به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «دیالکتیک چشمها» نوشته شاهپور شهبازی به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب چهل و دومین عنوان «هنری و سینمایی» نشر چشمه و چهل و دومین عنوان مجموعه «مطالعات سینمایی» این ناشر است.
این کتاب دومین جلد «دراماتورژی فیلم» است که در سال ۹۴ توسط همین ناشر چاپ شد. کتاب «دراماتورژی فیلم» یک مجموعه مقالات بود که هر مقاله اش مستقل نوشته شده اما به دلیل ارتباط تماتیک چاپ آنها تحت یک عنوان، کلیتی واحد داشتند. تعدادی از این مقالات پیش تر در مجلات سینمایی کشور چاپ شده و برخی از آنها هم برای اولین بار در آن کتاب منتشر شدند.
«دیالکتیک چشمها» هم یک مجموعه مقاله و نقد فیلم است که تحلیل فیلمهای تحلیلی ای را که از حیث ساختاری در دو گونه سینمای دراماتیک و اپیک جا می گیرند، در بر میگیرد. رویکرد زبانی، نقد و تاکید بر دیکتاتوری معنا، مفاهیمی هستند که باعث ارتباط مقالات این کتاب با یکدیگر می شوند.
کمال الملک، هتل بزرگ بوداپست، پسربچگی، هنوز آلیس، مرد پرندهای، قصههای وحشی، کلاس هنرپیشگی، مرهم، روغن مار، ماهی و گربه، چند فیلم از الکساندر ساکوروف و دوازده مرد خشمگین، فیلمهایی هستند که در مقالات این کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.
عناوین مقالات این کتاب به این ترتیب است:
این «لحظه» آخر کی «سقف» میشود؟، من خاطره دارم پس هستم، حقیقت خیالی یا خیال حقیقی، نیزه منقار یا شاه بال پرواز، مکانیک دستها یا دیالکتیک چشمها، استوار به شکنندگی صخره یخ، لذت فقدان یا فقدان لذت، دیکتاتوری قاب یا آزادی خیال، تاریخ قدرت یا قدرت تاریخ، بامداد خانه یا بیداد خیابان، شهوت سوزان تیغ و رقص موزون بادبادکها، گفت و گویی درباره پی رنگ و پی رنگ فرعی.
در قسمتی از مقاله «دیکتاتوری قاب یا آزادی خیال» میخوانیم:
تمرکز بر جنبههای حسی و بصری جهان مرئی، قدرت رنگ، تاکید بر واقعیت تصویری و بازنمایی نمادین جادههای باریک، ریل راه آهن، قایق در آب، صدای سوت قطار، وزش باد، سکوتهای طولانی و تصویر شاپرکی که در میان انگشتان نحیف و بیمار مادر جان می سپارد، همعرض با محتوای متن، طبیعت و مرگ را در هم میآمیزد. تصاویر شاعرگونه به نمایش در می آیند و بدون جلب توجه تماشاگر فامهای گرم و سرد با هم ترکیب می شوند. نورپردازی بدون سایه، زمینه و پس زمینه را آن چنان با هم ادغام می کند که مرز میان واقعیت و خیال را در هم می شکند. معیار سنجش واقعیت این جا دیگر نه نگرانیها، دلشورهها، هراسهای شخصیت از اجبارها، اخلاقیات یا ضرورتهای عینی و بیرونی، بلکه از نحوه برخورد شخصیت با این ضرورتها ناشی می شود. مادر روی نیمکت و زیر تنه خمیده درخت درد می کشد. از آسمان می پرسد، از خلقت، از زندگی، از مرگ. تصویر یگانگی مادر و پسر و رنگ قهوه ای لباسها با پس زمینه پوست قهوه ای ضخیم درخت، آن چنان در هم آمیخته می شوند که بازنمایی عشق و مرگ شکل دیگری از واقعیت را به نمایش در می آورد که ضمن وفاداری به واقعیت آن را از واقعیت سینمای مستند متمایز می کند. میزانسن ثابت است. در تمامی نماها حرکت شخصیت و میزانسن صحنه را دیواره قاب تصویر محصور می کند. قاب متناسب با شخصیتها خودش را تصحیح نمی کند بلکه برعکس بازیگران در این چارچوب اسیرند.
این کتاب با ۱۲۰ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما