به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات ققنوس به تازگی ۴ عنوان کتاب از جواد مجابی را منتشر و راهی بازار نشر کرده که ۳ عنوان از آنها تجدید چاپی و مربوط به نوشتههای پیشین او بوده و یک عنوان جدید و تازه چاپ است و قرار است این کتابها فردا چهارشنبه ۱۶ اسفند طی مراسم در شهر کتاب دانشگاه رونمایی شوند.
این کتابها همچنین شامل ۳ رمان و یک مجموعه داستان میشوند.
کتاب جدید مجابی، رمان «گفتن در عین نگفتن» است که صد و سی و چهارمین کتاب داستان وهشتاد و چهارمین رمان ایرانی است که این ناشر چاپ میکند. مجابی این رمان را سال ۹۵ نوشته و پیش از شروع صفحات آن، این جمله درج شده است: «خنده حتما بعد از خلقت همه جانداران جدی ابداع شده.»
این رمان در ۲۲ فصل نوشته شده که عناوین شان به ترتیب عبارت است از: با آن پدر راهزنم، تبانههای شباشب، چرا با من این کار را میکنی؟، خوابهای زیانبار، آن جا بودند آیا؟، روباهها از کجا میآیند؟، دیدارهای نامنتظر، لیچارنامه، ده کوره فراموشی، گردشی در دفتر صورتگری، او هرچه داده پس میگیرد، این باغ تمامیباغهاست، پریدن از بالای گودال خود، آن رستخیز ناگهان، دلم بس فتنه خواهد دید، آوازهای مخالف زنان، و این صدا که نمیماند، همه اش همین بود؟، هنوز عمرم به دنیا بود، هیجان به وجود نیار عادی باش!، استخوان در گلوی گرسنگان، فصل آخر (شگفتا! هنوز زنده!).
در قسمتی از رمان «گفتن در عین نگفتن» میخوانیم:
عادت کرده ام با عادات خود در جنگ و گریز باشم. روزهایی برده عادت بی نظم خویشم و روزهایی با آن در ستیزم. عادت نکردن دیگر عادتم شده است و برای این عادت مسخره هم باید چاره ای مسخره تر بیندیشم. سالها عادت کرده بودم به خوابیدن تا لنگ ظهر و بیدار شدن کاهلانه در بستر و درازکش گذراندن وقت با نگاه به سقف و پنجرهها تا برخاستن از جا و صبحانه و ناهار را یک وعده کردن. سالهایی بوده که پیش از برآمدن آفتاب پشت میزم نشسته بودم و چیزهایی مینوشتم. زمانی دیگر، در میانسالی، وقت نوشتن یا نقاشی کردنم تغییر کرد؛ چنان که برای خودم هم پیش بینی ناپذیر بود الان چه کار باید بکنم، آسان تر این بود که کاری کنم، مفیدتر هم بود. فصلهایی به هنگام ظهر و عصر کار میکردم و اول شب به خوابی مرگ آسا میرفتم.
این کتاب با ۲۳۹ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان منتشر شده است.
بین چهار کتاب پیش رو، اولین عنوان تجدید چاپی، «روایت عور» است که مجموعه ای از نثرها و داستانهای کوتاه مجابی را شامل میشود که پیش تر در مجلات و مطبوعات چاپ شده اند. این نوشتهها به جز مطلب ابتدایی که کتاب که مربوط به سال ۴۷ در مجله فردوسی است، به طور عمومیمربوط به سالهای ۸۰، ۸۱ و ۸۲ میشوند و مقدمه کتاب هم در سال ۸۳ نوشته شده است. چون چاپ اول این اثر هم در همان سال بوده است. «روایت عور» دوازدهمین مجموعه داستان کوتاه و سی و یکمین کتاب داستان ایرانی است که ناشر مورد نظر چاپ کرده است.
مجابی با اشاره به آغاز کار نوشتن تمثیلهای طنزآمیزش از سال ۴۶، ابتدای این کتاب اشاره کرده که انگیزه خلق این نوشتهها بیش تر با این هدف بوده که در دوران شتاب گرفتن زندگی سنتی و بی حوصلگی خاص و عام، داستان در موجزترین شکل و معنای خود ظاهر شود و برای مخاطبان جذاب باشد. او در سال ۸۱ تصمیم میگیرد این شیوه نگارش را به طور همه جانبه امتحان کند و سعی کرده تمثیل و روایتهای کنایی کوتاه را که سابقه هزارساله در ادبیات فارسی داشته اند با توجه به تجربیات ادبی جهانی این قالب قدیمی، از نو زندگی ببخشد.
