به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «اسطوره، ادبیات و هنر» نوشته ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق بهتازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب پنجاه و دومین عنوان مجموعه «اسطوره و تاریخ» است که این ناشر چاپ میکند.
«اسطوره و نماد در ادبیات و هنر» و «اسطوره آفرینش در کیش مانی» از دیگر کتابهایی هستند که این اسطورهشناس با رویکرد مشابه «اسطوره، ادبیات و هنر» نوشته و توسط چشمه چاپ شدهاند. اسطوره از نظر اسماعیلپور از جنبههای گوناگون ادبیات و هنر و شاخههای پرشمار آنها مایهور است و ژانری بینارشتهای است که گستره پهناوری از حماسه، تراژدی، ادبیات نمایشی، شعر، نگارگری و تندیسگری را در روزگاران گذشته در بر میگرفته و در روزگار کنونی هم افزون بر آنها در هنر هفتم یعنی سینما هم تاثیرگذار و بسیار نافذ بوده است.
از نظر این پژوهشگر میتوان اسطوره را ژانری ادبی یا هنری دانست. اسطوره در طول عمر تاریخ و فرهنگ، در هر سرزمین و در ناخودآگاه جمعی هر قومی ریشه دوانده و چهبسا از اقلیمی به اقلیم دیگر رخنه کرده است. اسماعیلپور معتقد است اسطوره میتواند یک نوع ادبی باشد و با هنر پیوندی دیرینه دارد. اسطوره بهرهمند از اندیشه، خیال، نماد و تصویرسازیهای درونی است و بدیهی است که ذات ادبیات و هنر هم اینچنین است. اگر شعر به روایتی «گرهخوردگی اندیشه و احساس در قالبی مخیل و موزون» باشد، اسطوره نیز چنین است و بارِ نمادپردازی و غور در ناخودآگاه جمعی را هم به دوش میکشد.
مولف کتاب ۳ مفهوم مورد نظر را در ۳ بخش مورد بررسی و تفسیر قرار داده است: بخش نخست: اسطوره و اسطورهشناسی، بخش دوم: اسطوره و ادبیات و بخش سوم: اسطوره و هنر.
در بخش اول، این عناوین آمدهاند: درآمدی بر اسطوره و اسطورهشناسی، چشماندازهای نقد اسطورهشناختی، افسانه اسطوره، اسطوره آداپا: نخستین انسان، اسطوره دمتر_پرسفونه، اسطوره تولد بودا. دومین بخش کتاب هم دربرگیرنده این عناوین است: شخصیتهای حماسی شاهنامه و اسطورههای هندی، شاهنامه: گذار از اسطوره تا حماسه، دگردیسی سهشخصیت: تریتَهآپتیَه ثرَئتَئونَه و فریدون، کیکاووس و کاویهاوشَنَس، اسطوره آسمانپیمایی کیکاووس، رستم و ایندرا، آشیل_اسفندیار و هکتور_ رستم در ایلیاد و شاهنامه، اسطوره کیخسرو، حماسه ملی هادینگوس.
پیونده اسطوره و هنر، نقد اسطوره هنر، درآمدی بر هنر مانوی، زیباییشناسی در هنر و ادبیات مانوی، بازسازی ارژنگ مانی، اسطورهپردازی ماه در هنر مانوی و درهمآمیزی زمانومکان و اسطورهسازی در هنر هم موضوعاتی هستند که در بخش سوم کتاب مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
اسفندیار به گونهای در تعارض قرار میگیرد. پیش پدر، رستم را محق میداند و چون به رستم میرسد، حق به گشتاسب میدهد؛ این تعارض ناشی از احساس متضاد اوست؛ و همین دوگانگی شخصیتِ او را در زابلستان دستخوش تزلزل کرده است. او ذاتا مرد صریح و سادهدلی است، ولی اینجا ناچار است نقش بازی کند؛ زیرا، از آنجا که به ماموریت خود معتقد نیست، از یک باور به باور دیگر و از یک احساس به احساس دیگر نوسان میکند. چون به سیستان میرسد، در اتهام بستن به رستم با پدر همداستان میشود که از «آرایش بندگی» گشته است و راه ناسپاسی گرفته، و حال آنکه پیش از آن گفته بود که «نکوتر زو به ایران» کسی نیست، «بزرگ است و با عهد کیخسرو است» و «همه شهر ایران بدو زندهاند.» (اسلامی ندوشن، ۱۳۵۴: ۱۳۵)
اسفندیار شاهزاده دینآورِ همروزگار زرتشت و پشتیبان دین نو بود، در حالی که رستم پهلوانِ قومی بود که در واپسین سدههای پیش از میلاد به قلمرو سیستان کوچ کردند. از اینرو، بین اسفندیار و رستم از نظر زمانی فاصله بسیاری وجود داشت. پس، این رویارویی بیشتر جنبه اساطیری باید داشته باشد و جنبه تاریخیاش کمرنگ مینماید.
درباره عامل ستیز دو پهلوان گزارشها و نظرهای متفاوتی هست. یکی اینکه رستم شخصیتی غیردینی است و سبب جنگ اسفندیار با او پرهیز رستم از درآمدن به کیشِ زرتشت است. البته با توجه به فاصله زمانی اسفندیار و رستم، این امر بعید مینماید. از این گذشته، براساس خود شاهنامه و برخی متون کهن، ستیز دو پهلوان جنبه دینی ندارد. روایت دینی بهظاهر ماخوذ از نوشتههای دینی زرتشتیان، از جمله خداینامه ساسانی است (خطیبی، ۱۳۷۶: ۱۵۹) و گزارش غیردینی احتمالا بر پایه روایات سکایی در ساخت روایات ملی ایران وارد شده است. (خالقی مطلق، ۲۰۰۶: ۳۲۸)
این کتاب با ۳۸۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۸ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما