ّبه گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو خطبه های این هفته نماز جمعه هامبورگ آیت الله رمضانی امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ است که در ادامه می آید؛
با توجه به مباحث گذشته که دربارۀ اوصاف «اولوا الالباب» و در سوره مبارکه رعد آیات نوزده به بعد بدان اشاره شده است، چند صفت از اوصاف آنان مورد بحث قرار گرفت که «وفای به عهد» و «حفظ پیوندهای الهی و انسانی» از جمله ی آنان است. به همین جهت در ادامه ی همان اوصاف میتوان از یکی دیگر از ویژگیهای اولوا الألباب که «خشیت از پروردگار» میباشد نام برد. که این صفت، سومین وصف از ویژگیهای صاحبان خرد و اندیشه است. زیرا خدای تعالی دارای عظمتی واقعی است، و انسان مؤمن به خاطر ایمان و باورش به منشأ تمام کائنات، حالتی خاص در او بوجود می آید که قلب او را متوجّه حضرت حق می نماید. لذا آنان که از علم واقعی بهره برده اند از این خشیت برخوردارند. که خدای تعالی در این خصوص می فرماید: «إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ؛ از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند».
مقام خوف و انواع آن
یکی دیگر از اوصاف صاحبان خرد و اندیشه، صفت خوف از ذات اقدس ربوبی میباشد، که در ادامه آیه ۲۱ سوره ی رعد، آمده است: «وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِساب؛ و از پروردگارشان میترسند؛ و از بدی حساب (روز قیامت) بیم دارند». با توجه به این آیه ی شریفه مراد از «خوف» به احتمال زیاد یک نوع ترسی است که از مقام عدل الهی و در محکمهی حق، برای انسان مؤمن پدید می آید. که این خوف، ممدوح و سازنده است و باعث می شود انسان از خود مراقبت بیشتری نماید. به همین جهت میتوان گفت خوف به اعتبارات گوناگون دارای تقسیماتی است، که یک قسم آن «ممدوح» و قسم دیگر آن «مذموم» و خوف طبیعی است. به این بیان که خوف ممدوح آن است که می توان برای آن دلیل عقلی یافت مانند: ترس از «سوء الحساب» که از بدرفتاری انسان صورت می گیرد. لذا در حقیقت انسان باید از خود و رفتارش که سازندهی شخصیت اوست، بترسد.
به همین جهت آیه ی شریفه «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد» به همین معنا می باشد. چراکه ترس از خدای تعالی یعنی ترس از قضاوت در دادگاه عدل الهی! و خوف ناپسند مانند: ترس از تاریکی یا ترس از مرده، که اگر انسان علم و دانش لازم را داشته باشد متوجّه می شود که وجهی برای این نوع ترس وجود ندارد. نوع دیگری از ترس وجود دارد که نه خوب و ممدوح است، و نه مذموم! و آن ترس طبیعی است که به لحاظ طبیعت انسان، این ترس در انسان به وجود می آید. مانند: ترس از حیوان وحشی و درنده، و لذا انسان درصدد رفتن به پناهگاهی میشود؛ تا با حمله ی آن حیوان درنده مواجه نشود. که این نوع ترس نه خوب و ممدوح است و نه مذموم!
به هر حال آیه درصدد تبیین پیمان صفات «اولوا الألباب» است. که آیا آنان نسبت به پروردگارشان خشیت دارند؟ چراکه این نوع ترس اساس حکمت و معرفت است. زیرا در روایتی از رسول خدا در این باره آمده است: «خَشیَةُ اللَّهِ رَأسُ کُلِ حِکمَةٍ؛ بیم از خداوند، اساس هر حکمتی است» و این بهترین نوع ترس است که در نفس انسان صاحب خرد و اندیشه به وجود می آید، و جهت آن این است که انسانها به دلیل اینکه یک موجود فقیری نسبت به غنی مطلق ـ خدای متعال ـ هستند، احساس کوچکی می کنند. زیرا به هر حال آدمی که فقر محض است، هنگامی که در مقابل دارای مطلق و کامل مطلق قرار میگیرد، خود را در برابر حضرت حق هیچ می انگارد. و این حالتی است که برای صاحبان معرفت و خرد ناب پدید می آید. لذا انسانهای مؤمن در چنین حالتی فقط و فقط از حضرت حق آن هم به این معنا که احساس کاستی و نقص می کنند می ترسند، و از این جهت نگرانند که حق او را اداء نکرده باشند.
مقام صبر، معنا و کیفیت آن
یکی از بارزترین شاخصهها و ویژگیهایی انسانهای صاحب خرد ناب و اندیشه، صبور بودن آنان در مشکلات سخت است؛ که برای جلب رضایت الهی بدان آزمایش میشوند. لذا خدای تعالی در قرآن در خصوص این افراد میفرماید: «الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون؛ همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکّل میکنند».
با توجه به این آیه صبر به معنای حکومت و سکون نیست بلکه به معنای مقاومت و استقامت است. که گاهی با انجام واجبات ـ آنهم با کیفیت مطلوب ـ تحقق می یابد، و گاهی با ترک محرمات، و گاهی در مواجهه با مشکلات و مصائب! که البته هر کدام پاداش خاص خود را دارد. لذا روشن و واضح است کسانی که برای رسیدن به کمال تلاش جدی دارند، و مجاهدت و مقاومت می کنند، به اندازه سعی و تلاششان مقام و درجه ای را کسب می کنند. چراکه خدواند متعال در این باره فرموده است: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُون؛ به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!». پس صبر و استقامت در مسیر بندگی، برای رسیدن به مقام قرب الهی است. و همچنین برای آنکه قلب انسان حرم الهی قرار گیرد. چرا که امام صادق(ع) در این خصوص فرموده است: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّه؛ دل، حرم خداست. پس در حرم خدا، جز خدا را جای مده».لذا بندگان خوب و مؤمن خدا کسانی هستند که برای جلب رضایت و خشنودی خدای تعالی صبر و استقامت می کنند.
با توجه به آی های که مرور شد قاعده ای که از این آیه ی شریفه به دست می آید این است که این افراد باید هر کاری را که انجام میدهند، برای رضایت الهی انجام دهند نه برای ریا و خودنمائی! از همین رو میبایست همه ی مشکلات و سختیها را فقط برای اینکه ذات اقدس الهی راضی باشد تحمل کنند. چراکه این افراد به تصریح آیات قرآن به هرآنچه که خداوند برای آنان در دنیا مقدر نموده، راضی هستند.«نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون؛ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمایند)؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوری میکنند بهتر است!».لذا هیچگاه نسبت به کسانی که از دنیا بیشترین بهره را بردهاند حسادت نمی ورزند؛ بلکه از صمیم قلب می گویند: «هنیئاً لأربابِ النَّعیمِ نَعیمُهُم؛ که این نعمت، پاکان و نیکان و رهروان حقیقت را گوارا باد!».
بلکه آنچه که برای آنها مهم است، این است که آیا در روزی که گذشت کاری انجام داده اند که مورد رضایت الهی قرار گرفته باشد؟ و در حقیقت به قرب بیشتر رسیده اند یا خیر؟ به همین جهت خداوند در قرآن داستانهای پیامبرانی را یادآور می شود که اسوهی صبر و مقاومت بودند. مانند حضرت ایوب(ع) «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذاب؛ و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است» و در جای دیگر فرموده است: «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّاب؛ ما او را شکیبا یافتیم؛ چه بنده خوبی که بسیار بازگشتکننده (به سوی خدا) بود!»لذا وصف صابر بودن پس از امتحانهای سنگین به آن حضرت داده شد، زیرا آن پیامبر الهی از روی حکمت خدای متعال در صحنه ای بزرگ از امتحانات دشوار قرار گرفت، و انواع بلاها و سختیها را متحمل شد، بدین بیان که تمام اموال و اولادش را از دست داد؛ حتی با بیماری طاقت فرسایی مواجه گردید. اما همواره خدای متعال را شاکر بود.
این سختی ها برای آن حضرت مطابق برخی نقلها ۷ سال بهطول انجامید، و در برخی نقلها آمده است که ابتلائاتی که به جناب ایوب پیامبر(ع) عارض گردید، حدوداً ۱۸ سال طول کشید.لذا در زمانی جناب ایشان با امتحانات دشوار الهی مواجه شد، همهی مردم آن روزگار به جز همسر مؤمنه اش، از او فاصله گرفتند. حتی کار به جایی رسید که او را سرزنش میکردند و میگفتند: ای ایوب تو حتما گناهی بزرگی مرتکب شده ای که این گونه مبتلا به بلایای بزرگی شده ای! حضرت ایوب دل آزرده شد و دست به دعا برداشت، و پس از آن همه سختیها، خدای تعالی پاداش آن همه صبوری را بهوی عنایت فرمود، و او را به عنوان بنده مقرَّب در همه حال حفظ نمود.
نظر شما