به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «به چه فکر میکنیم وقتی به فوتبال فکر میکنیم» نوشته سایمون کریچلی با ترجمه سیاوش آقازاده مسرور توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر میشود. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۷ توسط انتشارات پنگوئن چاپ شده است.
سایمون کریچلی نویسنده و فیلسوف معاصر انگلیسی است. او در سال ۱۹۶۰ متولد شده و تا به حال عناوین مختلفی از کتابهایش در ایران ترجمه و چاپ شدهاند. او درباره موضوعات و مسائل مختلف زندگی کتاب نوشته و آنها را از دیدگاه فلسفی بررسی کرده است.
او در کتاب پیش رو، نسبت به فوتبال و حواشی آن رویکردی سیاسیاجتماعی دارد. این رویکرد را میتوان در همان ابتدا و مقدمه کتاب هم مشاهده کرد: «گوشهکنایههای سیاسی در مورد برگزاری جام جهانی در روسیه، در این برهه تاریخی (پیش از برگزاری جام جهانی روسیه)، آنقدر واضح و پرشمار است که نیازی به شمردنشان نیست. و اگر بخواهیم تصویری از زمانه عجیب و غریبی که در آن به سر میبریم ارائه دهیم، شاید جام جهانی روسیه یک نمونه کامل باشد: فساد ساختاری کلان، هم سازمانی (فیفا) و هم دولتی (رژیم پوتین)، مه غلیظ و فراگیر پوپولیسم ملی اقتدارگرا، رفتارهای خشونتبار احتمالی از سوی طرفداران، فرهنگ سلبریتیپروری که مدام بین بازیکنان بزرگ شدت میگیرد، رنگ و لعاب پرزرق و برق و کورکننده حمایت مالی مشارکتی در همهجا، تبلیغات بیپایان برندهای بزرگ و بیشک، موسیقی رعبآور و شبهواگنری در استادیوم.»
درباره عنوان کتاب، میتوانیم به اولین جملات فصل اول کتاب «سوسیالیسم» اشاره کنیم که نویسنده در آن اشاره میکند فوتبال درباره خیلی چیزهاست، چیزهای پیچیده، متناقض و متعارض بسیار: حافظه، تاریخ، مکان، طبقه اجتماعی، جنسیت با تمامی تنوع پرمسالهاش، هویت خانوادگی، هویت قبیلهای، هویت ملی، ماهیت گروهها، همگروه بازیکنان و هم گروه طرفداران، و روابط اغلب خشونتآمیز ولی گاه آرام و تحسینبرانگیز بین گروه ما و گروههای دیگر.
عناوین فصلهای مختلف این کتاب بهترتیب عبارت است از: سوسیالیسم، وجد حسانی، سوژهزدایی از فوتبال، توپبودن چه حس و حالی دارد؟، تکرارِ بیخاستگاه، تئاتر هویت و ناهویت، موسیقی باید طنینانداز شود، تئوری و پراکسیس، بلاهت، ذکاوت، زیزو، نوستالژی مربیگری، کلوپتایم، تاریخگرایی فوتبال، فراخواندن، انزجار.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
یا نمونه صربستان را در نظر بگیرید. یادم میآید که هنگام برگزاری بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ در بلگراد بودم. طبق برنامه قرار بود بعدازظهر ۱۶ ژوئن سخنرانی کنم که همزمان میشد با بازی صربستان / مونتهنگرو و آرژانتین. مؤدبانه درخواست کردم که سخنرانی به صبح موکول شود تا بتوانم بازی را با میزبانانم و هرکس دیگری که همراه میشد تماشا کنم. هماهنگی انجام شد، سخنرانی تمام شد و ما در رستوران ساده روبازی که تلویزیونی بزرگ داشت جمع شدیم. خب طی ماه قبل، در ۲۱ مه، رفراندوم استقلال مونتهنگرو برگزار و با حمایت ۵۵ درصد رایدهندگان تصویب شده بود. استقلال مونتهنگرو در ۳ ژوئن اعلام شد. به این ترتیب در زمان مسابقه، کشوری که بازی میکرد دیگر وجود نداشت. برای وخیمتر شدن اوضاع، بعد از اینکه تیمها وارد زمین شدند، به جای سرود ملی صربستان / مونتهنگرو «» یا «ای ملت اسلاو» پخش شد، سرود ملی یوگسلاوی سابق که در جنگ سال ۱۹۹۱ تجزیه شده بود. یعنی کشوری که قرار بود دیگر وجود نداشته باشد مجبور به خواندن سرود ملی کشوری شده بود که دیگر وجود نداشت. میزبانانم این کنایههای هویت و تفاوت را بهدقت برایم شرح دادند. آرژانتین ۶-۰ صربستان / مونتهنگرو را خرد کرد. شکستی خفتبار. فکر میکردم میزبانانم غمگین خواهند شد. به هیچ وجه. آنها خیلی هم ذوق کرده بودند. چون بیثباتی تنشزا و فاجعهبار موجودیت ملیشان پیش چشم همه به نمایش درآمده بود: آنها بر این گفته خود پافشاری میکردند که چطور میشود از تیم کشوری ناموجود انتظار داشت که به بازی خود حتی ذرهای باور داشته باشد.
این کتاب با ۱۵۱ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر شو در نمایشگاه کتاب رونمایی میشود.
نظر شما