به گزارش خبرگزاری مهر، نشست علمی «انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی» به همت پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل پژوهشگاه، ۱۵ شهریور برگزار شد. حجتالاسلام منصور میراحمدی به عنوان ارائه دهنده و شریف لک زایی به عنوان دبیر علمی در این نشست علمی حضور داشتند.
در ابتدای این نشست شریف لک زایی دبیر علمی نشست، به معرفی میراحمدی پرداخت و با اشاره به جایگاه علمی وی یادآور شد که کتاب وی با عنوان نظریه مردم سالاری دینی، مفهوم، مبانی و الگوی نظام سیاسی در سال های گذشته چاپ شده و وی در زمینه نسبت مردم سالاری و دین و تجزیه و تحلیل نگاه عالمان دینی به موضوع صاحب نظر است.
در ادامه وی به ایدۀ اصلی مؤلف در این کتاب پرداخت و یادآور شد که کتاب مشتمل بر چهار فصل با عنوانهای چارچوب مفهومی و الگوی روشی؛ اسلام و مؤلفههای مردمسالاری؛ اسلام و مبانی مردمسالاری و اسلام و الگوی نظام سیاسی مردمسالاری است که نویسنده میکوشد با طرح ایده «امکان مفهومی مردمسالاری دینی» صورتبندی خاصی از «نظریه مردمسالاری دینی» را با توجیه، تحلیل و تبیین مؤلفههای آن با توجه به رویکردی «درون دینی» و با استخدام الگوی روشی «تفسیر اجتهادی» ارائه نماید.
در این نشست از میراحمدی تقاضا شد که مفهوم مردم سالاری دینی را به عنوان مفهومی که در انقلاب اسلامی طرح و بسط یافته است در نسبت با انقلاب اسلامی توضیح دهد. در ادامه خلاصه ای از مباحث سخنران ارائه می شود:
تبیین نسبت انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی مستلزم تبیین بنیان فکر دینی انقلاب اسلامی از یک سو و ایضاح نسبت این رویکرد با شکل گیری الگوی مردم سالاری دینی در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران است. این امر می تواند نگاه انقلاب اسلامی به حکومت را روشن ساخته، تفاوت اساسی آن را با الگوهای رقیب در دو سطح جهان اسلام ونظام بین الملل آشکار سازد. در ادامه این محورها به صورت مختصر توضیح داده می شود:
۱. انقلاب اسلامی ورویکرد نوگرایی دینی
– انقلاب اسلامی ایران(۱۳۵۷/۱۹۷۹) حاصل رویکردی خاص به دین بود که در مقایسه با دو رویکرد سنتی وتجدد گرایانه به دین، از آن به نوگرایی دینی می توان تعبیر کرد. بر اساس این رویکرد، اگرچه مراجعه مستقیم به متون دینی برای فهم دین ضروری است اما در این مراجعه با بکارگیری عقل، برداشتی عقلانی ومتناسب با شرایط زمانی از آموزه های دینی شکل می گیرد؛ برداشتی که به انطباق دنیای متغیر با شریعت ثابت می انجامد، سنت دینی در زمینه دنیای جدید بازسازی می گردد و دو عرصه زندگی فردی واجتماعی با قوانین روزآمد دینی تنظیم می گردد. ویژگی های دین شناسی رویکرد نوگرایی دینی از این قرار است:
– رویکرد درون متنی؛ فهم دین تنها با مراجعه مستقیم به متون دینی (قرآن کریم وسنت پیامبر ص) امکان پذیر است. ضرورت اتخاذ رویکرد زبانی در فهم متون دینی (نظریه قدیم زبان: کاشف بودن زبان از حقیقت)
– ضرورت تفسیر و فهم مقصود شریعت ومعنای غیر ظاهر متون دینی در چارچوب الگوی روشی اجتهاد
– حداکثری بودن دین (زندگی فردی واجتماعی) والبته ورود دین تنها در عرصه محتوا ونه ساختار
۲. نوگرایی دینی ومردم سالاری دینی
نوگرایی دینی به عنوان پشتوانه نظری انقلاب اسلامی تحولات اساسی متعددی در زندگی ایرانیان در دوران پس از انقلاب اسلامی پدید آورد که در عرصه سیاسی می توان به مهمترین آنها یعنی گذار از نظم سلطانی به نظم مردمی اشاره کرد. انقلاب اسلامی از این جهت نقطه عطفی مهم در زندگی سیاسی ایران به حساب می آید که توانست نخستین بار مناسبات سیاسی اجتماعی را از قواعد سلطنت وپادشاهی خارج ساخته، رأی مردم را تعیین کننده این مناسبات قرار دهد.
رأی مردم در دو عرصه نظام سازی و تصمیم گیری تعیین کننده دانسته شده، هم تأسیس نظام سیاسی پس از انقلاب اسلامی وهم شکل گیری ارکان آن با رأی اکثریت مردم صورت می گیرد. مردم در این الگوی نظام سیاسی با رأی خود در تاسیس نظام سیاسی وارکان آن ودر تصمیم گیری های اساسی به طور مستقیم وغیر مستقیم مشارکت می کنند. این مدل حکومتی از این جهت مردم سالار است که رأی مردم را مبنای شکل گیری نظام سیاسی، ارکان آن وتصمیم گیری های اساسی نظام سیاسی دانسته واز این جهت دینی است که ارزش ها وقوانین دینی را در زندگی سیاسی اجتماعی به رسمیت می شناسد.
مردم سالاری دینی بر اساس رویکرد نوگرایی دینی امری بسیط بوده، با مراجعه مستقیم وروش مند به متون ومنابع دینی قابل شناسایی واستخراج است ونه امری ترکیبی وتلفیفی با ترکیب دموکراسی غربی و آموزه های اسلامی. البته در کنار این رویکرد، یک رویکرد دیگری نیز در آثار ومقالات علمی درباره مردم سالاری دینی دیده می شود که می توان از آن به عنوان مردم سالاری دینی به مثابه روش حکمرانی دموکراتیک مورد پذیرش دین یاد کرد.
۳. مردم سالاری دینی و الگوهای رقیب
به طور کلی الگوی مردم سالاری دینی با سه الگوی مهم رقیب در عرصه جهان اسلام ونظام بین الملل رقابت می کند: الگوی دولت ایدئولوژیک/ رادیکال دینی، الگوی دولت سکولار و الگوی لیبرال دموکراسی.
در سطح جهان اسلام، دولت ایدئو لوژیک/ رادیکال دینی دولتی است که مرجعیت دین را در زندگی سیاسی اجتماعی به رسمیت می شناسد اما بر این باور است که آموزه های دینی هم تعیین کننده محتوای زندگی سیاسی اجتماعی بوده وهم تعیین کننده ساختار لازم الاجراء برای همه زمان ها وهمه مکان ها است که با رویکرد نص گرایانه وظاهرگرایانه قابل استخراج است.
الگوی دولت سکولار تنها مرجعیت دین را در تبیین ارزش های جاکم بر زندگی سیاسی اجتماعی به رسمیت می شناسد وبرای تنظیم آن به سراغ احکام وقوانین شرعی نمی رود. به عبارت دیگر مرجعیت دین در تبیین ارزش های حاکم بر زندگی سیاسی واجتماعی پذیرفته می شود اما به جای قوانین شرعی ، قوانین موضوعه مبتنی بر عقل بشری مبنای تنظیم زندگی سیاسی اجتماعی شناخته می شود.
مردم سالاری دینی دربرابر با رویکرد نوگرایانه تنها آموزه های دینی را در حوزه محتوا لازم الاجراء دانسته، ارزش ها وقوانین دینی را تبیین کننده محتوای زندگی سیاسی اجتماعی دانسته ونه ساختارها چراکه تنظیم ساختارها امری عقلانی ومتناسب با شرایط زمانی ومکانی است.
در سطح نظام بین الملل، مردم سالاری دینی با الگوی لیبرال دموکراسی به عنوان الگوی غالب در نظام بین الملل بر اساس ایده جهانی شدن، رقابت می کند. در حالی که در لیبرال دموکراسی مرجعیت ارزش ها وقوانین مورد نظر مکتب لیبرالیسم به رسمیت شناخته می شود ودر نتیجه دین هیچ گونه جایگاهی در زندگی سیاسی اجتماعی ندارد، در مردم سالاری دینی ارزش ها وقوانین دینی چنین جایگاهی پیدا می کند.
بر این اساس، حامیان رویکردهای سنتی وایدئولوژیک/ رادیکال و رویکرد تجدد گرایانه/ سکولار در جهان اسلام وحامیان لیبرال دموکراسی مهمترین مخالفان مردم سالاری دینی به حساب می آیند. به نظر می رسد موفقیت مردم سالاری دینی در این رقابت بیش از هر عاملی به میزان کارآمدی نظام سیاسی بستگی دارد. چنانچه این الگو بتواند به عنوان یک الگوی موفق وکارآمد مشکلات ومسائل مردم ایران را در نظام پساانقلابی برطرف نماید می تواند در دنیای اسلام ودر نظام بین الملل به عنوان یک دولت دینی معتدل در عصر پساسکولاریسم شناخته شود.
در ادامه نشست، اساتید و محققان حاضر به ارائه نکات و پرسش های خود پرداختند و بحث با گفتگو میان سخنران و حاضران ادامه یافت.
نظر شما