به گزارش خبرنگار مهر، نسخه جیبی رمان «ناپیدا» نوشته پل استر با ترجمه خجسته کیهان به تازگی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این کتاب هفتاد و یکمین «رمان» خارجی این ناشر و دهمین عنوان از مجموعه آثار «پل استر» است که چاپ می کند و مانند دیگر آثار این نویسنده، چاپ ترجمه اش با خرید حق تالیف از نویسنده اثر انجام می شود. نشر افق پس از چاپ ترجمه تعدادی از آثار پل استر اقدام به چاپ این کتاب ها با قطع جیبی کرده که به مرور منتشر می شوند.
انتشار و عرضه ترجمه فارسی این رمان در ایران، همزمان با انتشار جهانی آن انجام شد و نسخه های قطع رقعی آن، پیش از این ۳ بار تجدید چاپ شدند.
داستان این رمان، حاوی داستان های تو در تویی است که گاهی شبیه ادبیات معمایی هستند. شخصیت پیش برنده قصه، راوی است که با کند و کاو در زندگی شخصی به نام آدام واکر، شرایط رو به سقوط او را دنبال می کند. واکر شخصیت منفی داستان رمان پیش رو است.
رمان «ناپیدا» در ۴ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
امضا نداشت، ولی لازم نبود. تهدید بی رحمانه ای بود و حالا که رفتار بورن را دیده و شاهد توانایی اش در وحشیگری بودم، یقین داشتم که در عملی کردنش تردیدی به خود راه نخواهد داد. اگر او را لو می دادم، تعقیبم می کرد، اما اگر دست به کاری نمی زدم، مرا به حال خود می گذاشت. هنوز خیال داشتم به پلیس خبر بدهم، اما آن روز گذشت و روزهای دیگری هم گذشتند و از عهده برنیامدم. وحشت ساکتم کرده بود زیرا واقعیت این بود که تنها سکوت می توانست مرا از خطر رویارویی دوباره با بورن محافظت کند، و این تنها چیزی بود که در آن هنگام برایم اهمیت داشت: اینکه او را برای همیشه از زندگی ام به دور نگه دارم.
اما سکوت شرم آورترین رفتاری بود که از من سر می زد و از نظر انسانی مرا در مرتبه پایینی قرار می داد. زیرا نه تنها باعث می شد قاتلی آزاد بگردد، بلکه به نحوی زیرکانه مرا با ضعف اخلاقی خود رو به رو می کرد، با دانستن اینکه هرگز چنان که تصور می کردم نبودم، و در واقع آدمی بدتر، ضعیف تر و ترسوتر از آنچه گمان می بردم بودم. حقایقی هولناک و عمیق. این عدم شجاعت حالم را به هم می زد، اما چطور می توانستم از تهدید آن چاقو نترسم؟ بورن بدون کمترین ناراحتی وجدان یا پشیمانی آن را به شکم ویلیامز فرو برده بود، و با اینکه اولین ضربه را می شد برای دفاع از خود به حساب آورد، در مورد یازده تای دیگر که در پارک وارد آورده بود چه می شد گفت، تصمیم خودسرانه به قتل؟ پس از اینکه نزدیک به یک هفته خود را شکنجه دادم، عاقبت جسارت لازم را برای تلفن زدن دوباره به خواهرم یافتم، و وقتی در طول گفت و گوی دو ساعته مان همه آن ماجرای نکبت بار را برای گوئن بازگو کردم، پی بردم که راه دیگری ندارم. باید اقدام می کردم. اگر نزد پلیس نمی رفتم، همه عزت نفسم را از دست می دادم و شرم ناشی از آن بر سراسر زندگی ام سایه می افکند.
این کتاب با ۲۵۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما