقتضای چنین بحثی فرق می کند.
ادامه دارد...
نظر شما