خبرگزاری مهر، گروه استانها- مهری شیرمحمدی، مریم قاضیزاده: اگر کمی در سطح شهر رشت قدم بزنی و نگاهی به خانههای این شهر بیندازی، دیگر نه خبری از آن خانههای چوبی با تالارهای بزرگ و پیوسته در جلوی خانه است و نه حوضهایی نیلی که تا همین چند دهه پیش، جولانگاه ماهیهای گُلی بود.
حتی دیگر برای ساخت خانهها از مصالح متناسب با اقلیم گیلان هم استفاده نمیشود و چوب و کاه و کُلُش جایش را به حلب و سنگ و بتن داده و نماهای کامپوزیت و سنگ، جای نماهای نیل کاری شده ساختمانهای قدیمی را گرفته است.
سابق بر این محدوده بین خانههای قدیمی را پرچینهای کوتاهی که از ساقههای درختان ساخته میشد و در گویش محلی به آن (آجار) میگویند مشخص میکرد و جداسازی محدوده هر ملک از سایر املاک با پرچین، باعث میشد تا همسایگان در ارتباط نزدیکتری باهم بوده و به قولی از حالوروز هم باخبر باشند.
بنا به گفته قدیمیها، این پرچینها اگرچه حصاری برای تعیین محدوده هر خانه بود اما حصاری بر روابط عاطفی بین همسایگان به شمار نمیآمد و حتی از بالای این پرچینها همسایگان در تعامل مدام با یکدیگر بودند.
برای مثال همسایهای که روزانه تولید تخممرغ داشت، به همسایه بغلدستی تخممرغ میداد و از او برای چاشنی غذایش نارنج میگرفت و همین تعاملات بود که چاشنیهای زندگی را بیشتر و بیشتر میکرد.
برخی ویژگیهای خانههای سنتی گیلان |
|
مصالح ساختمانی |
معماری این منطقه از چوب و الیاف گیاهی بهصورت عمده بهرهبرداری کرده است، جنگلهای انبوه در کنار مزارع برنج از مهمترین منابع تأمین مصالح ساختمانی منطقه هستند. با توجه به این عوامل در خانههای روستایی گیلان ازلحاظ نوع معماری و مصالح بکار رفته گوناگونی فراوانی دیده میشود، استفاده از گالی یا کولش نیز تنها محدود به پوششی برای سقف شیبدارنیست، ریسمان تابیده شده از کولش که به «وریس» معروف است، گاهی نقش سازهای دارد این درحالیکه وریس بیشتر در محل اتصال دو عضو چوبی کاربرد زیادی داشته است. رنگ غالب یک بنای بومی غالباً در هارمونی کامل با محیط اطراف است. چوب نیز نقش سازهای مهمی را در سازههای بومی گیلان دارد، در برش زیر نفوذ و رسوخ عوامل طبیعت که در نقشهای مختلف چه در نقش سازهای و چه در نقش تزئینی خودنمایی میکند، به تصویر کشیده شده است. |
شکل و پوشش سقف |
در برخی از نقاط گیلان که امکان استفاده از سفال موجود است پوششی از سفال بر روی زیرسازی از نی و توفال وظیفه جمعآوری آب باران از بام و هدایت آن به آبروها و ناودانها را به عهده دارد، استفاده از تختههای پهن نیز در مناطق جنگلی گیلان برای پوشش سقف و جلوگیری از نفوذ باران مرسوم است، سقف شیبدار بر روی سازهای چوبی قرار دارد. |
وجود بالکن در ساختمان |
فضای خالی بین بدنه اصلی بنا و امتداد سقف که «فاکون» گفته میشود؛ محل مناسبی برای انبار کردن و یا پخت غذا است، گونه برخورد دیگر که بیشتر در خانههای شهری دیده میشود، استقرار بالکن دورتادور بنا است، این بالکن علاوه بر آنکه دسترسی اتاقها به یکدیگر را تأمین میکند، مانع از رسیدن باران به بدنه بنا میشود. |
اما امروزه محصور شدن در پس دیوارهای سنگی پر تفاخر سبب شده تا دیگر کمتر همسایهای با همسایگان خود روابط عاطفی داشته باشد و این معضل حتی به روستاها نیز سرایت کرده است.