عناوین برخی از مطالب و داستانهای کوتاهی که در این کتاب چاپ شده اند، عبارت اند از:
آبخیزدار، در برلن، فالت فاله، حسابی خیط شدیم، ماجرای خردیزه، دو کلمه از مادر عروس، بخش هنری روزنامه، از پشت شیشه کبود، در تاکسی اتفاق میافتد، ناگهانی است بلا، فقط در عالم سینما، چیزی باید دفن شود، یک دو روایت ناتمام، شاعران و شبان، ساحل درکه و ...
چاپ دوم این کتاب با ۲۳۲ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۱۶ هزار تومان منتشر شده است.
«باغ گمشده» یک رمان به قلم مجابی است که پنجمین رمان و هفتمین کتاب داستان ایرانی است که ققنوس چاپ کرده است. این ناشر به تازگی چاپ سوم این رمان را راهی بازار نشر کرده است.
مصایب خاصه تراش، در سبز، عقابهای کرکس کوه، کاملا معمولی، خوندزدک، سایههای سنگوار، با شهر شقه شده، عبور از نیمه تاریک، بادپیمایان، نامه ای به نیمرخ، فال قهوه، آواز پرنده کویری، صدای جهان، بال مدفون، شب زادن خورشید عناوین فصلهای این رمان هستند.
مجابی «باغ گمشده» را نوروز سال ۶۹ به پایان رسانده است.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
میمونها روی شاخه نشسته اند، در کوزه ای برای میمون غذای خوشمزه ای گذاشته اند، دست میمون توی کوزه گیر میکند، شکار میشود، اصوات الکترونیکی را ته دریا به صدا درآورده اند، کوسهها به طرف آن صدا میآیند، گله کوسهها در تیررسند، در خاکریزها افراد خفته اند، بر میخیزند، زانو میزنند، شلیک میکنند، شلیک آنها ابرها را روشن میکند، دشمن ناپیدا، شهر ناپیدا، تجهیزات ناپیدای آن پیدا، به مارش آتش و خون غرقه میشود، از آن سو نیز مرگ میآید، تصویر نشان نمیدهد، خاکریز پیروزی چشمگیری بر دنیا دارد.
ارباب صداها، خستگی ناپذیر به پیش میرود...
چاپ سوم این رمان با ۳۵۹ صفحه، شمارگان ۶۶۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.
دیگر رمان این نویسنده که چاپ جدیدش توسط ققنوس منتشر شده، «در این هوا» نام دارد که مجابی آن را در سال ۷۷ نوشته است. این کتاب هجدهمین رمان و بیست و هشتمین کتاب داستان ایرانی است که ققنوس چاپ کرده است.
عناوین فصلهای این رمان هم به ترتیب عبارت اند از: دنیا بر لبه استحاله، نقاب پوست، بلندیهای برفگیر، زندگی روزانه، دیدارها، از دومیبه اولی، بی خبر و باخبر، قدغن!؟، زنگهای انتظار، آن دیگری، هبوط فرشتگان، و این دوزخ است که.
در قسمتی از رمان «در این هوا» میخوانیم:
همواره گفته است زندگی فرهنگی را ترجیح میدهد و آدمهای فرهنگ ساز را قدر میشناسد که در این دیرگاه زمانی و این کویر بی رحم، غریب افتاده اند. از دل و جان به یاری کسانی شتافته که در این تنگنا، هوش و ذهن و خلاقیت خود را به رایگان در قماری میبازند که از آغاز میدانند بردی با آن نبوده و هرگز نخواهد بود. چون متاعی را عرضه میکنند که هیچ گاه در این ملک خریداری نداشته است. سودازدگانی که مالیخولیای خود را به بازاری پر از عاقلان مصلحت اندیش عرضه کرده اند که کسی آن را به پشیزی بر نمیگیرد و اینان دمیاز اشتیاق سوداییشان در عرضه بی مزد و منت این کالای بی مشتری باز نمیایستند. او خود را صمیمانه در این بازی بی سرانجام، در این باخت تاریخی همسرنوشت ما کرده بود. ما هنرکارها شاید به رغم دیوانگیهامان، که عصیان علیه ابتذال موجود، خلق ارزشهای تازه بود، نهایتا گوشه چشمیبه شهرتی و اعتباری دور و دیر به دست آمدنی داشتیم. اما حیرت میکردم از ایثار ناب او که حتی نصیبی معنوی از این سودای دیوانه وار نمیخواست و این خلوص انسانی از دیوانگی ما عظیم تر بود.
چاپ دوم این رمان با ۱۶۶ صفحه، ۵۵۰ نسخه و قیمت ۱۲ هزار تومان عرضه شده است.
نظر شما