به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «میان شک و ایمان» شامل گفتگوهایی درباره دین و عقل نوشته جان هیک به تازگی، با ترجمه ادیب فروتن توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۰ چاپ شده است.
مولف کتاب، اثر خود را این گونه معرفی می کند: اگر حسابی نسبت به دین شکاکید، اما حاضر نیستید یکسره آن را کنار بگذارید، یا اگر جایی در میانه طیف شک و ایمان قرار دارید، این کتاب کوتاه مناسب شماست. کتاب عبارت است از سلسله ای از گفتگوها میان فردی خیالی به نام دیوید که هرگونه اعتقاد به یک امر متعالی را با تردید جدی می نگرد، و فردی دیگر به نام جان _خودم_ که بر مبنای تجربه دینی معتقد است فراتر از واقعیت فیزیکی و انسانی، واقعیتی برتر وجود دارد.
نویسنده در گفتگوهای این کتاب، به پرسشهایی عظیم میپردازد که رو در روی همه انسان ها قرار می گیرند. به عنوان نمونه: آیا دلیل خوبی برای باور به خدا وجود دارد؟ یا آن که خدا نوعی توهم است؟ و این که دقیقا منظورمان از خدا چیست؟ آیا جز خدای سنتی کلیساها، علاوه بر جهان مادی که ما بخشی از آن هستیم، «چیزی در آن جا» وجود دارد؟ آیا لحظات استثنایی یا «اوج» که بسیاری از مردم گهگاه تجربه کرده اند، سرک کشیدن هایی گذرا به یک ساحت معنوی وسیع ترند؟
جان هیک درباره گفتگوهای این کتاب نوشته است: در گفتگوها گاهی به تجارب خودم در طول یک زندگی نسبتا طولانی اشاره کرده ام _ نه تنها لحظات تجارب قانع کننده دینی، بلکه همچنین تجربه مواجه شدن با ادیان دیگر، حضور در زمین لرزه، حضور در دادگاه به اتهام الحاد، و شاهد میانجیگری ظهور [ارواح] بودن. برخی از خوانندگان ممکن است گمان کنند که گفتگوهای فصول هشتم و نهم پیرامون علم اعصاب بیش از حد فنی اند، و وسوسه شوند که نخوانده از آنها رد شوند. اما امیدوارم که در برابر این وسوسه مقاومت کنند و دست کم نگاهی به این صفحات بیاندازند.
این کتاب ۱۵ بخش یا بهتر بگوییم «گفتگو» دارد که به ترتیب عبارت اند از:
«طرح مسئله: طبیعت گرایی در مقابل دین»، «آیا وجود خدا قابل اثبات است؟»، «مقصود ما از خدا چیست؟»، «دین بدون تعالی؟»، «تجربه دینی»، «اعتماد به تجربه دینی»، «به رغم تناقضات دینی؟»، «علم اعصاب و تجربه دینی»، «گفتگوی بیشتر درباره علم اعصاب»، «دلالتهای ضمنی در مسیحیت»، «دلالتهای ضمنی در اسلام»، «ادیان: خوب یا بد؟»، «رنج و رذالت»، «زندگی پس از مرگ؟» و «خوش بینی کیهانی».
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
* بله، این نگاه توست به دین، و می توانم برای پیشرفت بحث با آن موافقت کنم.
بسیار خب، حالا روشن است که، اگر مورد آشکار، مسیح را در نظر گیریم، او عمیقا از زندگی در پیشگاه پدر آسمانیاش آگاه بود. او خدا را با چشمانش ندید، اما چنان آگاهی قدرتمندی از خدا داشت که خداوند برایش همچون همراهانش یا تپهها و دریاچه جلیل حقیقی بود. اکنون من ادعا میکنم که از منظر او باور به حقیقت خدا عقلانی بوده است، و نه تنها این، بلکه از نگاه او بی عقلی می بود اگر چنین باوری نمی داشت. باور نداشتن در نظر او نوعی خودکشی شناختی میبود.
[حضرت] محمد نیز عمیقا از حضور الهی آگاهی داشت، از طریق کلماتی که بر ذهن او نقش میکردند و تبدیل به قرآن شدند. و باز از نظر او نیز نپذیرفتن این کلمات در مقام اشراقی الهی نوعی خودکشی شناختی میبود.
و باز افزون بر این، هنگامی که بودا به روشن بینی دست یافت، یا از نظرگاه خودخواهانه رهایی پیدا کرد، و از بهجت عالی نیروانا بهره مند شد، نمی توانست از آگاهی از این حقیقت یا در واقع از مشارکت در آن خودداری کند. و غیرقابل تصور می بود که از آن آگاه نباشد، این نیز دوباره نوعی خودکشی شناختی می بود.
این کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار و ۶۵۰ نسخه و قیمت ۱۴۰ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما