به گزارش خبرگزاری مهر، معصومه نصیری با بیان اینکه برای رسانه، مخاطب و افکار عمومی مهمترین و اساسیترین سرمایه است که برای جذب و نگهداشتن آن از هر روشی بهره گیری میکند، اظهار کرد: در عصری که تسخیر تفکر مخاطب از سوی رسانهها به عنوان دکترینی جدی مطرح است و تدوین استراتژیهای رسانهها در راستای برنامه ریزی جهت تصاحب تفکر، ادراک و نگرش مخاطبان صورت میگیرد، شناخت و افزایش آگاهی تنها راه برای خنثیسازی یا کاهش تأثیرات منفی رسانهای است.
وی جنگ شناختی را امروزه یکی از جدیترین حوزهها جهت تأثیرات آرام و خزنده بر سبک زندگی، نگرش و باور افکار عمومی دانست و تصریح کرد: جنگ شناختی درصدد هدف قرار دادن قوه شناخت مردم و نخبگان جامعه با تغییر هنجارها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است. این نوع جنگ شکل تکامل یافته تر، پیشرفتهتر، عمیقتر و وسیعتر جنگ روانی است که مبتنی بر جامعه شبکهای و با استفاده از رسانههای نوین بوده و با مدیریت ادراک انجام میگیرد.
نصیری با بیان اینکه حمله به ادراک به کمک اسلحه اطلاعات، اساس جنگ شناختی را تشکیل میدهد، افزود: راهکار مقابله با آن نیز دفاع از منبع ادراک با کمک همان اسلحه به کار برده شده است؛ در چنین وضعیتی رویههای رسانهای دارای اهمیت است. شفافیت در کنار اصل متقاعدسازی و اقناع مخاطبان به عنوان راهبردی جدی باید در دستور کار قرار گیرد. در جنگ شناختی ما با جنگ کلمه و عقیده روبرو هستیم، همان چیزی که باعث میگردد روایتی غالب شود و افکارعمومی به آن فکر کنند. البته نظریهپردازان این حوزه نیز بر این باورند جنگ شناختی و نرم تأثیرگذاری و انجام دادن رفتارهایی است که نیروی قویتر میخواهد طرف مقابل انجام دهد بدون اینکه هیچ اجبار و فشاری در کار باشد.
وی با اشاره به اینکه مشهور است که میگویند جنگیدن و پیروزی امتیاز عالی نیست، امتیاز عالی در شکستن مقاومت دشمن بدون جنگیدن است. عملیات روانی در واقع نبرد علیه عقل دشمن است نه نبرد برای در بند کشیدن سختار فیزیکی او، گفت: از این منظر تغییرات سبک زندگی، نگرشها، باورها، القای حس بدبینی و ناامیدی نسبت به آینده، تضادآفرینی، تردیدآفرینی و… از نتایج بی دفاعی در برابر جنگ شناختی دشمن است.
نصیری با بیان اینکه راه کاهش خسارات جنگ شناختی علاوه بر اتخاذ سیاستهای دقیق رسانهای، ارتقای سواد رسانهای مخاطبان است تا در برابر رسانهها بی سلاح نباشند، تاکید کرد: تغییرات فرهنگی و اساساً استراتژیهای جنگ شناختی خزنده، آرام و تدریجی رخ میدهند. یکی از سوالات مهم سوادرسانهای هم این است که مخاطب در مواجهه با پیامهای رسانهای از خود بپرسد از این پیام چه ارزشها، سبک زندگی و عقایدی برای من ایجاد یا در من از بین میرود.
وی نبرد را در عصر حاضر خوردن خمپاره بر روی خانههای مردم یک کشور ندانست و افزود: از خانهها مهمتر، باورهاست که امروزه توسط انواع رسانهها بمباران میشوند. میتوانیم تسلیم باشیم و منفعل و میتوانیم هوشمند باشیم و فعال. شاید سواد رسانهای به تنهایی نسخه قطعی برای مصونیت و واکسینهشدن نباشد اما قطعاً نسخه ضروری است.
نظر شما