در این شرایط لزوم بررسی المانهای قابل احیا در معماری گیلان و تبدیل آن به المانهایی متناسب با زندگی مدرن امروز، ضرورتی است که کمابیش احساس میشود. المانهایی برخاسته از نوع فرهنگ، اقلیم و شرایط زندگی در استان که سبک زندگی را در خطه سرسبز گیلان تعیین میکرده است.
معماری گیلان؛ ساده و درون گرا
مسئول باستانشناسی معاونت میراث فرهنگی گیلان، نخستین سازههای اسکان دائم در گیلان را مربوط به یافتههای بعد از اسلام میداند و به خبرنگار مهر میگوید: هرچند سابقه زیست در گیلان بر اساس کاوشهای باستانشناسی حدود ۲۳ هزار سال قبل تخمین زدهشده است اما محل اسکان گروههای اولیه انسانی غارها و شکافهای طبیعی بود و نخستین سکونتگاه بشر اولیه در گیلان «غار دربند» معرفیشده است و بعضاً شاهد سازههای موقت و نیمه موقتی هستیم که با عمدهترین مصالح طبیعی یعنی چوب ساختهشده بود.
ولی جهانی میافزاید: زندگی مبنی بر شبانی و وفور مصالح فراوان و سبکی چوب و کُلُش(ساقه برنج) نیاز به استفاده از سنگ در سکونتگاههای نخستین را منتفی میکرد و همچنین در برخی مناطق، ساکنان پیشازتاریخ این نواحی، دارای معماری نیمه یکجانشینی و در برخی موارد یکجانشینی کامل هستیم.
وی استقرارهای یکجانشینی کامل و ایجاد شهرها در گیلان را مربوط به دوران بعد از اسلام میداند و تصریح میکند: حدود دو قرن بعد از اسلام و شیوع آیین علویان، شاهد شکلگیری شهرها و ایجاد مراکز حکومتی اداری و خدماتی هستیم.
معماری بومی گیلان به گونه ای است که از مرکز بنا خارج شده و به حاشیه می پردازد و بنای اصلی پشت نمای ظاهری یعنی نرده ها، ستون ها و تالار و مهتابی قرار گرفته است
این باستانشناس، سادگی و استفاده از مصالح چوب را مهمترین شاخصه معماری گیلان توصیف میکند و ادامه میدهد: دور بودن گیلان از چرخه تحولات عمومی کشور در هنر معماری آن و آموزش شیوههای جدید در ساختوساز نیز تأثیر داشته است.
جهانی تصریح میکند: منازعات سیاسی و مذهبی حکومتهای کوچک ملوکالطوایفی در گیلان فرصتی برای احداث بناهای بزرگ و پایدار را نداد و عوامل فرساینده ناشی از اقلیم هم مزید بر علت شد تا معماری گیلان، ساده، بهدوراز مناسبات هندسی و درونگرا باشد.
معماری متناسب با موقعیت جغرافیایی
وی همچنین نوع معماری گیلان را بسته به موقعیت جغرافیایی تقسیمبندی کرده و میگوید: در عین تشابهات، اختلافهایی در معماری جلگه، ساحل و کوهپایه و کوهستان در نوع مصالح و معماری دیده میشود.
مسئول باستانشناسی معاونت میراث فرهنگی گیلان میافزاید: معماری بومی گیلان بهگونهای است که از مرکز بنا خارجشده و به حاشیه میپردازد و بنای اصلی پشت نمای ظاهری یعنی نردهها، ستونها و تالار و مهتابی قرارگرفته است.
