۶ آبان ۱۳۹۷، ۸:۲۵

مهرازجلوه‌های اربعین گزارش می‌دهد

پیاده‌روی بدون پا/ می‌روم حتی با ناتوانی

پیاده‌روی بدون پا/ می‌روم حتی با ناتوانی

شلمچه - خیل عظیمی از جمعیت این روزها برای اربعین راهی کربلا هستند، و در این میان هستند کسانی که بدون پا هم راهی شده‌اند.

خبرگزاری مهر، گروه استان ها - سیده فاطمه هلالات: با سرعت می آید. چرخ ها محکم روی زمین کشیده می شود بدون اینکه کسی صدایشان را بشنود. اینجا گاهی صداهای بلند هم در هیاهوی بلندگوها و همهمه زائران و موکب داران گم می شود صدای چرخ های ویلچر «ننه زبیده» که چیزی نیست.

پسری جوان ویلچر را به جلو می راند، گویی عجله دارد که زودتر برسد. رهسپار است، رهسپار راهی که خیلی وقت است آرزوی دیدنش را دارد اما حالا قسمتش شد؛ درست زمانی که چشمی برای دیدن مسیر ندارد.

ویلچر را کنار جاده نگه می دارد. نمی خواهد مانع تردد شود و شروع می کند به حرف زدن. با آن زبان شیرنش که هر جمله را با یک قربان صدقه کوتاه به پایان می برد سخنش را این طور آغاز می کند: «خیلی خوشحالم می خواهم بروم کربلا. امام رضا(ع) رفته بودم اما تا به حال کربلا نرفته بودم.»

بدون چشم می بینم

ننه زبیده چند سالی هست ویلچر نشین است، سه سالی هم هست که چشمانش سویشان را برای همیشه از دست داده اند اما امیدوار است سختی سفر خسته اش نکند. می گوید: «برای امام حسین(ع) و اهل بیت خسته نمی شوم. ان شالله خسته نمی شوم.»

آن طور که تعریف می کند ذوق و شوقش  برای این سفر وصف ناشدنی است، او از کم طاقتی هایش هم می گوید، از ناراحتی‌هایش به خاطر جا ماندن هر ساله از آنانی که می روند؛ البته از امیدش که هیچ وقت نا امید نشد هم می گوید: «همیشه می گفتم بالاخره یک روز می روم پابوس امام حسین(ع) امسال نشد، سال آینده.»

او راضی و خوشحال است حتی اگر سهمش از زیارت شنیدن صدای کربلا و تصور کردن حال و هوای بین الحرمین باشد. وقتی از او پرسیده می شود با این چشم های گود رفته خاموش می رود که چه چیزی را ببیند؟ اینطور پاسخ می دهد: « خدا بزرگ است، دلم زیارت می خواهد. صدا را که می شنوم شکل ها را تصور می کنم.»

لحظه ای مکث می کند. حسرت را می توان از چین ها چهره اش که عمیق تر شده اند خواند. ادامه می دهد: «چه کار می توانم بکنم این هم قسمت من است.»

عهد زیارتی دو نفره

دخترش در این سفر او را همراهی می کند. بانویی که ذوق زیارتش کمتر از مادرش نیست. کسی که طبق گفته هایش می توانسته زودتر از این ها راهی شود اما دلش نمی آمد مادرش حسرت زیارت داشته باشد و او زائر امام حسین(ع) شود.

خانم زنگوری به خبرنگار مهر می گوید: خانوادگی آبادانی هستیم. برادرانم که برای زندگی به یزد رفتند مادرم هم ساکن یزد شد. اما حالا هفت هشت ماهی هست به آبادان آمده و پیش من زندگی می کند.

ادامه می دهد: مادرم همیشه دوست داشته زائر امام حسین(ع) باشد. فکر می کرد اگر به مرز نزدیک تر باشد زودتر می رود. این چند وقت به ذوق زیارت پیش من ماند.

او نیز قرار است برای اولین بار زائر کربلا و نجف شود و حالا حتی چشمانش هم می خندند. می گوید: «همه می گفتند تو که اینقدر ذوق زیارت داری با بچه هایت برو اما من قبول نمی کردم می گفتم تا مادرم زیارت نرفته من هم نمی روم. همیشه دوست داشتم مادرم را با خودم ببرم، این طور ارزشش هم بیشتر است.»

بار مادر و دختر تنها یک کیف دستی است که زیر ویلچر جا داده اند. طبق گفته های خانم زنگوری، ویزا هایشان امروز به دستشان رسید و همین که ویزا را دریافت کردند، تنها راهی شدند. دختر ننه زبیده می گوید: «اگر همسایه و آشنایی دیدیم با آن هم مسیر می شویم اگر همه ندیدیم، همه این جوان ها بچه های ما هستند، تنها نمی مانیم.»

حاجت مادر و دختر یکی است. سلامتی و عاقبت بخیری  جوان ها

مثل ننه زبیده و دخترش کم نیستند.  در همین فاصله زمانی،  در ورودی موقعیت منطقه آزاد اروند، نرسیده به سالن مسافری بانویی دیگر هم با ویلچر در مسیر زیارت است. پسرش ویلچرش را با سرعت به جلو هدایت می کند تا مبادا مزاحمتی برای جمعیتی که پشت سرشان ایستاده‌اند ایجاد کند.

این بانوی ویلچر نشین «ام خالد» است. نمی تواند فارسی حرف بزند. به زبان عربی و بریده بریده از سفر غیر منتظره اش تعریف می کند، می گوید: «نمی دانستم می خواهم بروم زیارت، همه چیز یک دفعه ای شد. به من گفتند میروی من هم گفتم اگر گذرنامه ام درست شود چرا که نه؟»

مردمک چشمانش با سرعت به این سو و آن سو می رود. ۶۲ ساله است و آن طور که پسرش می گوید به انواع بیماری ها اعم از بیماری های اسکلتی، مغزی و قلبی مبتلا است. با این حال خوشحال است که بالاخره او هم زائر امام حسین(ع) می شود.

می گوید: «خیلی خوشحالم. اصلا روی این سفر حساب نکرده بودم. خیلی درد دارم. با امام حسین(ع) هم خیلی حرف دارم. امیدوارم که به کربلا برسم.»

به گزارش خبرنگار مهر، مثل «ننه زبیده» و «ام خالد» کم نیستند کسانی که با وجود ضعف جسمی پا در مسیری می گذارند که طی کردنش از نظر منطقی با این شرایط جسمی،  کار بسیار دشوار و شاید غیر منطقی به نظر برسد. آمار دقیقی از کسانی که با انواع معلولیت ها و مشکلات جسمی راهی این راه شده اند در دست نیست و این می تواند به این علت باشد که طی کردن مسیر اربعین نیازی به پا و چشم و گوش و حتی هوش و حواس ندارد . بنا به گفته آنانی که در این مسیر قرار گرفته  و زائر اربعین بوده اند، طول این مسیر با دل طی می شود.

کد خبر 4441155

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha