به گزارش خبرگزاری مهر، گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با همکاری انجمن علمی دانشجویی علوم اجتماعی اسلامی در ادامه سلسله نشستهای علمی خود، نشست «سلفی گری و خشونت سیاسی» را برگزار مینماید.
محورهای بحث:
*بسترهای فکری و اجتماعی ظهور جنبش های تکفیری و سلفی
در این نشست شاهین زرع پیما دانشجوی ارشد اندیشه اجتماعی مسلمین دانشگاه تهران سخنرانی می کند.
این نشست سهشنبه ۲۵ آبان از ساعت ۱۲:۳۰ تا ۱۴ در سالن شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می شود.
سلفی گری مفهومی نوین در ادبیات «اسلام سیاسی» است که با آن پیوندی ناگسستنی دارد، مفهوم سلفی گری به جریانی اطلاق می شود که خود را پیرو پیامبر و اصحاب «سلف» یا «سلف صالح» می دانند و اعتقاد دارند که باید به «اسلاف» یا گذشتگان خویش بازگردیم. علت اصلی تکوین این پدیده و جریان اجتماعی این بود که از قرون اولیه اسلامی، سه فاجعه در عالم اسلامی پدید آمد:
۱- بسیاری از احکام سیاسی و اجتماعی اسلام متروک ماند
۲- تحریف در نوع بینش ها و نوع تلقی ها از اصول و فروع دین به وجود آمد
۳- خرافه و موهومات و باورهای سنتی موروثی جاهلی و ضد اسلامی وارد اسلام و زندگی مسلمین شد.
بنابراین وقتی «نهضت سلفیه» را از بدو تکوینش واکاوی می کنیم و انگیزه های زایشش را می شکافیم، بدین نکته پی می بریم که حرکتی کاملا «اصلاحگرانه» و تکاملی و مترقی است و در پاسخ به پرسش هایی از این دست شکل گرفت که:
۱- این همه عزت در اعتقاد و این همه ذلت در عمل ناشی از چیست؟
۲- این تضاد شگفت از کجاست؟
۳- از اسلام است یا مسلمین؟
۴- دلایل انحطاط عقیدتی و فکری و علمی و عملی مسلمین چیست؟ و …
در قرون اخیر قبل از ظهور سید جمال، حرکت هایی بدین نام ظهور یافت، همچون «حرکت وهابیگری» که متاثر از محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه به وجود آمد، اما در عمل مشی «ارتجاعی» و «منحط» و «تفرق» زایی را در پیش گرفت. پس از آن نیز می توان از جنبش «سنوسی» ها در شمال آفریقا و الجزایر نام برد که به رهبری «محمد علی سنوسی ادریسی» به وجود آمد و هدفش بازگشت به اسلام بود، اما در نهایت بواسطه ایتالیایی ها که لیبی را اشغال کردند، در هم شکسته شد. در این بحث، ما بر آنیم که مبانی فکری و اجتماعی ظهور سلفی گری و خشونت سیاسی در خاورمیانه را تبیین کرده و روشن کنیم که چرا سلفی گری به معنای نوین آن با سید جمال و عبده آغاز شد و حدود ۱۲۰ سال بعد به ابوبکر البغدادی و (داعش) انجامید.
ما در این مقال در صدد پاسخگویی به این پرسش ها هستیم:
۱- روند گذار جنبشهای اسلامی از آن مشی اصلاح طلبانه به این مشی افراطی و خشونت آمیز چیست؟
۲- چه مبانی فکری و اجتماعی در ظهور و بروز این جریان ها دخیلند؟
۳- در این یک قرن اخیر جهان اسلام چه تجاربی یا بحران هایی را از سر گذرانده؟
۴- ظهور جنبشهای اجتماعی (social movements) تکفیری و سلفی در افغانستان و عراق و سوریه و سایر کشورهای اسلامی تحت عنوان القاعده و داعش مبتنی بر کدامین خاستگاه های فکری و «اجتماعی» شکل گرفته است؟
۵- خشونت سیاسی عریان کنونی زاده ی کدامین خشونت پنهان است؟
نظر شما