جهانی همچنین از دیگر نکات بارز معماری بومی گیلان را چگونگی جهتگیری ساختمانها نسبت به بادهای محلی میداند و توضیح میدهد: جهت غربی به دلیل شرایط اقلیمی(وزش باد و باران) بسته است و سقف روی آن را میپوشاند. جنوب ساختمان هم به دلیل استفاده از آفتاب، ایوانهای بلند دارد و شرق و بخشی از شمال جنوب هم باز است تا در تابستان هوا جریان داشته و از رطوبت بنا کاسته شود.
وی ادامه میدهد: قرارگیری بنا بر کرسی بلند و بافاصله از زمین، تقارن در معماری بومی و استفاده از حداکثرمصالح، سبُکی سازه، فقدان تزیینات و داشتن ایوانهایی با ستونهای چوبی و سرستونهای تزیینشده نیز از دیگر شاخصههای معماری بومی گیلان است.
جایگزینی مصالح جدید در معماری مدرن
مسئول باستانشناسی معاونت میراث فرهنگی گیلان درباره آسیبهایی که طی سالهای اخیر گریبان معماری استان را گرفته است، میگوید: معماری محلی گیلان در ۳۰ سال گذشته با تغییرات زیادی روبرو بوده و این تغییرات و تخریب در مدت ۱۰سال اخیر شتاب بیشتری گرفته است بهطوریکه حتی در روستاها نیز شاهد تخریب خانههای سنتی و یا تبدیل آنها به انبار هستیم.
جهانی ادامه میدهد: عمده موارد این تغییر، جایگزینی مصالح جدید با مصالح متناسب با اقلیم گیلان است برای مثال حلب جایگزین سفال و کلش شده و کاربرد حلب، از سقف شیبها کاسته است. همچنین سنگ و بتن جایگزین چوب شده و دیگر مصالح از پیرامون تهیه نمیشود و اکنون دیگر چوب مهمترین شاخصه مصالح معماری گیلان نیست.
وی همچنین به دیگر تغییرات در الگوی معماری یکسان در شهرها و روستاها اشارهکرده و توضیح میدهد: در معماری بومی همه درها رو به نمای بیرون باز میشود و جابجایی فصلی در اتاقها و ایوان حکمفرما بود ولی اکنون این الگو هم تغییر کرده است.
سبک معماری چینی در گیلان
جهانی ضمن ابراز تأسف از این تغییرات بدون نظارت و ضابطه میافزاید: متأسفانه حتی شاهدیم در تالش و مناطقی از شهرستان سیاهکل نیز احداث خانههایی به سبک معماری چینی و ژاپنی بدون رعایت الگوی معماری اسلامی رواج گرفته است و تأسفبارتر اینکه مرجع صدور مجوز ساختوساز بعضی از این سازهها با معماری ناهمگون با الگوهای ایرانی- اسلامی، برخی دستگاههای دولتی بوده است.
متاسفانه حتی شاهدیم در گورستان های تاریخی تالش و مناطقی از شهرستان سیاهکل نیز خانه هایی به سبک معماری چینی و ژاپنی بدون رعایت الگوی معماری اسلامی رواج گرفته است
وی خاطرنشان میکند: این تخریب و تغییر الگوی معماری حتی شامل اماکن مذهبی، مساجد و بقاع متبرکه هم میشود.
این پژوهشگر گسترش نامتوازن و بدون آیندهنگری در شهرها را خطری برای معماری بومی- شهری توصیف و تصریح میکند: در معماری شهری عوامل فرهنگی و اجتماعی درون جامعه شهری و همچنین تأثیر معماری و هنر بیرون از حوزه شهر را میتوان دید.
جهانی به تأثیر معماری بومی گیلان از معماری دیگر کشورها هم اشارهکرده و میافزاید: این تأثیر را میتوان از الگوی معماری سرزمینهای همجوار یعنی کشورهای اروپایی قفقاز و ترکیه نیز مشاهده کرد.
وی شاخصترین بناهای الگو گرفته از معماری اروپایی را مجموعه بناهای میراثی میدان شهرداری رشت میداند و میگوید: متأسفانه این ساختمانهای شاخص واقع در میدان اصلی شهر تابستان امسال بدون نگاه میراثی از بین رفت و بناهای منعطف مرکز را تحت تأثیر قرار داد. ضمن اینکه در اثر این فعلوانفعالات سریع و بدون لحاظ نگاه میراثی، بقایای آثار دوره سلجوقی و دوره قاجار مدفون در دل خاک این میدان نیز کاملاً از بین رفت و به تاریخ پیوست.
تغییر معماری، نیازی برخواسته از زندگی مدرن
هرچند تغییر سبک معماری از سنتی به مدرن سیمای سنتی و بومی شهرها را با تغییر و تحول اساسی و گاهی بیهویت مواجه کرده است اما یک مهندس گیلان پژوه و عضو سازمان نظاممهندسی استان این تغییرات را برخاسته از نیازهای زندگی مدرن میداند.
«روبرت واهانیان تبریز» دراینباره به خبرنگار مهر می گوید: الگوی معماری گذشته خاص نیازهای همان زمان شکلگرفته بود و در شرایطی که سبک زندگی و امکانات بهتر زیستن تغییر کرده و افزایش جمعیت، الگوی آپارتماننشینی را ناخواسته به ما تحمیل کرده است، نه نسل جدید میتواند در سازه مسکونی گذشته زندگی کند و نه ضوابط شهرسازی اجازه چنین معماریای را در شهرها میدهد.
وی تأکید میکند: سبک زندگی گذشته با نیازهای همان زمان شکلگرفته بود و الگوی زندگی فعلی برآمده از نیازهای جدید است ولی میتوان الگوی معماری گذشته را کماکان در روستاها و حاشیه شهرها با امکانات زیست جدید ترویج کرد.
بااینحال وی نگاهی به عقبه معماری گیلان را در رسیدن به درک درستی از تغییرات این منطقه ضروری دانسته و میگوید: تا قرنها پیش ساکنان بومی با استفاده از مصالح موجود در طبیعت (چوب و نی و کلش و گل) مسکن میساختند. جنگلهای بکر و انبوه، مردابها، پشهها و انواع بیماریها، حیوانات درنده و فقدان مراکز پزشکی امکان زیست در گیلان را بسیار سخت میکرد.
توجه به گیلان در عصر صفوی
واهانیان ادامه میدهد: به دلیل کوههایی که استانهای نوار ساحلی کاسپین را محاط کرده، عملاً یکفاصلهای بین گیلان و استانهای مرکزی بود و بهنوعی گیلان تا قرنها یک منطقه فراموششده بهحساب میآمد و همین امر ایستایی را بر بسیاری از حوزهها ازجمله معماری گیلان تحمیل میکرد که یکسانی در الگوی معماری و مبتنی بر استفاده از مصالح طبیعی، شاخصه معماری شهری و روستایی گیلان بود.
این گیلان پژوه میافزاید: بعد از اسلام، و حتی تا قرنها بعد- که حکومتهای محلی در ایران سر برآوردند- گیلان همچنان استانی فراموششده از دید دولت مرکزی بود و به دلیل کوهها و جنگلهای انبوه، امکان حضور در گیلان نبود و تا پیش از صفویه، یک ایالت خودمختار در دست خاندان «اسحاق وند» و «کیاییان» محسوب میشد.
واهانیان اظهار میکند: در سال ۹۷۰ خورشیدی و پس از تشکیل دولت صفویه، فردی از جانب شاه تهماسب صفوی از خاندان آل اسحاق فومن، حکمران گیلان میشود و در سال ۱۰۱ خورشیدی و با حضور مقتدرترین شاه صفوی یعنی شاهعباس، دولت مرکزی به خاطر دو محصول سودآور یعنی برنج و ابریشم به گیلان توجه میکند.
بروز تحولات در معماری گیلان
این محقق ادامه میدهد: پسازآن شاهد احداث جادههایی در گیلان هستیم که تجارت را تسهیل میکرد و احداث جاده قدیم معروف به «راه شاهعباسی» -راهی بود که از کوههای صعبالعبور دیلمان و عمارلو عبور کرده و به قزوین میرسید- در دستور کار قرار گرفت و درست از این زمان به بعد است که شاهد تحولاتی در معماری گیلان هستیم که از اواخر دوره قاجار شدت بیشتری گرفت.
برخی از بناهای میراثی گیلان، یا به تمامی از معماری نئوکلاسیک روسیه الگو پذیرفته و یا تلفیقی از معماری اروپایی و بومی است و به جز الگوی معماری، مصالح آن نیز متفاوت است
وی میافزاید: با شروع مشروطه تحولات شگرفی در نوع معماری دیده میشود و شاهد ساخت بناهایی با کاربریهای جدید هستیم همچنین بعد از مشروطه نهادهای مدنی چون انجمن شهر، بلدیه، مؤسسات آموزشی، بیمارستان، هتلها و ... در جامعه سر برآورد و طبیعتاً الگوی معماری آنها هم بومی نیست.
واهانیان به تأثیرپذیری الگوی معماری گیلان از سبک معماری نئوکلاسیک اروپا به خاطر همجواری نیز اشاره و تصریح میکند: برخی از بناهای میراثی گیلان، یا به تمامی از معماری نئوکلاسیک روسیه الگو پذیرفته و یا تلفیقی از معماری اروپایی و بومی است و بهجز الگوی معماری، مصالح آن نیز متفاوت است.
وی ادامه میدهد: از زمانی که نوع مصالح تغییر یافت و الگوهای معماری جدید به گیلان راه یافت، آرامآرام یکسانی در نوع معماری مسکونی هم تغییر پیدا کرد و بهعنوان نمونه، عمارت میرزا خلیل رفیع، یک سازه کاملاً روسی است. سازهای که اولین شهردار رشت حتی مصالح و نقشه آن را نیز از روسیه وارد کرد.
ضوابط شهرسازی عاملی بازدارنده برای بروز خلاقیت در معماری
عضو نظاممهندسی گیلان در ادامه ضوابط معماری و شهرسازی را عاملی بازدارنده برای بروز خلاقیت در حوزه معماری میداند و میافزاید: یکی از پدیدههای بازدارندگی در عرصه معماری، ضوابط معماری و طرحهای تفصیلی و جامع است.
واهانیان توضیح میدهد: وزارت مسکن، راه و شهرسازی طرحهای جامع را طی یک مناقصه به مهندسان مشاور میدهد و طرحهای جامع تدوینیافته پس از تأیید وزیر مسکن و تأیید شورای عالی شهرسازی از طریق وزیر کشور به استانداریها و سپس به شهرداریها ابلاغ میشود و به عبارتی این طرحها خارج از فضای هر استان تدوین میشود.
وی ادامه میدهد: متأسفانه نظاممهندسی استانها هیچ دخل و تصرفی در طرحهای جامع ندارند و مهندسان استانها چارهای ندارند جز اینکه تمام اسلوب آن را بپذیرند.
این گیلان پژوه تأکید میکند: معماری امروز خلاقیت خود را تنها در نما خلاصه میکند و نمای ساختمان هم بهمثابه ویترینی برای فروش کالا شده است.
واهانیان، راهکار برونرفت از این چالش را حضور بخش خصوصی میداند و یادآور میشود: بااینکه در قانون اساسی به فعالیت بخش خصوصی صحه گذاشتهشده، ولی عمدهترین مشکل کشور امروز در بسیاری از حوزهها عدم فعالیت بخش خصوصی در یک رقابت آزاد است.
هرچند مدرن شدن زندگی و پیدایش نیازهای جدید متناسب با این نوع زندگی دلیل عمده تغییر سبک زندگی و نوع معماری در کل کشور را تشکیل میدهد اما شاید بتوان با نگاهی جدید و خلاقانه آنچه را که تا پیشازاین متناسب با نوع زندگی مبتنی بر اقلیم هر استان در معماری به کار گرفته میشده را احیا کرد چراکه بدون شک احیای المانهای معماری، سبک زندگی را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
نظر شما