به گزارش خبرگزاری مهر، «شرح فقراتی از دعای ابوحمزه ثمالی» کتابی دو جلدی است که شرح و ترجمهای شیوا و دلنشین با محتوای عرفانی ـ اخلاقی از فقرات دعای شریف ابوحمزه ثمالی است که علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (در زمان پیش از انقلاب) در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد قائم تهران ایراد فرموده که با مقدمه و تعلیقات فرزند ایشان، آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی در دو مجلد تدوین و تصویب گردیده است.
این مجموعه که به ضمیمه فایل صوتی انتشار یافته، شامل بیست مجلس است که برخی از عناوین آن عبارتند از: «انواع ابتلائات برای تربیت سالکین راه خدا»، «سرعت اجابت خداوند و سستی بندگان در دعا»، «شیوه های درخواست از خداوند»، ، «معرفت خداوند تنها تکیه گاه انسان در نجات از نفس اماره»، «دلایل خستگی و عدم توجه در عبادت»، «کیفیت ذکر دائمی خداوند و اهمیت دوام بر عمل»، «عفو الهی و سعه رحمت حضرت حق»، «لزوم طلب قوی برای وصول به خدا»، «تحصیل محبت الهی با عمل صالح». «افاضه لطف و رحمت پروردگار به جمیع موجودات.»
«مبانی تشیع» نیز شامل ۸ مجلس از بیانات معظم له در باب مسائل اعتقادی تشیع است که طی آن برخی از مباحث کلامی مانند «خیر و شرّ و نسبیت آن»، «جبر و اختیار و منطق عایشه در جنگ جمل»، «بررسی قول عامه در عدالت مطلق صحابه» و … از منظر عرفان الهی بیان گردیده است.
برخی دیگر از عناوین کتاب عبارتند از: «پرسش و پاسخ اعتقادی»، «معرفت به ولایت و وصول به توحید عملی»، «محوریت دین اسلام و قرآن بر توحید».
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «اساس اعتقاد شیعه که بر ولایت است، این اساس مکتب تربیت است. شیعه میگوید: تمام افراد باید در تحت تربیت امام باشند، اوامر او را گوش کنند و نواهی او را ترک کنند. این، انسان را به سعادت میرساند. اگر انسان بگوید: «خدا را قبول دارم»، امّا در تحت اطاعت امام نباشد، فایده ندارد؛ زیرا که خدای مصنوعی و تخیّلی انسان را تربیت نمیکند. اگر انسان بگوید: «خدا را قبول دارم، پیغمبر خدا را هم قبول دارم، قرآنی را که آورده قبول دارم، امّا از امام تبعیّت نمیکنم، خودم سنّت پیغمبر را میگیرم و آیات قرآن را مطالعه میکنم و عمل میکنم»، گمراه است؛ نمیفهمد! برای اینکه [وجود] پیغمبری که به انسان تعلیم کند، آیۀ قرآن را تفسیر کند، خاص را از عام، ناطق را از منطوق، مجمل را از مبیّن جدا کند لازم است؛ قرآن کلّیات است، هرکس قرآن را برای خود به نحوی تفسیر میکند! و تمام ظَلَمۀ عالم، از خلفاء بنیامیّه و بنیعبّاس، با آیات قرآن برای حکومت جائرۀ خود استدلال میکردند؛ و از سنّت پیغمبر هم تبعیّت میکردند و خود و همۀ مردم را به جهنّم میبردند! این فایده ندارد.
انسان باید خود را در تحت تربیت قرار بدهد؛ آن کسی که خدا را میشناسد، پیغمبر را میشناسد، عالم به حقیقت قرآن است، صلاح را از فساد تشخیص میدهد، نفوس را میشناسد، دوای هر فرد را میشناسد، به انسان دستور میدهد که باید این کار را بکنی، این میشود ولایت. و مردم زیر بار این معنا نمیروند! چون مشکل است! مکتب ولایت، مکتب تربیت است و مردم نمیخواهند تربیت بشوند؛ چون تربیت، ریاضت دارد».
گفتنی است، این کتب از «دوره علوم و مبانی اسلام و تشیع» توسط انتشارات مکتب وحی منتشر شده است.
نظر شما