به گزارش خبرنگار مهر، رمان «عروس قریش» تازهترین رمان منتشر شده از سوی مریم بصیری است. نویسنده و پژوهشگر عرصه ادبیات داستانی و نمایشی که پیش از این با آثاری چون دخیال عشق، بهشت من کنار توست، شبهای حرمخانه، فانوس دریایی، ماهیها پرواز میکنند و نیز آثاری تئوریک در حوزه ادبیات داستانی و نمایشی شناخته شده بود.
بصیری در تجربه داستانی تازه خود داستان زندگی مادر و پدر گرامی پیامبر اسلام(ص) را دستمایه خلق رمان قرار داده است و از کودکی تا فوت حضرت آمنه(س) و زندگانی عبدالله پدر پیامبر اسلام را محور رمان خود قرار داده است و در این میان میلاد فرخنده پیامبر اکرم(ص) را نیز در قالب داستان به تصویر کشیده است.
این نویسنده در گفتگو با مهر درباره این رمان و قدم زدن در وادی داستاننویسی با موضوع تاریخ اسلام عنوان کرد: درباره تاریخ اسلام به ویژه صدر اسلام و پدر و مادر پیامبر اکرم(ص) آثار مکتوب مستند و روایی زیاد منتشر شده است اما در قالب داستان در این زمینه کار داستانی ویژهای نداریم. تنها دو سه کتاب لاغر که وزن درام و داستان آنها نیز قوی نیست. من برای نویسندگی علاقه زیادی به خلق اثر تاریخی و دینی دارم و از سوی دیگر متوجه شدم درباره پیامبر عظیمالشان اسلام اثری داستانی که خانواده و نیای او را به تصویر بکشد در دسترس ما نیست. این جرقه ابتدایی تالیف «عروس قریش» را زد.
وی در ادامه درباره مصائب پژوهش برای تالیف این رمان گفت: درباره شخصیت و زندگانی حضرت آمنه من تنها دو کتاب لاغر پیدا کردم که اطلاعات خاصی نداشت. سراغ دستاندرکاران کنگرهای به نام ایشان رفتم که قرار بود دو سال قبل برگزار شود و البته نشد. گفتند که گویا منابعی پیدا کردهاند که در خارج از کشور است و میخواهند به ایران بیاورند و ترجمه و صحتسنجی کنند. از آن هم چیزی دستم را نگرفت. به کتابهای تاریخی رجوع کردم و متاسفانه آنجا هم اطلاعات زیادی پیدا نکردم. چارهای نبود جز اینکه جسارت کنم و بر اساس مجموعه یافتههای کم خودم داستان را بنویسم. باور کنید شک داشتم که این کار را بکنم یا نه اما در نهایت تصمیمم را گرفتم.
بصیری ادامه داد: من در نگارش به این نتیجه رسیدم که این داستان باید شکلی خطی در روایت داشته باشد و به ویژه ماجرای تولد و زندگانی پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات مادرشان را باید به این شیوه روایت کرد. با این همه برای رسیدن به این تصویر، در شرح احوال و زندگی مردمان مکه و سرزمین عربستان در قبل و بعد از تولید ایشان، باورها و روسم و فرهنگشان بیشتر متمرکز شدم و بر مبنای همین توانستم در رمانم فضاسازی کنم. باید بگویم برخی شخصیتهای فرعی در این داستان زاییده خیال من است ولی چارهای نبود جز اینکه چنین کنم.
بصیری ادامه داد: در شرح زندگانی عبدالله پدر پیامبر اکرم(ص) و آمنه و آنچه بر زندگی آنها گذشته است واقعیتهایی تاریخی هست. مثلا در تاریخ ذکر شده که عبدالمطلب همسرانی بسیاری داشت و دختران بسیاری که همه دوست داشتند عبدالله شوهر آنها باشد و یا روایتهای تاریخی خواندم درباره واکنش دختران مکه به ازدواج عبدالله و آمنه اما در نهایت من از میان این افراد چند نفر را انتخاب کردم و شخصیت آنها را در داستان پرداختم و ساختم.
این نویسنده در پاسخ به سوالی درباره تمهیدش برای استفاده همزمان از سادهنویسی و در عینحال بهرهمندی از بیان تاریخی در این رمان نیز گفت: من عاشق پیچیدهنویسی هستم. در نمایشنامههایم همیشه بازیگرانم از این مساله گله دارند و میگویند نمیشود متون شما را حفظ کرد اما برای این رمان حس کردم که باید مخاطب جوان را مد نظر داشت، مخاطبی که با نثر تاریخی راحت نیست و آن را نمیشناسد. او میخواهد ساده بخواند. من خودم را بیشتر از نویسنده، مدرس میدانم و از قبل همین تدریس است که درک کردم ادبیات و زبان در روزگار ما آنقدر تغییر کرده است که خیلی کم با ادبیات و زبان تاریخی مرسوممان آشنا میشویم. با توجه به این مسائل در این رمان سعی کردم هم به زبان تاریخی نزدیک شوم و هم نثری شاعرانه را رقم بزنم. سعی کردم طوری بنویسم که مخاطب حس کند با هر سطحی از دانش و تحصیلات میتواند با این رمان ارتباط برقرار کند.
بصیری در عینحال گفت: همین حالا که صحبت میکنیم بخش زیادی از کارشناسان دینی در قم و شهرهای دیگر معتقدند که حتی یک کلمه را نباید به روایت درباره معصوم اضافه کرد و بر همین مبنا با رمان دینی مخالف هستند. با این همه باید اقتضائات ادبیات را بدانیم. کار ادبیات تخیل است و باید این را درک کرد. برای مخاطبی که حوصله سخنرانی و نصیحت و... را ندارد هنر و ادبیات مهمترین راه برای ایجاد ارتباط با اوست.
این نویسنده در پایان عنوان کرد: به عنوان نویسنده از این ترسی ندارم که مخاطبان من را ترک کنند بلکه از این میترسم که کار آنطور که باید از آب در نیاید و من شرمنده صاحب واقعی کار دینی شوم. ترسم از این است که حق مطلب ادا نشود. در جامعه امروز ما که دینگریزی یکی از دغدغههای خانوادههای درباره نسل جوان آنها به شمار می رود، هنر مهمترین ابزار برای پیوند میان دین و آنها به شمار میرود. من امیدوارم ادبیات دینی بار دیگر بتواند مخاطبان غریبه با این باورها را تکانی بدهد و ذرهای علاقه در آنها برای رجعت دوباره به این باورها پدید بیاورد. غرب سالهاست که برای تکوین باورهای دینی اقام به نگارش رمان درباره مسیحیت کرده است اما درباره مهمترین شخصیتهای تاریخ اسلام هنوز منابع متقن هم نداریم. فکر نمیکنم در چنین موقیعیت خط قرمز کشیدن دور رمان دینی بتواند کمکی در راه بهتر شناخته شدن آموزههای آن توسط نسل جوان بکند. وقتی ذهنیت نوجوانان ما از پدیده مهدویت سوپرمنی است و هنر و ادبیات روشنفکری در حال فعالیت است، باید بتوانیم با ادبیات و هنر دینی ذهنیت درست را برای نسل جوان خود ایجاد و شکل دهیم.
نظر شما