خبرگزاری مهر، گروه استانها- محمدرضا جباری: خانههای تاریخی بهعنوان ظرفیتی منحصربهفرد در قلب بافت تاریخی و قدیمی قزوین قرارگرفتهاند تا همچنان ساختار محله های قدیمی این شهر حفظ شود بهطوریکه بهرغم همه تغییرات صورت گرفته در چهره شهرهای امروزی همچنان بافت قدیمی و تاریخی حکایت زیبایی از معماری ایرانی- اسلامی را روایت میکند.
ازجمله خصوصیات خانههای قدیمی در بیشتر شهرهای ایران مساحت زیاد آنهاست و در سبک معماری آنها نیز دو قسمت اندرونی و بیرونی دیده میشود.
رنگهای بهکاررفته در تزیینات ساختمانها متأثر از ویژگیهای اقلیم گرم و خشک بودهاند. مصالح ساختمانها، علاوه بر تواناییهای سازهای و توجه به مسائل اقتصادی و تأمین مصالح از نقاط نزدیک، بهترین شکل بهرهبرداری از انرژی محیط را نشان میدهند.
اغلب خانههای قدیمی و تاریخی از قسمتهای سکو، سردر ورودی، در ورودی، هشتی، دالان، ایوانها، حیاط و اتاقهای اطراف آن، حوض، آشپزخانه، سرویسها، ساخت خانه در جهت قبله، گودال باغچه، بام، سرابستان، زمستان نشین، تابستان نشین، بهارخواب، اتاق کرسی تشکیلشدهاند.
خانههای تاریخی که تعداد آنها در استان قزوین کم نیست، همواره بهعنوان یکی از زیباترین عرصههای تبلور معماری اصیل ایرانی مطرح بودهاند و اغلب مسافران و گردشگران، مشتاق بازدید از خانههای تاریخی هستند.
خانههای تاریخی قزوین به لحاظ نوع معماری و بهرهمندی از سازههای دارای کاربری متناسب با اقلیم منطقه دارای معماری زیبا و فضایی دلنشین هستند؛ حوضهای فیروزهای، استفاده از خشت و آجر، گچ کاریهای منحصربهفرد، اتاقهای سهدری و پنجدری، شیشههای رنگی، استفاده از چوب بهجای فلز علاوه بر اینکه زیبایی قابلتوجهی به خانههای قدیمی و تاریخی دادهاند در صورت مرمت و بازسازی میتوانند برای کاربریهای گردشگری مورد استفاده قرار گیرند.
بسیاری از این خانهها از آنجاکه به لحاظ معماری از غنای بیشتری برخوردار بوده و هستند چون متعلق به افراد سرشناس و بزرگان شهر بوده، شاخص شدند و میراث فرهنگی برای ثبت ملی آنها اقدام کرده است.
۱۸۰ هکتار بافت تاریخی در قزوین
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان قزوین در گفت و گو با خبرنگار مهر بابیان اهمیت صیانت از بافتهای تاریخی گفت: در استان قزوین ۱۸۰ هکتار بافت تاریخی داریم که بیشتر آن در شهر قزوین قرار دارد.
محمد علی حضرتی اظهار داشت: در این بافت بیش از ۱۰۰ خانه تاریخی هرکدام با معماری متفاوتی وجود دارد که برخی میتواند ویژگیهای اقامت گردی بومی را داشته باشد و برخی در شهر قابلیت تبدیلشدن به هتل را دارند که باید مورد ارزیابی کارشناسی قرار گیرد.
وی تصریح کرد: بیشتر این خانهها مالک خصوصی دارند و تعداد محدودی هم در اختیار میراث فرهنگی است که در رویکرد جدید شرایط لازم را برای استفاده از این مکانها با تغییر کاربری فراهم خواهیم کرد تا ضمن ایجاد نشاط و شادابی در محلههای تاریخی به رونق این مناطق کمک شود.
حضرتی گفت: حدود ۵۰ خانه تاریخی در شهر قزوین شناساییشده که میتوانند به هتل سنتی و اقامتی تبدیل شود که خانه «بهروزی» با همین نگاه در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت و با نوسازی بهعنوان اولین هتل سنتی در نوروز سال گذشته به بهرهبرداری رسید.
وی اضافه کرد: از یک منظر این حرکت فرهنگی میتواند موجب حفظ و احیاء بناهای تاریخی شده و در کنار ایجاد اشتغال به افزایش ارزشافزوده و تحقق یکپارچگی در فضای همجوار هم کمک کند و موجب هویت بخشی مناطق مختلف شود.
حضرتی یادآور شد: مهمترین ویژگی معماری خانههای ایرانی به شکل مطلق و در منطقه قزوین که از آن بهعنوان معماری «مکتبخانههای قزوین» یادمی شود مبتنی بر چند اصل ازجمله سازگاری با اقلیم است.
وی افزود: اگر در یزد و کرمان و کاشان معماری مبتنی بر بادگیر است در قزوین مبتنی بر ایوان و باغ است، خانههای قزوین همان چیزی است که سعدی از آن بهعنوان «سرابستان» یاد میکند(سرا همان خانه و بوستان یعنی باغ کوچک) علت پیدایش خصلت ایرانیهاست و چون ایران در منطقهای شکلگرفته که پر آب نیست ساکنان این منطقه از دیرباز خود را با شرایط طبیعی وفق میدادند که کمترین انرژی مصرف شود و بیشترین استفاده را داشته باشد.
حضرتی میگوید: ایرانیها باید با بیآبی و کمآبی و بیابانزایی مبارزه میکردند لذا در معماری هم این ویژگیها لحاظ میشد به همین دلیل خانههای قزوین در سطح پایینتر از کوچه قرار میگرفت و پله زیادی میخورد تا به آب برسد برای اینکه قنات در دسترس خانواده باشد.
به گفته حضرتی بخشی از خانه و در جنوب آنکه آفتاب میگرفت با تختهبندی برای خشککردن پسته، بادام و زردآلو استفاده میشد و فضاهایی مبتنی بر پذیرندگی داشت و یکی دیگر از ویژگیهای معماری قزوین تورفتگی در معابر به نفع رهگذران بود که کارکرد آن بهصورت پیرنشین و هشتیها و نیم هشتیهایی که امکان استقرار رهگذاران و سالمندان و شبنشینی محلی را فراهم میکرد.
مدیرکل میراث فرهنگی استان بیان کرد: تفکیک اندرونی از بیرونی در معماری و طراحی بهگونهای بود که امنیت و آرامش و آسایش خانه ایجاد شود و میهمانان اگر محرم نبودند در قسمت بیرونی پذیرایی میشدند و اگر محرم بودند به داخل خانه میآمدند.
حضرتی تصریح کرد: اختصاص فضاهایی برای مراسم عزاداری و روضهخوانی از دیگر ویژگیهای معماری خانههای تاریخی در قزوین بود بهطوریکه از ۴۵۰ سال قبل این سنتها برپا میشده و برای نمونه خانه حاج سید جوادی، امینیها، رضویها، اخوی زادگانها دارای حسینیه های خانوادگی هستند و ساکنان آن بانی بساط خیر بودند و تشخص را هم حفظ میکردند.
مصالح خانهها عمده خشت و آجر بوده و با توجه به توان مالی و بخشهایی که نیاز بوده با کاهگل یا در آبانبار با ساروج کار میشده استحضرتی داشتن آبانبار خانگی را از دیگر ویژگی خانههای تاریخی این سرزمین میداند که امکان ذخیره آب در تابستان کم آب را فراهم میکرد و آبانبار عمومی هم برای کسانی که توان مالی نداشتند در کوچهها و معابر ساخته میشد.
وی در خصوص مصالح بناها میگوید: مصالح خانهها عمده خشت و آجر بوده و با توجه به توان مالی و بخشهایی که نیاز بوده با کاهگل یا در آبانبار با ساروج کار میشده است.
حضرتی تعداد خانههای باقیمانده در شهر قزوین را حدود ۶۰ خانه تاریخی اعلام میکند و معتقد است در ۴۰ سال اخیر طرحهایی که در خیابان کوروش قزوین اجرا شد خیلی از خانههای تاریخی را از بین برده است.
وی اضافه میکند: درگذشته شهرها برای وجودشان منطق زیستی داشتند اما چون امروز منطق اقتصادی حاکم شده دنبال کلانشهر شدن هستیم و دیگر در نظر گرفتن کیفیت زندگی مهم نیست و ساختارهای شهری به هم ریخته است. اگر در گذشته مسکن محل آسایش بود امروز این آرامش را نداریم. به همین دلیل در شرایط کنونی نیازمند این هستیم که در مبانی معماری شهری تجدیدنظر کنیم.
شناسایی خانههای تاریخی قابل احیا توسط تشکلهای مردمی
الهام حاجی ملکی کارشناس ارشد مرمت بناها و بافتهای تاریخی و دبیر انجمن دوستداران یادمانهای ماندگار در گفت و گو با خبرنگار مهر اظهار داشت: در این انجمن از سال ۹۴ با تشکیل کارگروه «حیاتبخشی خانههای تاریخی قزوین» شناسایی خانههای تاریخی را باهدف حفظ و نگهداری آغاز کردیم که در این راستا تاکنون بیش از۸۰ خانه واجد ارزش تاریخی شناساییشده است.
وی بیان کرد: خانه به معنای کوچکترین واحد اجتماعی در جامعه که سرمنشأ خوبیها و زیباییهاست همواره به دلیل تعداد، مالکیتها و ارتباط تنگاتنگ با زندگی مردم در معرض تغییرات گسترده قرارگرفته و گستره خانههای ارزشمند در قزوین در محدودهای از دروازه دربکوشک تا امامزاده حسین(ع) قرار دارد و این محدوده بسیار باارزش و تاریخی است که باید حفظ شود.
حاجی ملکی شاخصهای بناهای تاریخی قزوین بهویژه خانهها را در ارتباط تنگاتنگ با باغستان میداند و میگوید:در همه پلانهای معماری قزوین درختان همچون باغی کوچک هستند و در برخی خانهها بهندرت نارنجستان هم دیدهشده است.
وی میافزاید: داشتن آبانبار برای تأمین آب در زمان کمآبی از دیگر ویژگی خانههای قزوین است و باافتخار باید اذعان کرد این خانهها چه بزرگ و چه کوچک معماری کاملی دارند زیرا برای آسایش صاحبخانه همهچیز را پیشبینی کردهاند و مطبخ، حیاط، باغچه، انباری، زیرزمین، رف و سقفهای منبتکاری شده و پنجرههای ارسی برای نورگیری ملایم و حتی محل برگزاری آیین های مذهبی در این مجموعه بهدرستی سبب آسایش ساکنان آن بوده است.
حاجی ملکی میگوید: بسیاری به دلیل نداشتن شناخت از معماری ایرانی متأسفانه خیال میکنند خانههای قدیم به دلیل جمعیت کم شهرها و متمول بودن مالک اینچنین به منصه ظهور رسیدهاند اما پژوهش ما نشان میدهد در شهر قزوین همه شهروندان در کنار یکدیگر با سطوح اجتماعی مختلف زندگی میکردهاند و خانهها اگرچه نمود ظاهری سطح زندگی است اما چیزی از ارزشهای انسان کم نکرده است.
این کارشناس ارشد مرمت که با نگاهی حسرتآمیز از مقایسه این خانهها با آپارتمان های کنونی صحبت میکند و از تفاوت خانههای تاریخی قزوین با سایر مناطق هم پرده برمیدارد و اظهار میکند: خانههای قزوین اگرچه در ظاهر شبیه تمام مناطق است، اما در حقیقت حتی شبیه خانههای واجد ارزش تهران هم نیست و ارتباط تنگاتنگی با باغستان، محیط و فرهنگ این منطقه دارد و شکلی از زندگی مردم این سرزمین است.
اگر ساعاتی در یکخانه ارزشمند وقت بگذارید آنچه روح شمارا صیقل میدهد آرامش است و هیچ صدایی از بیرون دیوارهای خانه شمارا آزار نمیدهدوی میافزاید: خانههای تاریخی قزوین از سطح معابر و کوچهها پایینتر و امنیت آن تأمین است، این خانه ها هم از سرقت محفوظ بوده و هم اهالی خانه با آزادی کامل و بهدوراز چشم دیگران میتوانند در خانه رفتوآمد کنند برخلاف آنچه که در خانههای امروزی نادیده گرفتهشده است.
حاجی ملکی اظهار داشت: خانههای تاریخی عایق صوت، گرما و سرمای منطقه قزوین است و صدای ساکنان خارج نمیشود تا همسایگان را آزار دهد و کاملاً متناسب با اقلیم و نیاز محلی ساختهشده و هم ظرف زندگی مردم است. اکنون نیز اگر ساعاتی در یکخانه ارزشمند وقت بگذارید آنچه روح شمارا صیقل میدهد آرامش است و هیچ صدایی از بیرون دیوارهای خانه شمارا آزار نمیدهد.
وی میگوید: اگر قرار بود بانوی خانواده ساعتها در خانه وقت بگذارد، باید محیط آرام و راحتی داشته باشد به همین دلیل معمار ایرانی باوجود باغچه، حوض، مطبخ، درخت، آسمان بکر، حریم و تمام عناصر تزیینی و سازهای امن این فضا را فراهم میکند تا ساعتها بدون مزاحمت اغیار در خانه فعالیت کند و دراینبین مصالح نیز آرامبخش است.
به گفته حاجی ملکی، وقتی تناسب در همه ابعاد معماری رعایت میشود حتی مصالح و تزیینات نیز باهدف به کار میرود، آسمان در قاب حیاط نقش بسته میشود و استفاده از خشت و آجر و مصالح گرم به آرامش فضا کمک میکند.
آنچه در دانشگاه تدریس میشود کاربردی نیست/ خانههای امروزی خوابگاه است
حاجی ملکی در ادامه می گوید: باید معماری گذشته را درک کنیم ولی آنچه در دانشگاهها تدریس میشود نمیتواند نیازها را جوابگو باشد و کاربردی نیست لذا دانشجوی معماری و شهرسازی ما نمیتواند آموختههای خود برای تأمین نیازها به کار گیرد و همچنان رضایت عمومی جلب نمیشود و خانههای امروزی بههیچوجه محل آسایش نیست بلکه تنها خوابگاه است.
حاجی ملکی اظهار داشت: در خانههای تاریخی معماری بهگونهای است که هیچ فضا و عنصری بیهدف والا طراحی نشده، حتی شیشههای رنگی برای شکست نور و تلطیف نور خورشید تعریف و طراحی میشود و این شکست نور به آرامش خانواده کمک میکند اما امروز از این ویژگی هم بیبهرهایم و معماران ما حتی درک درستی از عنصر کوچک و درعینحال باارزشی چون پنجره ندارند.
این کارشناس ارشد معماری اضافه میکند: امروز فقط ساختمان میسازیم ولی معماری نمیکنیم و فضای خانه ایرانی در خانههای جدید گمشده و تناسب معماری در خانهها رعایت نشده است و در این راستا برای تبلیغ معماری گذشته، کتاب سر دربهای خانههای تاریخی قزوین باهدف حفظ الگوی «سر درب» بهعنوان نمونه بارز عنصر معماری خانه در طراحی شهری، بهزودی توسط انجمن یادمانها منتشر میشود.
شهری چون قزوین که در همه زمانها مشاهیر پرور است اکنون با معماری امروزی و با کدام محیط خانه واقعی قرار است بازهم مشاهیر پرور باشد؟وی بیان کرد: زمانی که در دانشگاه تهران مشغول تحصیل بودم استادی میگفت: «اگر من نیز پنجرهای رو به باغ و درخت و آسمان آبی و حوضی پر آب داشتم بیشک شاعر میشدم» همانجا بود که پی بردم محیط زندگی(خانه) اولین معلم انسان است که روح انسانها را پرورش میدهد. شهری چون قزوین که در همه زمانها مشاهیر پرور است اکنون با معماری امروزی و با کدام محیط خانه واقعی قرار است بازهم مشاهیر پرور باشد؟
حامد مانی فر کارشناس معماری و شهرسازی که هماینک مسئولیت مدیرکلی راه و شهرسازی استان را بر عهده دارد در خصوص معماری خانههای تاریخی دیدگاههای خاصی دارد.
مانی فر: هدف از نگهداری خانههای تاریخی حفظ کالبد آن نیست بلکه حفظ هویت تاریخی و معماری ایرانی و اسلامی آن است.
مانی فر به خبرنگار مهر گفت: معماری اسلامی و ایرانی شاخصهایی دارد که سطحیترین نوع نگاه این است که اگر ساختمان ما دارای فرم نمای خاصی باشد معماری ایرانی اسلامی دارد اما در مراتب ارزشگذاری این نگاه در پایینترین سطح است و نشان میدهد هنوز به محتوا نرسیدهایم و میخواهیم ظاهر را درست کنیم.
وی معتقد است ارزش معماری ما در گذشته این بود که درواقع محل ظهور تفکر و روشهای زندگی مردم بود و هر جور فکر و زندگی میکردند و رابطه خویشاوندی داشتند و هر اقتصادی داشتند در معماری دیده میشد لذا در روستایی که دارای اقتصاد دامداری هست کاملاً نوع معماری آن با روستایی دیگر که کشاورزی بود فرق میکرد و این اقتصاد مقاومتی بود که بیشترین بهرهمندی را داشت.
مانی فر معتقد است: این نوع تفکر در اقلیمهای مختلف دیده میشد و شاخصهای جغرافیایی و اقلیمی و محلی هم وارد مقوله اقتصاد معماری میشد و تأثیر خود را در معماری میگذاشت لذا معماری ما در حوزههای مختلف تفاوت کلانی ندارد اما در جزییات متفاوت است، یکی در تزئینات جلو رفته و یکی در مصالح متفاوت است که تفاوت در محل و اقلیم است و همه در محتوا و بطن موضوع مشترک بودند.
مدیرکل راه و شهرسازی بیان میکند: استاد پیرنیا که پدر معماری سنتی است یک ویژگی را برای معماری ایرانی تعریف میکند و میگوید در معماری ایرانی «خودبسندگی» وجود دارد که اقتصاد مقاومتی است و خود را تأمین و مرمت میکند.
وی میافزاید: اگر تابش آفتاب زیاد است جلوی ساختمان ایوانی میگذارد که سقف آن مانع نفوذ آفتاب میشود و در ساعاتی که لازم ندارد عمق ایوان بهگونهای است که با زاویه تابش تغییر میکند و هر جا نتوانست نور را کنترل کند با شیشهرنگی آن را کنترل میکند که در شهر یزد این خودبسندگی به بادگیر تبدیل میشود.
خودبسندگی در قزوین تبدیل به معماری چند طرفه و حیاط مرکزی میشود، حیاط مرکزی یکگونه جهانی است و در چهارگوشه خانه و در شمال و جنوب و مرکز دیده میشودمانی فر اظهار داشت: خودبسندگی در قزوین تبدیل به معماری چند طرفه و حیاط مرکزی میشود، حیاط مرکزی یکگونه جهانی است و در چهارگوشه خانه و در شمال و جنوب و مرکز دیده میشود.
وی میگوید: استفاده از شیشههای رنگی هم برای شکستن و تابش نور و گرمای تابستان است، لذا خانهها در الموت، تاکستان و بویینزهرا باهم فرق دارد و تفاوت اقلیم تغییر را باعث میشود، خودبسندگی بخشی هم در مصالح است و اگر محل اقامت مردم در کوهستان است برای ساختوساز از سنگ و چوب استفاده میشود و چون خاک ندارند به سمت مصالح سنگ و چوب می روند و در حوزه دشت استفاده از سنگ کم شده به خاک اضافه میشود چون اقتصاد از باغداری به کشاورزی رفته و خانهها خشتی میشود و استفاده حداقلی از چوب در تیر سقف دارید.
وی بیان میدارد: زندگی روستایی ساده است و در معماری روستایی تزئینات دیده نمیشود و فقط در مساجد جامع و حسینیهها تزئینات داریم و خانهها ساده است چون مردم توان مالی ندارند و کمبود استادکار ماهر هم بوده اما در شهر چون درآمد بیشتر است تزئینات هست و درمجموع در معماری قزوین تزئینات در گچبری و آیینهکاری و کارهای چوبی هم دیده میشود.
مانی فر در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان الگویی از معماری تاریخی گرفت اظهار داشت: هم میتوان الگو گرفت و هم نه، اگر فکر کنیم استفاده مفهومی است چون در معماری گذشته محرمیت و ارتباطات بین محلهای و همسایگی حفظ میشد یک سلسله مراتبی از شهر تا واحد مسکونی وجود داشت و مرکز شهر تعریف خود را داشت و در داخل خانه هم محرمیت دیده میشد شما همسایه را میدیدید و پیر نشین داشتیم و ارتباط واحد مسکونی با بیرون برقرار بود.
مانی فر بیان کرد: در گذشته همسایهها از هم خبر داشتند و حدیث دینی را عمل میکردند و چون همسایه را میشناخت و ارتباط داشت، کمک میکرد اما آیا فضای کالبدی امروز شهر موجب میشود که شما ارتباط داشته باشید؟ از این فیلتر که عبور میکردید همه نیازها تأمین میشد.
وی میگوید: امروز هم میتوانیم در واحدهای مسکونی آپارتمانی فضای جمعی مشترک ایجاد کنیم جایی برای ملاقات همسایهها مانند سالن اجتماعات، استخر، سونا که همدیگر را ببینند و طراحی ورودی خانههای ما هم باید سلسله مرتب داشته باشد. در گذشته یک فرورفتگی در ورودی درب منزل وجود داشت و امروز دربهای ورودی کمی عقب میرود، دو پلاک در جوار هم هستند و میتوان جوری طراحی کرد که درب ورودی در کنار هم باشد و همسایهها همدیگر را ببینند و سلام و احوالپرسی کنند.
وقتی یک کوچه با ۵۰ قطعه پلاک خطی در دو سمت هست میتوان فضایی در وسط کوچه و انتهای آن تعبیه کنیم تا زمینه ارتباط فراهم شودوی اضافه میکند: وقتی یک کوچه با ۵۰ قطعه پلاک خطی در دو سمت هست میتوان فضایی در وسط کوچه و انتهای آن تعبیه کنیم تا زمینه ارتباط فراهم شود و بهجای دوربرگردان در یک کوچه عنوان مرکز محله تعریف کنیم.
مانی فر در خصوص اینکه دانشگاهها چه کمکی میتوانند به معماری ایرانی کنند اظهار داشت: باید آنچه آموزش میدهند درست تبیین کنند، وقتی استاد پیرنیا میگوید «خودبسندگی» آن را تعریف کنیم و ارتباط بخشهای مختلف را برقرار کنیم و اگر کسی ویژگی معماری را گفت از دانشجو بخواهند آن را پیاده کند، دانشجو باید خودبسندگی را بفهمد و آن را در طراحی پیاده کند، یکی از ویژگیهای معماری ایرانی، درونگرایی است و موضوعات را در داخل خود حل میکرده و ظهور و بروزش در خارج کمتر بوده است.
وی با ابراز خرسندی از فعالیت جوانانی علاقهمند در انجمن یادمانها اظهار داشت: این انجمن بهعنوان یک تشکل مردمی خوب کارکرده و اگر آنها را جدی بگیریم میتواند به مسئولان و دلسوزان این عرصه کمک مؤثری کند.
مالک خانه تاریخی: آرامش و آسایش را در خانههای تاریخی یافتهایم
در ادامه گزارش خانههای قزوین به سراغ یکی از مالکان بنای تاریخی به نام «عباس زرنگار» میرویم.
وی مالک خانه تاریخی زرنگار در محله آخوند یکی از محله های قدیم و ارزشمند شهر قزوین است، زرنگار بیش از آنکه خود را مالک بنا و خانه پدری بداند، خود را امانتدار و عاشق میراث خانوادگی میداند.
زمانی که دلیل ماندن و زندگی کردن در این خانه اجدادی را از وی پرسیدیم با اشتیاق خاطرات کودکی خود را بازگو میکند و از علاقه پدر و مادر خود به این بنای ارزشمند یاد میکند به همین دلیل خود را موظف به نگهداری از میراث پدری میداند.
وی معتقد است که خانههای قدیمی ویژگیهایی دارند که دیگر هرگز نمیتوان آن را در خانههای امروزی یافت. یکی از ویژگیهای اصلی این خانهها را آرامش داشتن آن بیان میکند و این آرامش را روح بنا میداند و میگوید: در معماری، تزیینات، طراحی فضای خانه و تمام آنچه برای بناست، قابللمس است.
زرنگار باعلاقه ما را به دیدن تکتک فضاهای خانه هدایت کرده و از کاربرد و نقش آن در تأمین نیازها و آسایش خانواده صحبت میکند. وی میگوید: ساختمان یک خانه دارای چندین عملکرد جداگانه است. عنوان زمستان نشین و تابستان نشین هم در خانه دقیقاً متناسب با کاربری آن نامگذاری شده است. زیرزمینها هم علاوه بر آن کاربرد مختلفی دارند. چنانچه در تابستان بهعنوان فضای خنک خانه محل نگهداری مایحتاج زندگی است. به همین دلیل در برخی خانهها زیرزمینها هم دارای حوض هستند تا فضای مطلوبتری در تابستان برای ساکنین خانه ایجاد کنند.
وی حیاط خانه را قلب خانه میداند و اظهار میکند: اغلب خانههای قدیمی دارای درختان میوه همچون خرمالو، سیب، انجیر و ... هستند که برای ساکنان آن بسیار مورداحترام است.
زرنگار در پاسخ به این پرسش که آیا حاضر به ترک این خانه و رفتن به خانه دیگری هست میافزاید: هرگز. سالها با کمک فرزندانم که اکنون آنها هم نسبت به این سرا بسیار متعصب هستند برای مرمت و نگهداری از این خانه زحمت کشیدیم و با تمام مشکلات توانستیم آن را حفظ کنیم. بهعلاوه کدام خانه و بنای امروزی مانند این مکان میتواند روح انسان را تعالی بخشد؟ من هر آنچه بدان نیاز دارم در این خانه موجود است و تمام تلاشم نگهداری از این ملک و میراث پدری است.
عباس زرنگار که خود یکی از باغداران بنام شهر قزوین است میگوید که باغ نیز یکی دیگر از میراث های گرانبهای ماست که باید برای آن نیز ارزش قائل شد.
وی اظهار میدارد: در نسل قدیم خستگی معنایی نداشت و کار بخش مهمی از زندگی روزانه است و من هم از همان نسلم، هرچند این خانه بزرگ و نگهداری از آن سخت باشد که نیست برای من لذتبخش است به همین دلیل باافتخار این بنای ارزشمند را نگهداری میکنم.
معماری اصیل احیا شود
خانه در میان سایر گونههای معماری به دلیل ارتباط تنگاتنگ با زندگی هر انسانی جایگاه ارزشمندی را داراست. به همین دلیل برای تنوع در طراحی از خُرد فضاها تا کلان فضاها و تبدیل به عرصهای برای ایجاد فضایی مطلوب، همواره موردتوجه معماران گذشته بوده است.
قزوین هم با داشتن محدودهای ارزشمند و تاریخی تعداد زیادی ازاین خانه های تاریخی را در دل خود جایداده است اما در میان طرحها و مداخلات شهری خانهها مورد بیمهری واقعشدهاند و تعداد آنها رو به کاهش است. حال اگر این عنصر کوچک ولی باارزش اجتماعی از میان رود و تنها چند نمونه معدود آنهم با مداخلات فراوانی که در آن صورت میگیرد باقی بماند، قرار است این نمونهها ضامن بقای کدام ارزشها باشند؟
«خانه» نمونه بارز معماری ایرانی-اسلامی است. زیرا تمام تلاش معماران و طراحان درگذشته ایجاد فضایی مطلوب برای ترویج سبک زندگی ایرانی بوده است چون انسان جایگاه والایی در جامعه دارد به همین دلیل باید خانههای تاریخی که دارای ارزشهای زیبایی، فرهنگی، اقتصادی هستند شناسایی و حفاظت شوند و این نه به دلیل حفاظت از ساختمان تاریخی بلکه برای تداوم سنت و فرهنگ اصیلی بوده که در آنها جاری است.
قزوین به دلیل ویژگیهای تاریخی و شهرنشینی، چه در سطح معماری و چه در سطح شهرسازی همواره موردتوجه بوده بر همین اساس خانه بهعنوان ارزشمندترین عنصر معماری و شهرسازی نیز باید موردتوجه باشد که تاکنون شهر قزوین نتوانسته در این زمینه تأثیرگذار باشد.
شناسایی و حفاظت از خانههای تاریخی علاوه بر نگهداری از یک میراث تاریخی، الگویی برای معماران و دانشجویان خواهد بود تا بتوانند در عرصه دانشگاهی و اجرایی از الگوی خانه های ایرانی بهرهمند شوند.
نظر شما